طلبه شهید علی خلیلی
🌹 #قراربندگی🌹 🔸برآنیم تا با عنایت خداوند،سیروسلوک بندگان مخلصش را چراغ راه خود قرار دهیم.وبا هم #ع
🌷#قراربندگی
🔸برآنیم تاباعنایت خداوند،سیروسلوک بندگان مخلصش را چراغ راه خود قرار دهیم وبا هم #عهدبندیم که حداقل به مدت ۲۰ روز به خاطرات و وصایای آنان در زندگی روزانه جامه عمل بپوشانیم.
✅ #قراراول
#روزهشتم
نیکی به والدین❣
نوجوانی شهید علی شریفی
پدرش می گوید: در طول مدتی که در محله خودمان زندگی می کردیم، علی آقا برای همه شناخته شده بود؛ خصوصاً به لحاظ ادب و تواضعی که نسبت به من و مادرش داشت. از سر کار که به منزل می آمدم، معمولاً علی توی کوچه با هم سن و سالهایش، مشغول بازی بودند. تا چشمش به من افتاد، بازی را رها کرد و می دوید به طرف من. خیلی مودب سلام می داد و می رفت بطرف منزل تا آمدن من را اطلاع بدهد. این کار علی، معمولا هر روز با آمدن من تکرار می شد، فرقی نمی کرد کجای بازی باشد. بچه های هم سن و سالش حسابی تحت تاثیر این حرکت علی قرار گرفته بودند.
منبع: قربانگاه عشق، صفحه:164
#شادی_ارواح_شهداصلوات
#خادم_الزهرا_س
@shahidalikhalili
طلبه شهید علی خلیلی
🌹 #قرار_بندگی🌹 🔸بر آنیم تا با عنایت خداوند، سیر و سلوک بندگان مخلصش را چراغ راه خود قرار دهیم. و با
🌷#قراربندگی
🔸برآنیم تاباعنایت خداوند،سیروسلوک بندگان مخلصش را چراغ راه خود قرار دهیم وبا هم #عهدبندیم که حداقل به مدت ۲۰ روز به خاطرات و وصایای آنان در زندگی روزانه جامه عمل بپوشانیم.
✅ #قراراول
#روز_دهم
نیکی به والدین❣
🍃شهید محمود کاوه
گفتم: اصلا چرا باید این قدر خودمون رو زجر بدیم و پسته بشکنیم، پاشیم بریم بخوابیم. با وجود اینکه محمود هم مثل من تا نیمه شب کار میکرد و خسته بود، گفت: نه، اول اینها رو تموم میکنیم بعد میرویم بخوابیم؛ هر چی باشه ما هم باید اندازه خودمان به بابا کمک کنیم.
#شادی_ارواح_شهداصلوات🌹
@shahidalikhalili
طلبه شهید علی خلیلی
🌷#قراربندگی 🔸برآنیم تاباعنایت خداوند،سیروسلوک بندگان مخلصش را چراغ راه خود قرار دهیم وبا هم #عهدبند
🌷#قراربندگی
🔸برآنیم تاباعنایت خداوند،سیروسلوک بندگان مخلصش را چراغ راه خود قرار دهیم وبا هم #عهدبندیم که حداقل به مدت ۲۰ روز به خاطرات و وصایای آنان در زندگی روزانه جامه عمل بپوشانیم.
✅ #قراراول
#روز_یازدهم
نیکی به والدین❣
🍃شهید مصطفی چمران
یادم میآید مادرم به سختی مریض و در بیمارستان بستری بود. به اصرار مصطفی تا آخرین روز در کنار مادرم و در بیمارستان ماندم. او هر روز برای عیادت به بیمارستان میآمد. مادرم میگفت: همسرت را به خانه ببر. ولی او قبول نمیکرد و میگفت: باید پیش شما بماند و از شما پرستاری کند. بعد از مرخص شدن مادرم از بیمارستان، وقتی مصطفی به دنبالم آمد و سوار ماشین شدم تا به خانه خودمان برویم، مصطفی دستهای مرا گرفت و بوسید و گریه کرد و گفت: از تو بسیار ممنونم که از مادرت مراقبت کردی. با تعجب به او گفتم: کسی که از او مراقبت کردم مادر من بود، نه مادر شما... چرا تشکر میکنی؟! او در جواب گفت: این دستها که به مادر خدمت میکنند برای من مقدس است. دستی که برای مادر خیر نداشته باشد برای هیچ کس خیر ندارد و احسان به پدر و مادر دستور خداوند است.
