#سلام_امام_زمانم
خودرادرحصارعادتپیچیدهایم
و نبودنت رابهتماشانشستهایم!
درحالیکههمچناندر دعایعهد
زمزمهمیکنیم:-وَبَیْعَةًلَهفیعُنُقی-
گفتمبیعت.."
یادامامحسینافتادم...
یادڪوفیانوامامیکه تنھا ماند"
وما ...
#اللهم_عجل_لوليڪ_الفرج
صبحمون رو با سلام به چهارده معصوم(ع)متبرک کنیم.
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨
🌸صلي اللهُ عَلَيْكَ يَا رَسُولَ اَللَّهِ
🍃صَلِّي اَللَّهُ عَلَيْكَ يا اميرالمُومنِينَ
🌸صَلی اَللّهُ عَلَیکِ یا فاطِمهُ الزَّهرَاءُُ
🍃صلي اَللَّهُ عَلَيْكَ يَا حَسَنَ بْنَ عَلِی
🌸صلي اَللَّهِ عَلَيْكَ يا اباعبداللَّه.
🍃صلي الله عَلَيْكَ يَا عَلِيَّ بْنَ اَلْحُسَيْنِ
🌸صَلِّي اَللَّهُ عَلَيْكَ يَا محمدبن عَلِيٍ.
🍃صَلي اَللَّهِ عَلَيْكَ ياجعفربنَ مُحَمَّدٍ
🌸صَلي اَللَّهُ عَلَيْكَ ياموسيُّ بْنُ جَعْفَرٍ
🍃 صَلِّي اَللَّهُ عَلَيْكَ ياعلي بن موسي
🌸صَلِي اَللَّهِ عَلَيْكَ يَا محمدبن عَلِيٍ اَلْجَوَاد
🍃 صَلي اَللَّهُ عَلَيْك ياعلي بْنَ مُحَمَّدٍ
🌸صَلَّي اَللَّهُ عَلَيْكَ يَا حَسَنَ بْنَ عَلِيٍ العسکري
🍃صلي اَللَّهُ عَلَيْكَ ياحجه بْنَ اَلْحَسَنِ. اَلْمَهْدِيُّ عَجَّلَ اَللَّهُ تعالی فَرَجَهُ الشريف.
#اللهم_ارزقنا_کربلا_بحق_الحسین_ع
#عشاق_الحسین_محب_الحسین_ع
@shahid1338
6.68M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❇️ زندگى موسىبن جعفر (ع) يك زندگى شگفتآور و عجيبى است. اولاً هيچكس از نزديكان آن حضرت و خواصِ اصحابِ آن حضرت نبود كه نداند موسىبنجعفر(ع) براى چه دارد تلاش مىكند..
🔸راوى ـ كه از نزديكان امام هست ـ مىگويد من وارد شدم، ديدم در اتاقِ موسىبنجعفر(ع) سه چيز است:
1️⃣يك لباس خشن؛ لباسى كه از وضع معمولىِ مرفّهِ عادى دور هست. يعنى به تعبير امروز ما مىشود گفت لباس جنگ. اين لباس را موسىبنجعفر(ع) بهصورتِ يك چيز سمبوليك آنجا گذاشتند، نپوشيدند.
2️⃣«و سيفٌ مُعَلَّق» شمشيرى را از دیوار یا سقف آويختند.
3️⃣«و مُصحَف» و يك قرآن.
🔸ببينيد چه چيز سمبليك و نشانۀ زيبایى است؛ در اتاق خصوصى حضرت كه جز اصحابِ خاصِ آن حضرت كسى به آن اتاق دسترسى ندارد، نشانههاى يك آدم جنگىِ مكتبى، مشاهده مىشود. شمشيرى هست كه نشان مىدهد هدف، جهاد است. لباس خشنى هست كه نشان از زندگى خشونتبارِ رزمى و انقلابى است؛ و قرآنى كه هدف را نشان مىدهد که با اين وسائل مىخواهيم به زندگى قرآن برسيم و سختيها را هم تحمل كنيم.
دشمنان حضرت هم اين را حدس مىزدند.
💬 امام خامنهای - ۱۳۶۴/۱/۲۳
📖 کتاب انسان ۲۵۰ ساله
📡 hasanabbasi_students
13.17M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
آقا (رهبر معظم انقلاب) می فرمودند: در اطراف مشهد ما یه روستایی هست که ما مشهدی ها بهش میگیم زغید(ازغد/ که این ازغدی ها مال اونجا هستن)
تو اون روستا یه خانمی بود؛ این خانم از اونایی بود که مکتب داشتند
که دختر بچه ها رو درس قرآن میدادند و خیلی تشویقشون میکرد با جایزه
هی جایزه میداد، اگر کسی خوب قرآن میخوند نمازش رو بلد بود ...
