eitaa logo
طلبه شهید علی خلیلی
506 دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
422 ویدیو
24 فایل
تنہاراه رسیدن بہ"سعادت" ، بندگے خداست! وتمام سعادت خلاصہ شده دریڪ واژه؛ آن هم"شہید" .. ولادت: ⁹/⁸/¹³⁷¹ شهادت:³/¹/¹³⁹³ 🌹کانال‌‌رسمی‌شهید‌علی‌خلیلی‌با‌حضور‌خانواده‌شهید🌹 خادم‌الشهدا @shahidalikhalili2466 کپی‌با‌ذکر‌صلوات‌‌به‌نیابت‌شهید‌‌علی‌خلیلی‌
مشاهده در ایتا
دانلود
طلبه شهید علی خلیلی
بسم الله الرحمان الرحیم #نای_سوخته #قسمت۱۶ مادر تمام طول مسیر را کنار علی نشسته بود، سکوت سنگینی
بسم الله الرحمان الرحیم ۱۷ درب تابوت باز و نفس در سینه ی مادر حبس شد😑😣 دست هایش را با التماس دراز کرد 😭 عجیب بود! اما برای مدتی چشم هایش هیچکس را نمیدید😔😞 -پس دوستانت کجان؟ چرا هیچکس نیومده؟ مگه نمی گفتی یه عالمه رفیق دارم؟!😭💔 چهارده هزار نفر جمعیت یکباره از مقابل دیدگان مادر محو شد😶💔 نفس های مادر به شماره افتاده بود💔😣 پلک هایش ثانیه ای بهم نمیخورد😔 اما صورتش خیس خیس بود😭😭 فرصت برای حرف زدن زیاد بود، برای درد دل ،😔😭 اما آغوش گرم و مهربان علی داشت برای همیشه بسته می شود😭 می بوئید و می بوسید😘😭 با دست هایش محاسن و صورت استخوانی پسرش را نوازش می کرد😔 -‌چقدر صورتت لاغر شده مادر! این دو ماهه خیلی اذیت شدی😭💔 حلالم کن!اگه مادر خوبی نبودم ، اگه برات کم گذاشتمـ... میسپرمت به مادر مادرا😭😭 ان شاءالله خانم فاطمه زهرا(س) مراقبت باشه💔😭😭😭 ادامه دارد.... 🥀نویسنده:هانیه ناصری 🥀ناشر:انتشارات تقدیر۱۳۹۵ @ShahidAliKhalili
السلام على الدعاة إلى الله والمستقرين في أمر الله والتامين في محبة الله والمخلصين في توحيد الله والمظهرين لأمر الله بکم اخرجنا الله من الظلمات الی النور... عکسی که به نظرم خوبه هممون چاپ کرده و در خونه هامون نصب کنیم... این تصویر را @yaffa313 درست و منتشر کرده است. کانال از فرمانیه تا ضاحیه @mh_omidi
سلام می دهم از دل به محضرت آقا رسیده مرغ دلم بین جمعیت آقا سیاهپوش جوادالائمه ای، جانا ولیِ نعمت ما، عرض تسلیت آقا ▪️شهادت امام جواد(ع) تسلیت باد. ••✾کانال شهیدعلی خلیلی ✾•• @ShahidAliKhalili
4_5807583786136766223.mp3
690K
با این دل چه کردی؟ استاد علی صفایی حائری @ShahidAliKhalili
🌷 تفاوت در سادگی است 💢 حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: بگذارند ازدواج برای دختر مسلمان، مثل ازدواج فاطمه‌ی زهرا (س) باشد. 🌱 ازدواجی با پیوند عشقی الهی و جوششی بی‌نظیر میان زن و مرد مؤمن، و همسری به معنای واقعی بین دو عنصر الهی و شریف، اما بیگانه از همه‌ی تشریفات و زر و زیورهای پوچ و بی‌محتوا. ۱۳۶۸/۱۰/۲۶ @ShahidAlikhalili
