فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
قرار روزانه...
مقام معظم رهبری فرمودند:
بنده حوائج سال خودرا از فاطمیه میگیرم
حتی رزق سال کشور....
فاطمیه رو عاشورایی برگزارکنیم...
ذکرِ تعجیلِ فرج؛ رمزِ نجاتِ بشر است
ما بر آنیم که این ذکر جهانی گردد...
"شهیدبرزگر"💫
🆔@ShahidBarzegar65
#داستان...
🔆سه همسر ميهمان و خرماى بى هسته
عبداللّه فرزند سلمان فارسى از قول پدرش حكايت نمايد:
پس از گذشت ده روز از رحلت رسول خدا صلّلى اللّه عليه و آله ، از منزل خارج شدم و در مسير راه ، اميرالمؤ منين علىّ بن اءبى طالب عليه السلام مرا ديد وفرمود:
اى سلمان ! تو بر ما جفا و بى انصافى كردى .
عرض كردم : يا اميرالمؤ منين ! كسى مثل من ، بر شما جفا نخواهد كرد، ناراحتى و اندوه من براى رحلت رسول اللّه صلّلى اللّه عليه و آله مانع شد كه بتوانم به ملاقات و زيارت شما موفّق شوم .
امام عليه السلام فرمود: اى سلمان ! همين امروز بيا به منزل حضرت فاطمه سلام اللّه عليها؛ چون او علاقه دارد تو را ببيند و مى خواهد كه تحفه و هديّه اى را از بهشت تقديم تو نمايد.
گفتم : آيا بعد از وفات رسول اللّه صلّلى اللّه عليه و آله ، فاطمه زهراء سلام اللّه عليها براى من تحفه بهشتى در نظر گرفته است ؟!
حضرت فرمود: بلى ، ديروز فراهم شده است .
پس من با سرعت روانه منزل آن بانوى جهان بشريّت گشتم ، هنگامى كه وارد منزل ايشان شدم حضرت را مشاهده كردم كه در گوشه اى نشسته و چادر كوتاهى بر سر خود افكنده است .
وقتى نگاه حضرت بر من افتاد، اظهار داشت : اى سلمان ! پس از وفات پدرم بر من جفا نمودى !
گفتم : اى حبيبه خدا! فردى چون من چگونه مى تواند بر شخصيّتى مثل شما جفا كند؟!
حضرت زهراء سلام اللّه عليها پس از آن فرمود: آرام باش ، بنشين و در آنچه برايت مى گويم دقّت كن و بينديش .
روز گذشته در حالى كه درب منزل بسته بود، من در همين جا نشسته بودم و در غم و اندوه فرو رفته بودم .
ناگهان متوجّه شدم كه درب منزل باز شد و سه حوريّه بهشتى كه تاكنون فردى به زيبائى شكل آن ها نديده بودم با اندامى نمونه و بوى عطر دل انگيز عجيبى ، با لباس هاى عالى وارد شدند و من با ورود آن ها از جاى خود برخاستم ؛ و پس از خوش آمد گوئى به آنان ، اظهار داشتم : آيا شما از اهالى شهر مكّه يا مدينه هستيد؟
گفتند: ما اهل مكّه و مدينه و بلكه از اهل زمين نيستيم ، ما حورالعين مى باشيم و از دارالسّلام بهشت به عنوان ديدار با تو به اينجا آمده ايم .
پس من به يكى از ايشان كه فكر مى كردم از آن دو نفر ديگر بزرگ تر است گفتم : نام تو چيست ؟
در جواب پاسخ داد: من مقدوده هستم ؛ و چون علّت نامش را پرسيدم ، گفت : خداوند مرا براى مقداد، اءسود كندى آفريده است .
سپس به دوّمى گفتم : نام تو چيست ؟
گفت : ذرّه ؛ وقتى علّت آن را سؤ ال كردم ، جواب داد: من براى ابوذر غفارى آفريده شده ام .
و هنگامى كه نام نفر سوّم را جويا شدم ، گفت : سلمى هستم ، و چون از علّت آن پرسيدم ، اظهار داشت : من از براى سلمان فارسى مهيّا گشته ام .
