eitaa logo
طلبه شهید علی خلیلی
505 دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
422 ویدیو
24 فایل
تنہاراه رسیدن بہ"سعادت" ، بندگے خداست! وتمام سعادت خلاصہ شده دریڪ واژه؛ آن هم"شہید" .. ولادت: ⁹/⁸/¹³⁷¹ شهادت:³/¹/¹³⁹³ 🌹کانال‌‌رسمی‌شهید‌علی‌خلیلی‌با‌حضور‌خانواده‌شهید🌹 خادم‌الشهدا @shahidalikhalili2466 کپی‌با‌ذکر‌صلوات‌‌به‌نیابت‌شهید‌‌علی‌خلیلی‌
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷هرشب یک صفحه از قران به نیابت ازشهیدعلی خلیلی🌷 رزق امشب: ❣جز یک صفحه۳👇 @shahidalikhalili
طلبه شهید علی خلیلی
🌹 #قرار_بندگی🌹 🔸بر آنیم تا با عنایت خداوند، سیر و سلوک بندگان مخلصش را چراغ راه خود قرار دهیم. و با
🌷 🔸برآنیم تاباعنایت خداوند،سیروسلوک بندگان مخلصش را چراغ راه خود قرار دهیم وبا هم که حداقل به مدت ۲۰ روز به خاطرات و وصایای آنان در زندگی روزانه جامه عمل بپوشانیم. ✅ نیکی به والدین❣ 🍃شهید محمود کاوه گفتم: اصلا چرا باید این قدر خودمون رو زجر بدیم و پسته بشکنیم، پاشیم بریم بخوابیم. با وجود اینکه محمود هم مثل من تا نیمه شب کار می‌کرد و خسته بود، گفت: نه، اول این‌ها رو تموم می‌کنیم بعد می‌رویم بخوابیم؛ هر چی باشه ما هم باید اندازه خودمان به بابا کمک کنیم. 🌹 @shahidalikhalili
طلبه شهید علی خلیلی
🌷#قراربندگی 🔸برآنیم تاباعنایت خداوند،سیروسلوک بندگان مخلصش را چراغ راه خود قرار دهیم وبا هم #عهدبند
🌷 🔸برآنیم تاباعنایت خداوند،سیروسلوک بندگان مخلصش را چراغ راه خود قرار دهیم وبا هم که حداقل به مدت ۲۰ روز به خاطرات و وصایای آنان در زندگی روزانه جامه عمل بپوشانیم. ✅ نیکی به والدین❣ 🍃شهید مصطفی چمران یادم می‌آید مادرم به سختی مریض و در بیمارستان بستری بود. به اصرار مصطفی تا آخرین روز در کنار مادرم و در بیمارستان ماندم. او هر روز برای عیادت به بیمارستان می‌آمد. مادرم می‌گفت: همسرت را به خانه ببر. ولی او قبول نمی‌کرد و می‌گفت: باید پیش شما بماند و از شما پرستاری کند. بعد از مرخص شدن مادرم از بیمارستان، وقتی مصطفی به دنبالم آمد و سوار ماشین شدم تا به خانه خودمان برویم، مصطفی دست‌های مرا گرفت و بوسید و گریه کرد و گفت: از تو بسیار ممنونم که از مادرت مراقبت کردی. با تعجب به او گفتم: کسی که از او مراقبت کردم مادر من بود، نه مادر شما... چرا تشکر می‌کنی؟! او در جواب گفت: این دست‌ها که به مادر خدمت می‌کنند برای من مقدس است. دستی که برای مادر خیر نداشته باشد برای هیچ کس خیر ندارد و احسان به پدر و مادر دستور خداوند است. 🌹 @shahidalikhalili
بعد از آن سال های غصه دار،دنیا هنوز بود. دنیا بود و بازار داشت‌. و حاکم دیر به حکومت رسیده ای در بازار قدم میزد.خاموش،باوقار،و فارغ از دنیا... بعد از همه ی آن خاطرات تلخ،دنیا هنوز بود.دنیا بود و بازار داشت.بازار بود و انار داشت. و مردی که بانوی خانه اش انار دوست میداشت در بازار قدم میزد... میان هوای تازه خنک شده ی کوفه در پاییز،چند قدم مانده به بساط خرمافروشی میثم،نگاه مردی روی انارهای بازار مانده بود و کمی دورتر،از لای پنجره ی نیمه باز یک خانه، صدای معلمی می آمد که به اطفال کوفه قرآن می آموخت "قُل لَا اَسالُکُم عَلَیهِ اَجرًا اِلّا المَوَدَّهَ فِی القُربَی..." "دنیا بود و بازار بود و انار بود،اما از حاکم کوفه،از مرد خانه سوخته ی مدینه، جسمش بود و دلش نه... راستی که مرد ها را تنها دل تنگی میکشد... @shahidalikhalili