- چه‌قدرالله‌رویِ‌ما‌حساب‌کرده‌که‌شدیم؛ اشرف‌مخلوقات (:
طلبه شهید علی خلیلی
بسم الله الرحمان الرحیم #نای_سوخته #قسمت۱۷ درب تابوت باز و نفس در سینه ی مادر حبس شد😑😣 دست هایش
بسم الله الرحمان الرحیم ۱۸ آری! شاید مثل همیشه خوابیده بود و با صدای لرزان مادر لای چشمانش خسته اش را باز می کرد😞 لبخند ملیح همیشگی اش را به قلب شکسته مادر تقدیم می کرد😊 و ... اما نه! صبح سومین روز از فروردین۹۳همه چیز برای همیشه تمام شده بود😔😣 علی چشمانش را بسته بود و لباس سفید تنش حکایت از رفتن داشت😭😭 🌹شهید علی خلیلی؛ متولد۱۳۷۱ ؛ مهرشهادت۱۳۶۸؛ قطعه۲۴! اینها یعنی چه؟!🌹 مَرد دستش را در کشوی میز بُرد و مُهری بیرون آورد و با اطمینان و بی معطلی روی شناسنامه زد.💔 چشم های همه گرد شدبود😳😳 ۱۳۶۸!سه سال پیش از تولد علی😳 سه بار به دنبال جای خالی،😞 دستگاه بود و بی خبری از همه جا و هر بار قطعه ۲۴را نشان داد😳💔😭 و مزارش هم کنار شهدان آن سال ها،۵۷، ۵۸😭 چه خبر بود؟ شاید به قول مادر اینها یعنی شهادت علی پیش از آمدنش امضاء شده بود😔💔 اصلا او برای این دنیا نبود، میهمانی بود که مادر آروز میکند ای کاش لایق میزبانی او بوده باشد... 😭 تلقین، سنگ ها، خاک و برای همیشه .... 😭😭😭 ادامه دارد.... 🥀نویسنده:هانیه ناصری 🥀ناشر:انتشارات تقدیر۱۳۹۵ @ShahidAlikhalili
ایݩ ماهے فتاده بہ دریاے خوݩ ڪہ هست زخم از ستاره بر تنش افزوݩ حسیݩ توست حاݪا بہ گوشم از دݪ آݩ حجره مےرسد ماهے بہ ماه ؛ ماه سر نیزه مانده است الْسَلاٰمُ عَلَيْكَ يَا أبا عَبْدِ اللهِ وعلَى الأرواحِ الّتي حَلّتْ بِفِنائِكَ ، عَلَيْكَ مِنِّي سَلامُ اللهِ أبَداً مَا بَقِيتُ وَبَقِيَ الليْلُ وَالنَّهارُ ، وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ العَهْدِ مِنِّي لِزِيَارَتِكُمْ ، السَّلام عَلَى الحُسَيْن ، وَعَلَى عَليِّ بْنِ الحُسَيْنِ ، وَعَلَى أوْلادِ الحُسَيْنِ ، وَعَلَى أصْحابِ الحُسَينِ. 🌱کانال شهید علی خلیلی 🌱  @ShahidAliKhalili
طلبه شهید علی خلیلی
«صابرخراسانی» | میخوام بگم امام رضا سوا نکن همه رو باهم بخر ...| 😭 حالمون خوب نیست #امام_رضایی #رو
قطره اشکِ افتاده روی صفحه‌ی تلفن همراهم را پاک می‌کنم و زیر لب می‌گویم: "ز حد گذشت جدایی میانِ ما ای دوست!" صدای تلویزیون بلند می‌شود: "آمدم ای شاه پناهم بده" و دوباره زیر سقفِ اتاق کوچکم باران می‌گیرد، این روزها همه چیز و همه جا دست به دست هم داده‌اند و دلم را توی مشتشان فشار می‌دهند تا تنگ‌تر و تنگ‌تر شود. همین‌طور که اشک‌هایم را پاک می‌کنم به این فکر می‌کنم کاش امام رضا دلم را از دست زمین و زمانی که دارند خفه‌اش می‌کنند بگیرد و ببرد در حریمِ امنِ حرم... @ShahidAliKhalili