و پس از آن مقدارى خرماى رطب كه بسيار خوش رنگ و لذيذ و خوش بو بود به من هديه دادند.
سپس حضرت زهراء سلام اللّه عليها فرمود: اى سلمان ! اين خرما را بگير و روزه خود را با آن افطار نما، و هسته آن را برايم بياور.
سلمان گفت : من رطب را از آن حضرت گرفتم و از خدمت ايشان خارج شدم و چون به هركس مرور كردم ، اظهار داشت : آيا با خود مِشك عطر همراه دارى ؟ و من مى گفتم : بلى .
و چون رطب را در دهان نهادم و روزه خود را با آن افطار نمودم هسته اى در آن نيافتم ، فرداى آن روز بر حضرت زهراء سلام اللّه عليها وارد شدم و عرض كردم : رطب بدون هسته بود!
فرمود: آرى ، درخت آن را خداوند در دارالسّلام بهشت ، كشت نموده است با كلام و دعائى كه پدرم رسول خدا آن را به من آموخته است تا هر صبح و شام بخوانم .
اظهار داشتم : اى سرورم ! آيا آن را به من تعليم مى نمائى ؟
حضرت فرمود: هرگاه خواستى تب و ناراحتى تو برطرف گردد، اين دعا را بخوان :
نُّورَ مِنَ النُّورِ، اَلْحَمْدُلِلّهِ الَّذى خَلَقَ النُّورَ مِنَ النُّورِ، وَ اءنْزَلَ النُّورَ عَلىَ الطُّورِ، فى كِتابٍ مَسْطُورٍ، فى رِقٍّ مَنْشُورٍ، بِقَدَرٍ مَقْدُورٍ، عَلى نَبىٍّ مَحْبُورٍ، اَلْحَمْدُلِلّهِ الّذى هُوَ بِالْعِزِّ مَذْكُورٌ، وَ بِالْفَخْرِ مَشْهُورٌ، وَ عَلىَ السَّراءِ وَ الضَّراءِ مَشْكُورٌ، وَ صَلَّى اللّهُ عَلى سَيِّدن ا مُحَمّدٍ وَ آلِهِ الطّاهِرينَ.))
سلمان فارسى گويد: من اين دعا را به بيش از هزار نفر از اءهالى مدينه و مكّه كه مبتلى به تب شديد بودند تعليم نمودم و به بركت اين دعا و لطف خداوند، جملگى شفا يافتند.
📚دلائل الامامة : ص 107، ح 35، بحارالا نوار: ج 43، ص 66 68، ح 59
🆔@ShahidBarzegar65
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حسرتی برای آخرین خداحافظی
روایت مادر شهید صفر علی علیزاده که در آخرین روز اعزام پسرش به جبهه از قطار جا میماند و هیچگاه موفق به خداحافظی با او نمیشود.
شهید#صفرعلی_علیزاده🕊🌹
🆔@shahidBarzegar65
34.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بسیارزیباست...
🌲لات محل؛ جعفر پلنگ
امام رضا خیلی مَرده...
من فقط یه دونه غذا می خواستم ...
استاد دکتر راست نژاد؛
روایت کرامت حضرت رضا علیه آلاف التحیه و الثنا
🆔@ShahidBarzegar65
وقتی چیزی در حال تمام شدن باشد،
عزیز میشود ...
*یک لحظه آفتاب در هوای سرد ،
غنیمت میشود ...
*خدا در مواقع سختی ها ،
تنها پناه میشود ...
*یک قطره نور در دریای تاریکی ،
همۀ دنیا میشود …
*یک عزیز وقتی که از دست رفت ،
همه کس میشود …
*پاییز وقتی که تمام شد ،
به نظر قشنگ و قشنگتر میشود...
*و ما همیشه دیر متوجه میشویم!*
" قدر داشتههایمان را بدانیم…
چرا که خیلی زود، دیر میشود ..."
.🆔@ShahidBarzegar65
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شعری برای مسلمان واقعی...
