💫پارت(۳۵)
جلد دوم کتاب ازقفس تاپرواز
خاطرات شهیدمحمدعلی برزگر🌷
📝همــــسایه
🌷در همسایگی ما پیرزن و پیرمرد سالخورده ای زندگی میکردند که وضعیّت مالی معیشتی خوبی نداشتند و به سختی روزگارشان سپری می شد
🌷آنهاهیچ شکایتی از تنگ دستی زندگی خود نداشتند، نزد کسی دم از نداری نمی زدند و شکرگزار پروردگار بودند. فقط نمیدانم که چطور محمّد آنان را راضی به دریافت هدایایش می کرد، الله اعلم ..
🌷البتّه محمّد از این ماجرا یا کمک هایش به دیگران چیزی به ما نمی گفت و در خفا دستگیر خلق خدا می شد و اصلاً دوست نداشت کسی درکارش تجسس کند
🌷آن روزعصرپیرزن به منزل ما آمد و گفت: بگو من چگونه خوبی های پسرت را جبران کنم؟ گفتم: مگر چه کار کرده؟
پیرزن آهی کشیدو گفت: خدا خیرش بدهد هر وقت به روستا پا میگذارد سراغ ما فراموش شده ها می آید
🌷گفتم: خُب، همسایه ایم. ادامه داد: پسرت محمّد همین دیروز برف های پشت بام و حیاطمان را پارو زد و به اصرارِ شوهرم به منزل آمد تا کمی خود را گرم کند، محمّد دعوتمان را پذیرفت و پس از صرف چای و قدری گفتگو رفت
🌷صبح که خانه را جارو میزدم، دیدم زیر تشکچه ای که روی آن محمّد و همسرم نشسته بودند، یک پول کاغذی گذاشته و رفته است، از شوهرم پرسیدم، گفت: خبر ندارم، حتماً کارمحمّد است
🌷لابد از سرمای فضای اتاق وخالی بودن نفتانی در گوشۀ ایوان فهمیده سوختمان تمام شده. پیرزن پول را از جیب جلیقه اش در آورد و به دستم داد.به اجبار پول را در مشتش کردم وگفتم مسلمان که هدیه را پس نمیدهدفقط برای محمدم دعاکن.
🌷دعای پیرزن که همیشه میگفت«خیر از جوانیش ببیند» درحقّش مستجاب و عاقبت به خیرشد.
🆔@ShahidBarzar65
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پروفسور حسابی می گفت؛
مگرلذت بردن را یادمان ندادند!!!
از گرما می نالیم،از سرما فرار میکنیم.
در جمع از شلوغی کلافه میشویم.
و درخلوت از تنهایی بغض میکنیم.
تمام هفته منتظر رسیدن تعطیلی هستیم
و آخر هفته هم بی حوصله ایم...
همیشه به انتظار به پایان رسیدن
روزهایی هستیم
که بهترین روزهای زندگیمان بودند.
زندگی همان لحظاتی بود که
میخواستیم بگذرند..
ولی ما همیشه به چیز دیگری فکر میکنیم
بی آنکه بدانیم این روزها تکرار نمیشوند
یادمان نرود...
که مافقط یک انتظاربجاداریم
انتظار فرج مولایمان مهدی(عج)
🆔@ShahidBarzegar65
6.23M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تا حالا چوب خوردی ؟
پاسخ به سوال خیلی ها
خدایا چرا من؟؟؟
🆔@ShahidBarzegar65
سفارش امروز(وصیت)شهدا...
خواستن توانستن است....
وصیت کرده بود روی سنگ قبرش بنویسند
"اینجا مدفن کسی است که میخواست اسرائیل را نابود کند"
حال موشکهایی را میبینیم که یک به یک ، بر سر صهیونیستها آوار میشوند
پدر موشکی ایران؛ #شهیدحسنطهرانیمقدم
@ShahidBarzegar65
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
معجزه زندگی دیگران باش
بیقرار باش برای شادی ساختن در زندگی انسانها
دستهای خدا باش ، برای برآوردن رویای انسان دیگری
خنثی نباش
بیتفاوت نباش
اگر دیدی کسی گرهای دارد و تو راهش را میدانی سکوت نکن
🆔@ShahidBarzegar65
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#داستان
♦️نقل است که شیخ الرئیس ابوعلی سینا وقتی از سفرش به جایی رسید اسب را بر درختی بست و کاه پیش او ریخت و سفره پیش خود نهاد تا چیزی بخورد .مردی سوار سوار؛ بر الاغ آنجا رسید .ازحیوان فرود آمد والاغش را در پهلوی اسب ابوعلی سینا بست تا در خوردن کاه شریک او شود و خود را به شیخ نهاد تا بر سفره نشیند.
شیخ گفت: الاغ را پهلوی اسب من مَبَند که همین الان لگد می زند و پای حیوانت بشکند.مرد آن سخن را نشنیده گرفت، با شیخ به نان خوردن مشغول گشت. ناگاه اسب لگدی زد. مردگفت: اسب توالاغ مرا لنگ کرد.
شیخ ساکت شد و خود را لال ظاهر نمود. مرد او را کشان کشان نزد قاضی برد. قاضی از حال سوال کرد. شیخ هم چنان خاموش بود. قاضی به مرد گفت: این مرد لال است؟
مرد گفت: این لال نیست بلکه خود را لال ظاهر ساخته تا اینکه تاوان الاغ مرا ندهد. پیش از این با من سخن گفته.
قاضی پرسید : با تو سخن گفت؟
او جواب داد که: گفت الاغ را پهلوی اسب من نبند که لگد بزند و پایش بشکند. قاضی خندید و بر دانش شیخ آفرین گفت.
شیخ پاسخی گفت که زان پس درزبان پارسی ضرب المثل گشت:
⁉️جواب ابلهان خاموشی است.
🌟منبع: امثال و حکم علی اکبر دهخدا🌟
🆔@ShahidBarzegar65
6.12M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
👌🏻به وقت روشنفکری....
حتما وقت بزارید برا دیدنش 🥰
ارزش دیدن داره
این حرفها از کسی که کلی مطالعه داره بر میاد 📚
🆔@ShahidBarzegar65
چشمانتان را ببندید تا شهر ما را نبینید !
چشمانتان را ببندید تاگامهای لغزانمان را نبینید !
بر ما خرده مگیرید اگر نمیخواهیم وصیت نامه هایتان را مرور کنیم ...
حیرت مکنید اگر بر دوران زیبای با شما بودن ، قفل محکمی زده ایم و دیگر
آرزوی شهادت درسرمان نیست..!!!
ببخشید ما را ...
ما فراموشی گرفته ایم ...
دعا کنید برایمان ...
#مردان_بی_ادعا🌷
🆔 @ShahidBarzegar65
هدایت شده از کانال شهید محمدعلی برزگر
8.12M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
یا امام رضاسلام
🆔@ShahidBarzegar65