خاطره شنیده نشده از روز قبل از شهادت، شهید حسین خرازی از زبان حاج حسین یکتا 🆔@shahidBarzegar65

می گفت « دوست دارم شهادتم در حالی باشد که در سجده هستم » یکی از دوستانش می گفت : در حال عکس گرفتن بودم که دیدم یک نفر به حالت سجده پیشانی به خاک گذاشته است . فکر کردم نماز می خواند ؛ اما دیدم هوا کاملاَ روشن است و وقت نماز گذشته ، همه تجهیزات نظامی را هم با خودش داشت . جلو رفتم تا عکسی در همین حالت از او بگیرم . دستم را که روی کتف او گذاشتم ، به پهلو افتاد . دیدم گلوله‌ای از پشت به او اصابت کرده و به قلبش رسیده ، آرام بود انگار در این دنیا دیگر کاری نداشت . صورتش را که دیدم زانوهایم سست شد به زمین نشستم . با خودم گفتم : «این که یوسف شریف است شهید#یوسف_شریف🕊🌹 🆔@shahidBarzegar65

اگه امام زمان حاضره چرا ماها حضورشون را درک نمیکنیم⁉️ 🆔@ShahidBarzegar65

🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾 ♥متنی فوق العاده و پر انرژی ♥️ هيچ كس را در زندگی مقصر نمی دانم ... از خوبان "خاطره" و از بدان "تجربه" می گیرم ...! بدترین ها "عبرت" می شوند ...! و بهترین ها "دوست" حرف اشتباهی است كه می گويند ... با هر كس بايد مثل خودش رفتار كرد . اگر چنين بود!!! از شخصیت هر كس چيزى باقى نمی ماند . هر كس هر چه به سَرم آورد فقط خودم می باشم . اگر جواب هر جَفايى بدى بود ، داستان زندگی ما خالى از آدم های خوب بود . اگر همان اندك مهربانيم را از بَر نشدند . ✨اگر خوبى كردم و بدى ديدم كنار می کشم !!! اما بد نمی شوم ... 🆔@ShahidBarzegar65

طنز زیبای پایان اسرائیل😂👆 ببینیدحالشوببرید ؛تادلتون خنک بشه انشالله به زودی بادعای امام عصر(عج) وعده الهی وپیش بینی امام راحل(ره) محقق خواهدشد مرگ بر اسرائیل✊ هفته بسیج گرامی باد🌹 🆔@ShahidBarzegar65

حکایتی جالب و شنیدنی از بعضی آدم‌ها..! باشد درس بگیریم.... برای انسان سازی همه باید تلاش کنیم: عجیب ولی واقعی 👌 🆔@ShahidBarzegar65

#داستان مردثروتمند و پسرش روزی یک مرد ثروتمند، پسر بچه کوچکش را بـه ده برد تا بـه او نشان دهد مردمی که در آنجا زندگی می کنند، چقدر فقیر هستند. آن دو یک شبانه روز در خانه محقر یک روستایی مهمان بودند. در راه بازگشت و در پایان سفر، مرد از پسرش پرسید: نظرت در مورد مسافرتمان چه بود؟ پسر پاسخ داد: عالی بود پدر! پدر پرسید آیا بـه زندگی آن ها توجه کردی؟پسر پاسخ داد: بله پدر! و پدر پرسید: چه چیزی از این سفر یاد گرفتی؟ پسر کمی اندیشید و بعد بـه آرامی گفت: فهمیدم که ما در خانه یک سگ داریم و آن ها چندگوسفند. ما در حیاطمان یک فواره داریم و آنها رودخانه ای دارند که نهایت ندارد. ما در حیاطمان فانوس های‌ تزیینی داریم و آن ها ستارگان را دارند. حیاط ما بـه دیوارهایش محدود می‌شود اما باغ آن ها بی انتهاست! با شنیدن حرفهای پسر، زبان مرد بند آمده بود. بعد پسر بچه اضافه کرد : ازهمه مهمتر آنها همیشه لبخندبرچهره داشتند وشکرگزار اما ما باوجود درامدبسیار اخم می کنیم ومی نالیم... متشکرم پدر، تو بـه من نشان دادی که ما چقدر فقیر هستیم. ثروت؛وسعت نظر و امیدی است که درقلبها می تابد ثروتمندزندگی کنیم... 🆔@ShahidBarzegar65

#بوقت روشنفکری... تنها راه شاد شدن⁉️ 🆔@ShahidBarzegar65

🎥 کمک به فلسطین سن و سال نمی شناسد؛ دختربچه‌ای در ادلب سوریه‌ گوشواره خود را برای کمک به مردم غزه اهدا می‌کند 🆔@ShahidBarzegar65

این دعا بدرقه هر روزتان دلتون شاد ؛غصه هاتون برباد شرمنده شمام اونقدر پیام‌های محبت زیادبود که نتونستم خیلی‌هاشون رو بخونم ازطرفی نتونستم بی تفاوت باشم اولا وظیفم بود تا ازشماتشکر کنم؛ لطف خدا ودعای شهیده که کانال موردرضایتتون شده دوم نظرلطف شماست سوم ازدوستانی هم که ؛کانال رونشرمیدن صمیمانه سپاسگذارم🙏💐 التماس دعا 🆔@ShahidBarzegar65