خدایا:
عاقبتمان را ختم بخیرکن🤲
🆔@ShahidBarzegar65
*پاسدار شهیدی که مقام معظم رهبری مزارش را پنج مرتبه زیارت کردند* .
🌼شهیدی که مزارش از شهرهای شمالی و غربی ایران تا هزاران کیلومتر دورتر، زائر دارد.
🌼شهیدی که حاجت روا می کند و معمولا کسی دست خالی از سر قبرش برنمیگردد.
🌼شهیدی که قبل از تدفین ، سوره مبارکه کوثر را تلاوت نمود.
🌼شهیدی که هنگام تدفین ، از او صدای اذان گفتن شنیده شد.
🌼شهیدی که در سجده ها و قنوت نمازش ، دعای کمیل را می خواند.
شهیدی که با همان لباس خاک آلود برگشته از ماموریت به خواستگاری رفت.
🌼شهیدی که روی قالی های خانه نمی نشست. می گفت: نشستن روی این قالیها مرا از یاد محرومان غافل می کند.😞
🌼 شهیدی که در هفته چند ساعت برای خود "کسر کار" می زد. می گفت: در حین کار احتمال می رود یک لحظه ذهنم به سمت خانه، همسر و یا فرزندم رفته باشد، وقت کار، من متعلق به بیت المال هستم و حق استفاده شخصی ندارم.
🌼 شهیدی که #حاج_قاسم سلیمانی معتقد بود مزارش شفاخانه است و درباره اش گفت: «ما افتخار میکنیم شهید مغفوری که امروز قبرش امامزاده شهر ماست، برای استان کرمان است؛ شهیدی که هیچ شبی نافله شبش قطع نشد. ما افتخار میکنیم به شهید مغفوری، او آن قدر در حفظ بیتالمال حساس بود که حتی موقع وضع حمل همسرش، برای انتقال او به بیمارستان، از ماشین #سپاه استفاده نکرد»
🌼 شهیدی که پس از شهادتشان ، حاج قاسم پشت در اتاق عمل نوه شان ۴ ساعت منتظر و دعاگو ماند.
شهید عبدالمهدی مغفوری🌹🍃
پیوست صلوات
اللهم صل علی محمد وعجل فرجهم🌹
🆔@ShahidBarzegar65
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نقطه آغاز عزت مندی ⁉️
🆔@ShahidBarzegar65
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خوشبختی یعنی قدر داشته همون رو بدونیم
🆔@ShahidBarzegar65
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#دختربچه ای که برای خرج معاش مادر و داروهای پدرش (نقاشیهایش) تمام داشته اش را می فروشد....😢
امام علی عليه السلام: آنچه بخورى برود و آنچه بخورانى فراوان و پر بركت شود
یک شب مانده به #شب_یلدا
یه کوچولو تو ذهنت مرور کن ، ببین برادر یا خواهر، فامیل، همسایه ای، آشنا یا هرکس که به ذهنت میرسه و می دونی شاید دستش خالی باشه رو در حد توان که داری با هر طریق مقداری کمک مالی کن که شب یلدا همه با هم شاد باشیم ...
نکنه یه وقت بچه ای برای یه مقدار میوه و تنقلات چشمش به در بمونه و دلش بشکنه! و نکنه یه وقت پدر و مادری شرمنده بشوند!
داخل خیابون هم داری راه میری به یک یا چند تا از کارتن جمع کن ها و یا دوره گَردها یه مقدار از تنقلات و میوه هات بده. ان شاالله این لحظه ها و این فرصت ها را برای خوب بودن غنیمت بدونیم ...
🆔@ShahidBarzegar65
مشهور ترین آدمخوار جهان رئیس قبیله فیجیان است که هیچ چیز به جز گوشت انسان نخورده ! او در طول عمرش حداقل ۸۷۲ نفر را نوش جان کرده و اغلب غذایش از مردگان جنگلی بوده.
🆔@ShahidBarzegar65
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یاصاحب الزمان...
دلِ تنهابه چه شوقی پیِ یلدابرود...
فصل پائیزهم رفت...