هدایت شده از خبرگزاری رسا
📸 #عکس_نوشت| امام خمینی: ما هنوز هم چوب اعتمادهای فراوان‌ خود را به گروهها و لیبرال ها می‌خوریم. #شاخص_انقلاب 🆔 @rasanews_agency
🌷هرشب یک صفحه از قران به نیابت ازشهیدعلی خلیلی🌷 رزق امشب: ❣جز یک صفحه۴👇 @shahidalikhalili
کسی که روز را با خلق می گذارند، باید شب را با حق باشد وگرنه کم می آورد و شکسته و خسته می شود و می ماند.. استاد علی صفایی حائری بشنو از نی @shahidalikhalili
طلبه شهید علی خلیلی
🌷#قراربندگی 🔸برآنیم تاباعنایت خداوند،سیروسلوک بندگان مخلصش را چراغ راه خود قرار دهیم وبا هم #عهدبند
🌷 🔸برآنیم تاباعنایت خداوند،سیروسلوک بندگان مخلصش را چراغ راه خود قرار دهیم وبا هم که حداقل به مدت ۲۰ روز به خاطرات و وصایای آنان در زندگی روزانه جامه عمل بپوشانیم. ✅ نیکی به والدین❣ 🍃شهید علی شریفی پدرش می گوید : در طول مدتی که در محله خودمان زندگی می کردیم ، علی آقا برای همه شناخته شده بود؛ خصوصا به لحاظ ادب و تواضعی که نسبت به من و مادرش داشت . از سرِ کار که به منزل می آمدم ، معمولا علی توی کوچه با هم سن و سالهایش ، مشغول بازی بودند . تا چشمش به من می افتاد ، بازی را رها می کرد و می دوید به طرف من . خیلی مودب سلام می داد و می رفت به طرف منزل تا آمدن من را اطلاع بدهد. این کار علی ، معمولا هر روز با آمدن من تکرار می شد ؛ فرقی هم نمی کرد کجای بازی باشد . بچه های هم سن و سالش حسابی تحت تاثیر این حرکت علی قرار گرفته بودند. 🌹 @shahidalikhalili
📌خطبه فدکیه بخش یازدهم آگاه باشید آنچه گفتم با شناخت کاملم بود،به سستی پدید آمده در اخلاق شما،و بی وفائی و نیزنگ ایجاد شده در قلوب شما،ولیکناینها جوشش دل اندوهگین و بیرون ریختن خشم و غضب است،و آنچه قابل تحملم نیست،و جوشش سینه ام و بیان دلیل و برهان،پس خلافت را بگیرید،ولی بدانید که پشت این شتر خلافت زخم است،و پاس آن سوراخ و تاول دار،عار و ننگش باقی و نشان از غضب خدا و ننگ ابدی دارد،و به آتش شعله ور خدا که بر قلب ها احاطه می یابد متصل است. آنچه میکنید در برابر چشم های بینای خداوند قرار داشته،و آنانکه ستم کردند به زودی میدانند که به کدام بازگشتگاهی باز خواهند گشت،و من دختر کسی هستم که شما را از عذاب دردناک الهی که در پیش دارید خبر داد،پس هرچه خواهید بکنید و ماهم کار خود میکنیم،و شما منتظر بمانید و ما هم در انتظار بسر می بریم. آنگاه ابوبکر پاسخ داد: ای دختر رسول خدا!پدر تو بر مومنین مهربان و بزرگوار و رئوف و رحیم،و بر کافران عذاب دردناک و عقاب بزرگ بود،اگر به نسب او بنگریم وی در میان زنانمان پدر تو،و در میان دوستان برادر شوهر توست،که وی را بر هر دوستی برتری داد،و او نیز در هر کار بزرگی پیامبر را یاری نمود،جز سعادتمندان شما را دوست نمیدارند و تنها بدکاران شما را دشمن می شمردند. پس شما خاندان پیامبر،پاکان برگزیدگان جهان بوده، و ما را به خیر راهنما، و بسوی بهشت رهنمون بودید،و تو ای برترین زنان و دختر برترین پیامبران، در گفتارت صادق،، در عقل فراوان پیش قدم بوده، و هرگز از حقت بازداشته نخواهی شد و از گفتار صادقت مانعی ایجاد نخواهد گردید. @shahidalikhalili