کلی پول لازمه عالمی که تو اون روستا بود میگفت من تعجب کردم
که این خانم خودش از جهت مالی خیلی متمکن نیست
از کجا میاره این همه پول برای جایزه بچه ها
این عالم همون محل میگه از این خانوم من یک مرتبه پرسیدم
که شما از کجا میاری انقدر به بچه ها جایزه میدی
گفت میرم از امام رضا میگیرم …
🎙استادمسعودعـــالی
@shahid1338
13.17M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
هر کی میگه گرفتارم
گره افتاده تو کارم
به کی توسل کنم
میگن بابالحوائج
@shahid1338
امام کاظم، از ائمه ای بودن که زندانی شون میکردن هر چند وقتی یکبار...
ولی اواخر عمرشون، به مدت ۵تا ۷سال مدااااوما اسیر بودن.
یه باز زندان، یه زندان معمولیه، خب آدم خیلی دلش نمیگیره..
مدل زندانی که امام داخلش بودن، مطامیر بوده.
مطامیر جائیه که غله نگه میداشتن
ظلمات محض بوده...
خب...حالا هم سطح زمین؟
نه😭😭😭
مثلا ۳۰متر زیر زمین...یه گودال پر از پله بوده که تا ۲۰متریش، پله بوده...
ده متر اخرش پله نبوده
نردبون میذاشتن زندونی رو منتقل میکردن داخل سیاه چال، بعد نردبون رو بر میداشتن که نتونه بیاد بالا😭
فقط همین؟
نه😭
ته این سیاه چال، اون مطامیر بوده...
که مثل یه خمره بوده که تهش فراخ بوده و بالاش تنگ
نه میتونستن بخوابن، نه وایسن😭
۷ساااااال...
همین؟؟؟
نه😭
امام رو، ته اون سیاه چال زندونی کردن در حالیکه غل و زنجیرِ جامعه به دست و پاشون بوده😭
دستور داده بودن که این غل و زنجیر رو، جوش بدن که باز نشه😭
ای خداااااااااااااااااااااااااا😭
بسم الله الرحمن الرحیم
#کرامات امام کاظم علیه السلام
#پیشگویی مرگ زندانبان
ابویوسف(قاضی بغداد)و محمد بن حسن که دو نفر ازاصحاب ابوحنیفه بودند، در زندان سندی بن شاهک لعنه الله علیه به ملاقات امام موسی بن جعفر علیه السلام رفتند. در بین راه با هم میگفتند: ما چیزی از موسی بن جعفر کم نمی آوریم. یا مساوی او هستیم، یا مشابه او. وقتی به خدمت حضرت رسیدند و مقداری نشستند، یکی از مأمورین زندان وارد شد و گفت: نوبت کاری من تمام شده و از خدمت شما می روم. اگر بیرون زندان کاری دارید بفرمائید، تا مرتبه دیگر که نوبت خدمت من می شود و مجدداً باز خواهم گشت، نتیجه اش را تقدیم کنم. امام علیه السلام فرمودند: کاری ندارم. وقتی آن مرد رفت، حضرت علیه السلام به ابو یوسف رو کرد و فرمود: عجیب است، او امشب می میرد. آن وقت به من میگوید اگر کاری داری بگو انجام دهم. ابویوسف و محمد بن حسن شگفت زده پس از خداحافظی از زندان بیرون آمدند، در حالی که به یکدیگر میگفتند: ما آمده بودیم بحث حلال و حرام کنیم. او از امور غیبی خبر داد. زمان مرگ امری است نهانی. از کجا می دانست؟!سپس فردی را مأموریت دادند تا آن مأمور زندان را تا فردا تعقیب کند و آنها را از وضع او مطّلع نماید. آن مرد نیز وی را زیر نظر گرفت و شب را در مسجد محله که نزدیک خانه آن مأمور بود، خوابید. صبحگاهان دید فریاد عزا بلند است و مردم به داخل خانه وی آمد و شد میکنند. پرسید: چه خبر است؟ گفتند: فلانی دیشب از دنیا رفت. این مرد پیش ابو یوسف و محمد بن حسن آمد خبر مرگ آن مأمور را آورد.مجدداً این دو به ملاقات امام علیه السلام آمدند و گفتند: " معلوم شد شما به حلال و حرام دین خدا آگاهید. ولی زمان مرگ او را که از اسرار غیبی الهی است از کجا دانستید؟ امام علیه السلام فرمود: از دروازه های علم رسول الله است که به روی حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام گشودند و سپس آن علم الهی از هر امام به امام ( صلوات الله علیهم اجمعین )بعدی منتقل شده است. "
الخرائج علامه راوندی
بحارالانوارج۴۸ص۶۴
#صلوات ختم کنید
#اللهم عجل لولیک الفرج
#نشرواطلاع رسانی باشما