#شادی_ارواح_شهداصلوات🌹
@shahidalikhalili
طلبه شهید علی خلیلی
🌷#قراربندگی 🔸برآنیم تاباعنایت خداوند،سیروسلوک بندگان مخلصش را چراغ راه خود قرار دهیم وبا هم #عهدبند
🌷#قراربندگی
🔸برآنیم تاباعنایت خداوند،سیروسلوک بندگان مخلصش را چراغ راه خود قرار دهیم وبا هم #عهدبندیم که حداقل به مدت ۲۰ روز به خاطرات و وصایای آنان در زندگی روزانه جامه عمل بپوشانیم.
✅ #قراراول
#روز_دوازدهم
نیکی به والدین❣
🍃شهید علی شریفی
پدرش می گوید : در طول مدتی که در محله خودمان زندگی می کردیم ، علی آقا برای همه شناخته
شده بود؛ خصوصا به لحاظ ادب و تواضعی که نسبت به من و مادرش داشت .
از سرِ کار که به منزل می آمدم ، معمولا علی توی کوچه با هم سن و سالهایش ، مشغول بازی بودند .
تا چشمش به من می افتاد ، بازی را رها می کرد و می دوید به طرف من .
خیلی مودب سلام می داد و می رفت به طرف منزل تا آمدن من را اطلاع بدهد.
این کار علی ، معمولا هر روز با آمدن من تکرار می شد ؛ فرقی هم نمی کرد کجای بازی باشد .
بچه های هم سن و سالش حسابی تحت تاثیر این حرکت علی قرار گرفته بودند.
#شادی_ارواح_شهداصلوات🌹
@shahidalikhalili
طلبه شهید علی خلیلی
🌷#قراربندگی 🔸برآنیم تاباعنایت خداوند،سیروسلوک بندگان مخلصش را چراغ راه خود قرار دهیم وبا هم #عهدبند
🌷#قراربندگی
🔸برآنیم تاباعنایت خداوند،سیروسلوک بندگان مخلصش را چراغ راه خود قرار دهیم وبا هم #عهدبندیم که حداقل به مدت ۲۰ روز به خاطرات و وصایای آنان در زندگی روزانه جامه عمل بپوشانیم.
✅ #قراراول
#روز_سیزدهم
نیکی به والدین❣
🍃شهید محمد گرامی
مریضی مادرش همزمان شده بود با آزمون مهمی که سپاه قرار بود بگیرد.
محمد چند ماهی مرخصی گرفته بود تا حسابی مطالعه کند .
بر خلاف تصور خیلی ها، محمد قید امتحان را زد
دنبال مریضی مادرش را گرفت تا این که مادر بستری شد.
یک ماه و نیم به مادر رسیدگی کرد.
رفته بود ویلچر گرفته بود تا مادر را در حیاط بیمارستان بگرداند.
بارها مادر را بر دوش گذاشته و از پله های بیمارستان آورده بود پایین!
به مادرش خیلی احترام می گذاشت .
#شادی_ارواح_شهداصلوات🌹
@shahidalikhalili
طلبه شهید علی خلیلی
🌷#قراربندگی 🔸برآنیم تاباعنایت خداوند،سیروسلوک بندگان مخلصش را چراغ راه خود قرار دهیم وبا هم #عهدبند
🌷#قراربندگی
🔸برآنیم تاباعنایت خداوند،سیروسلوک بندگان مخلصش را چراغ راه خود قرار دهیم وبا هم #عهدبندیم که حداقل به مدت ۲۰ روز به خاطرات و وصایای آنان در زندگی روزانه جامه عمل بپوشانیم.