طلبه شهید علی خلیلی
بسم الله الرحمان الرحیم #نای_سوخته #قسمت۱۸ آری! شاید مثل همیشه خوابیده بود و با صدای لرزان مادر ل
بسم الله الرحمان الرحیم فصل دوم : نقاهت دوم ۱۹ -به به! عجب چای خوش رنگی ، عروست باید ازت یاد بگیره هاا.😄😉 مادر زیر چشمی نگاه تندی به علی کرد 😒 و با نیش خنده که چاشنی نگاهش کرد انگار همه حرف هایش را زد😏 گاهی که از کنار دانشکده پزشکی رد می شدند مادر را نگاه می کرد و چشمکی میزد😉 و با اشاره ای می گفت: -حاج خانوم! دختر خوب نمیخوای !؟😄 -بیا بریم خجالت بکش😒 و به خنده ی علی و نگاه موزیانه ی او که از روی شیطنت بود ، چشم غره ای هم رفت😌😒😒 از ماجرای شب نیمه شعبان۱۳۹۰ دوسال و نیم گذشت بود😞 و علی خیلی ضعیف شده بود😔 خدا وکیلی به این راحتی ها نبود یک لوله شاید به سختی بتوان باور کرد نیم متر ، بله نیم متر توی شکم علی بود😭💔 امان از وقتی که اسید معده لوله را میخورد و مادر باید لوله را بیرون می کشید😭 و تمیز میکرد خیلی سخت بود😔😞 -اِ ! مادر بذار کارم رو بکنم ، حواسمو پرت نکن😕 فدای سرت بشم، زخم و زیلی می شی ها، بذار حواسم به کارم باشه. ادامه دارد.... 🥀نویسند:هانیه ناصری 🥀ناشر:انتشارات تقدیر۱۳۹۵ @ShahidAliKhalili
5.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 روايت تلخ كرونا 🔹برخي حتي اگر خطر بيخ گوششان هم باشد اهميت نمي دهند چون جلوي چشمشان نبوده @ShahidAliKhalili
طلبه شهید علی خلیلی
بسم الله الرحمان الرحیم فصل دوم : نقاهت دوم #قسمت۱۹ -به به! عجب چای خوش رنگی ، عروست باید ازت یاد
بسم الله الرحمان الرحیم فصل دوم : نقاهت دوم ۱۹ -به به! عجب چای خوش رنگی ، عروست باید ازت یاد بگیره هاا.😄😉 مادر زیر چشمی نگاه تندی به علی کرد 😒 و با نیش خنده که چاشنی نگاهش کرد انگار همه حرف هایش را زد😏 گاهی که از کنار دانشکده پزشکی رد می شدند مادر را نگاه می کرد و چشمکی میزد😉 و با اشاره ای می گفت: -حاج خانوم! دختر خوب نمیخوای !؟😄 -بیا بریم خجالت بکش😒 و به خنده ی علی و نگاه موزیانه ی او که از روی شیطنت بود ، چشم غره ای هم رفت😌😒😒 از ماجرای شب نیمه شعبان۱۳۹۰ دوسال و نیم گذشت بود😞 و علی خیلی ضعیف شده بود😔 خدا وکیلی به این راحتی ها نبود یک لوله شاید به سختی بتوان باور کرد نیم متر ، بله نیم متر توی شکم علی بود😭💔 امان از وقتی که اسید معده لوله را میخورد و مادر باید لوله را بیرون می کشید😭 و تمیز میکرد خیلی سخت بود😔😞 -اِ ! مادر بذار کارم رو بکنم ، حواسمو پرت نکن😕 فدای سرت بشم، زخم و زیلی می شی ها، بذار حواسم به کارم باشه. ادامه دارد.... 🥀نویسند:هانیه ناصری 🥀ناشر:انتشارات تقدیر۱۳۹۵ @ShahidAliKhalili