قرار روزانه... مقام معظم رهبری فرمودند: بنده حوائج سال خودرا از فاطمیه میگیرم حتی رزق سال کشور.... فاطمیه رو عاشورایی برگزارکنیم... ذکرِ تعجیلِ فرج؛ رمزِ نجاتِ بشر است ما بر آنیم که این ذکر جهانی گردد... "شهیدبرزگر"💫 🆔@ShahidBarzegar65

زمانی که من بچه بودم مادرم علاقه داشت گهگاهی غذای ساده صبحانه را برای شب هم آماده کند یک شب را خوب یادم مانده که مادرم پس از گذراندن یک روز سخت و طولانی در سر کار شام ساده‌ای مانند صبحانه تهیه کرده بود آن شب پس از زمان زیادی مادرم بشقاب شام را با تخم مرغ،ومقداری نان برشته جلوی پدرم گذاشت یادم می‌آید منتظر شدم ببینم آیا او هم متوجه نان برشته ها است! در آن وقت همه کاری که پدرم انجام داد این بود که دستش را به طرف نان برشته هادراز کرد لبخندی به مادرم زد و از من پرسید که روزم در مدرسه چطور بود؟ خاطرم نیست که آن شب چه جوابی به پدرم دادم اما کاملاً یادم هست که او را تماشا می‌کردم که داشت تکه های تخم مرغ راروی نان برشته ها می‌ گذاشت و لقمه لقمه آنها رابا اشتیاق ونگاه محبت آمیزبه مادرم می‌خورد یادم هست آن شب وقتی از سر میز غذا بلند شدم شنیدم مادرم بابت برشته شدن نانها از پدرم عذرخواهی می‌کرد و هرگز جواب پدرم را فراموش نخواهم کرد که گفت: فدای سرت...مهم این است بفکرمان هستی ...تازه خیلی نان برشته هایت را دوست داشتم همان شب کمی بعد که رفتم پدرم را برای شب بخیر ببوسم از او پرسیدم که آیا واقعاً دوست داشت که نانها برشته باشد؟ او مرا در آغوش کشید و گفت:مادرِتو امروز روز سختی را در سرکار گذرانده و خیلی خسته است، به علاوه نان برشته هرگز کسی را نمی‌کشد! می گویم مادرحتی اگر نانهایش هم بسوزدایرادی ندارد..فقط باشد. این شبهابربچه های علی چه میگذرد. کاش تنور خانه علی سردنمیشد دستپخت فضه خوب است ولی نانهای مادرپز؛ بوی زندگی میداد تادیرنشده قدردان زحمات یکدیگر باشیم ‌🆔@ShahidBarzegar65

فیلم تکان دهنده ازبوسه رهبر انقلاب برلباس شهید بنا به درخواست دختر شهید رهبر انقلاب امام خامنه ای: بعد از بوسه بر لباس شهید «من متبرک شدم» 🆔@shahidBarzegar65

با شهید باکری، در کنار دجله باهم نشسته بودیم، من رفتم قرارگاه که آخرین وضعیت را گزارش دهم و صحبت کنیم و برای ادامة عملیات به نتیجه برسیم. من از پیش ایشان به این طرف دجله آمدم و به قرارگاه رفتم و طولی نکشید که برگشتم، آمدم کنار دجله قایقی نبود من را ببرد، با مهدی تماس گرفتم و گفتم: «چه خبر است؟»  ایشان جواب سؤال من را نداد و این جمله را فرمود که: «برادر احمد بیا اینجا، اینجا جای بسیار خوب و زیبایی است بیا تا برای همیشه پیش هم باشیم» این آخرین جملة او بود که این کلمه چند لحظه مانده به شهادت این شهید عزیز بود. شهید#مهدی_باکری🕊🌹 🆔@shahidBarzegar65

#خیلی قشنگه... مطمئنم شیفته این معجزه میشین... عنایت حضرت زهرا(س)به اعدامی؟! 🆔@ShahidBarzegar65

🌿همیشه حساب«نعمت هایت»را داشته باش نه«مصیبت هایت» حساب «داشته هایت»را داشته باش نه«باخته هایت» حساب«دوستانت»را داشته باش نه«دشمنانت» حساب«سلامتی ات»را داشته باش نه«سکه هایت» فکروخیال چیزی به تونمی بخشدکه هیچ.. آرامش امروزت راهم میگیرد. 🆔@ShahidBarzegar65

#حواسا جمع... روش جدیدکلاه برداری ازکارت... 🆔@ShahidBarzegar65

#قصه دزد ومستاجر 🆔@ShahidBarzegar65

چیزی به آخرپاییزنمونده... راستی توی این فصل چقدرخوبی کردیم ... وقت شمردن خوبیهامون( جوجه های آخرپائیز)رسیده...🐣 🆔@ShahidBarzegar65

#مهرمادری.... خیلی حرف توی این داستان هست... دوست داشتن آدم ها را میتوان از توجه آنها فهمید وگرنه حرف را که همه می توانند بزنند ! 🆔@ShahidBarzegar65