✅ #قراراول
#روز_چهاردهم
نیکی به والدین❣
🍃شهید مطهری
هرگاه به فریمان (زادگاه آقاى مطهرى) سفر مىكردیم، پدرم تأكید خاص داشتند كه ابتدا به منزل پدر و مادرشان برویم.
پس از آن اقوامى را كه براى دیدن ایشان و خانواده به منزل حاج شیخ مىآمدند مىپذیرفتند در موقع روبرو شدن با پدر و مادر دست آنان را مىبوسیدند و به ما نیز توصیه مىكردند كه دست ایشان را ببوسیم.
(از زبان یکی از فرزندان شهید)
#شادی_ارواح_شهداصلوات🌹
@shahidalikhalili
طلبه شهید علی خلیلی
🌷#قراربندگی 🔸برآنیم تاباعنایت خداوند،سیروسلوک بندگان مخلصش را چراغ راه خود قرار دهیم وبا هم #عهدبند
🌷#قراربندگی
🔸برآنیم تاباعنایت خداوند،سیروسلوک بندگان مخلصش را چراغ راه خود قرار دهیم وبا هم #عهدبندیم که حداقل به مدت ۲۰ روز به خاطرات و وصایای آنان در زندگی روزانه جامه عمل بپوشانیم.
✅ #قراراول
#روز_پانزدهم
نیکی به والدین❣
🍃شهید سید مجتبی هاشمی
اوایل ازدواجمون بود
برا خرید با سید مجتبی رفتیم بازارچه
بین راه با پدر و مادر آقا سید برخورد کردیم
سید به محض اینکه پدر و مادرش رو دید ، در نهایت #تواضع و #فروتنی خم شد
روی زمین زانو زد و پاهای والدینش رو #بوسید
آقا سید با اون قامت رشید و هیکل تنومند در مقابل #والدینش اینطور #فروتن بود
این صحنه برا من بسیار دیدنی بود ...
#شادی_ارواح_شهداصلوات🌹
@shahidalikhalili
طلبه شهید علی خلیلی
🌷#قراربندگی 🔸برآنیم تاباعنایت خداوند،سیروسلوک بندگان مخلصش را چراغ راه خود قرار دهیم وبا هم #عهدبند
🌷#قراربندگی
🔸برآنیم تاباعنایت خداوند،سیروسلوک بندگان مخلصش را چراغ راه خود قرار دهیم وبا هم #عهدبندیم که حداقل به مدت ۲۰ روز به خاطرات و وصایای آنان در زندگی روزانه جامه عمل بپوشانیم.
✅ #قراراول
#روز_شانزدهم
نیکی به والدین❣
داشتم لباس می شستم. آمد خانه. گفت: ناهار چی داریم، عزیز؟
گفتم: آب گوشت.
چیزی نگفت. رفت، کتری را آب کرد و گذاشت روی چراغ. آب که جوش آمد، چایی دم کرد و چای شیرین خورد. آب گوشت دوست نداشت. چیزی هم نمی گفت.
یادگاران، جلد 11 کتاب شهید صیاد، ص 6
#شادی_ارواح_شهداصلوات🌹
@shahidalikhalili
طلبه شهید علی خلیلی
🌷#قراربندگی 🔸برآنیم تاباعنایت خداوند،سیروسلوک بندگان مخلصش را چراغ راه خود قرار دهیم وبا هم #عهدبند
🌷#قراربندگی
🔸برآنیم تاباعنایت خداوند،سیروسلوک بندگان مخلصش را چراغ راه خود قرار دهیم وبا هم #عهدبندیم که حداقل به مدت ۲۰ روز به خاطرات و وصایای آنان در زندگی روزانه جامه عمل بپوشانیم.
✅ #قراراول
#روز_هفدهم
نیکی به والدین❣
سفره را كه دست من مي ديد، مي پريد مي قاپيد و خودش پهن مي كرد. سفره را مي چيد و آخر سر جمع مي كرد. دلش نمي خواست زياد كار كنم. عبدالله زياد اهل بازي نبود. يا سرش بين كتاب هاش بود، يا دور و بر مرغ و خروس هاش مي پلكيد.
يادگاران، جلد 5 كتاب شهيد عبدالله ميثمي ، ص 4
#شادی_ارواح_شهداصلوات🌹
@shahidalikhalili
طلبه شهید علی خلیلی
🌷#قراربندگی 🔸برآنیم تاباعنایت خداوند،سیروسلوک بندگان مخلصش را چراغ راه خود قرار دهیم وبا هم #عهدبند
🌷#قراربندگی
🔸برآنیم تاباعنایت خداوند،سیروسلوک بندگان مخلصش را چراغ راه خود قرار دهیم وبا هم #عهدبندیم که حداقل به مدت ۲۰ روز به خاطرات و وصایای آنان در زندگی روزانه جامه عمل بپوشانیم.
✅ #قراراول
#روز_هجدهم
نیکی به والدین❣
دوستش داشتم. خیلی برام عزیز بود. برام یک جور دیگری بود. حتی لباسش را با لباس خواهر، برادرهاش نمی شستم. نه ازش بدی دیدم، نه این که ناراحتم کرد. هیچ وقت. این قدر خوب بود. . . عزیز بود، خدامی داند.
یادگاران، جلد 11 کتاب شهید صیاد، ص 71
#شادی_ارواح_شهداصلوات🌹
@shahidalikhalili
طلبه شهید علی خلیلی
🌷#قراربندگی 🔸برآنیم تاباعنایت خداوند،سیروسلوک بندگان مخلصش را چراغ راه خود قرار دهیم وبا هم #عهدبند
🌷#قراربندگی
🔸برآنیم تاباعنایت خداوند،سیروسلوک بندگان مخلصش را چراغ راه خود قرار دهیم وبا هم #عهدبندیم که حداقل به مدت ۲۰ روز به خاطرات و وصایای آنان در زندگی روزانه جامه عمل بپوشانیم.
✅ #قراراول
#روز_نونزدهم
نیکی به والدین❣
آمده بود بیمارستان. کپسول اکسیژن می خواست ؛ امانت، برای مادر مریضش. سرباز بخش را صدا زدم، کپسول را ببرد. نگذاشت. هرچه گفتم: امیر، شما اجازه بفرمایید. قبول نکرد. اجازه نداد. خودش برداشت.
گفت: نه ! خودم می برم. برای مادرمه.
یادگاران، جلد 11 کتاب شهید صیاد، ص 70.
#شادی_ارواح_شهداصلوات🌹
@shahidalikhalili
طلبه شهید علی خلیلی
🌷#قراربندگی 🔸برآنیم تاباعنایت خداوند،سیروسلوک بندگان مخلصش را چراغ راه خود قرار دهیم وبا هم #عهدبند
🌷#قراربندگی
🔸برآنیم تاباعنایت خداوند،سیروسلوک بندگان مخلصش را چراغ راه خود قرار دهیم وبا هم #عهدبندیم که حداقل به مدت ۲۰ روز به خاطرات و وصایای آنان در زندگی روزانه جامه عمل بپوشانیم.
✅ #قراراول
#روز_بیستم
نیکی به والدین❣
با اينکه سن و سال کمي داشت، کمک حال پدر و مادر بود و بيشتر خريدهاي خانه را خودش انجام ميداد. آن روز مادر منتظر علي اصغر(ابراهيمي) نشد و خودش رفت خريد. وقتي علي اصغر برگشت، ديد مادر تازه از خريد آمده است. مادر را گرفت و او را نشاند، بعد رفت و يک ليوان آب ميوه آورد و به مادرش داد و گفت:«مادر جون بخور.»
همان ايام، پدرش داشت خانه رو تعمير ميکرد. علياصغر، پدر را قانع کرده بود که کارها را به او بسپارد. به پدر گفته بود:«من خودم هستم؛ شما استراحت کن.»
منبع: تبسم آسمانی، صفحه:11.
#شادی_ارواح_شهداصلوات🌹
@shahidalikhalili