بازهم نیامدی...
اللهم عجل لولیک الفرج...
.🆔@ShahidBarzegar65
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴روایت جالب یک بی دین که اسلام آورد وشیعه شد.
بعدازدیدن این فیلم،محاسبه کن ما چقدرمسلمانیم؟!
🆔@ShahidBarzegar65
۲۹آذر سالروز بزرگداشت شهید #محمدجواد_تندگویان گرامی باد❣
🆔@shahidBarzegar65
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ساحل دلت رابه خدابسپار....
🆔@ShahidBarzegar65
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
توپناهم اگه باشی....
تشکر از حضور وهمراهیتان...
ازهمه عزیزانی که پیام تشکر و رضایتمندی فرستادین...صمیمانه سپاسگذارم...
لطف خدا ؛اهلبیت وشهداست...
چون تعدادپیامابالاست
اینجا عرض اردات میکنم که جواب تشکر تمام دوستان رو داده باشم.
التماس دعا...
🆔@ShahidBarzegar65
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
قرار روزانه...
مقام معظم رهبری فرمودند:
بنده حوائج سال خودرا از فاطمیه میگیرم
حتی رزق سال کشور....
فاطمیه رو عاشورایی برگزارکنیم...
ذکرِ تعجیلِ فرج؛ رمزِ نجاتِ بشر است
ما بر آنیم که این ذکر جهانی گردد...
"شهیدبرزگر"💫
🆔@ShahidBarzegar65
# داستان شب یلدا
شب سردی بود ….
پیرزنی بیرون میوه فروشی ،
زل زده بود به مردمی که میوه میخریدن …
شاگرد میوه فروش ، تند تند ،
پاکت های میوه را ،
توی ماشین مشتری ها می گذاشت .
پیرزن با خودش فکر می کرد
چی می شد اونم می تونست
میوه بخره و به خونه ببره …
رفت نزدیک تر …
چشمش افتاد به جعبه چوبی بیرون مغازه
که میوه های خراب و گندیده داخلش بود
با خودش گفت :
چه خوب می شد
از میون اون میوه های خراب،
سالم ترهاشو ببره خونه …
میشه قسمت های خراب میوه ها رو جدا کنم
و بقیه رو بدم به بچه ها ...تا اونا هم شاد بشن …
برق خوشحالی توی چشماش دوید
دیگه سردش نبود !
پیرزن ، جلو رفت پای جعبه میوه نشست …
تا دستش رو برد داخل جعبه ،
شاگرد میوه فروش ،
که می دونست پیرزنه پول نداره ، گفت :
دست نزن ننه ! برو دنبال کارِت !
پیرزن زود بلند شد . خیلی خجالت کشید !
چند تا از مشتریها نگاهش کردند !
سرش را پایین انداخت . دوباره سردش شد !
دستاش رو روی شانه هاش گذاشت
راهش را کشید و رفت …
چند قدم دور شده بود
که یه خانمی صداش زد :
🌸 مادر جان …مادر جان !
پیرزن ایستاد …
برگشت و به آن زن نگاه کرد !
خانمی جوان به طرف او می آمد
خانمی زیبا و با حیا که سر به زیر ،
به طرف پیرزن می آمد .
تا چشمش به پیرزن نیفتد و خجالت نکشد
خانم جوان با لبخندی گفت :
اینارو برای شما گرفتم مادر !
پیرزن به دست خانم نگاه کرد .
سه تا پلاستیک دستش بود .
پر از سیب ، موز ، پرتغال و انار
پیرزن گفت :
دستِت دَرد نکنه ننه
ولی من مستحق نیستم !
خانم جوان گفت :
اما من مستحقم مادر جان …
مستحق دعای خیر شما …
اگه اینارو نگیری دلمو شکستی !
جون بچه هات بگیر !
خانم جوان ، منتظر جواب پیرزن نماند …
میوه ها را داد دست پیرزن
و سریع از آنجا دور شد …
پیرزن هنوز ایستاده بود و رفتن خانم را نگاه می کرد …
قطره اشکی که در چشمش جمع شده بود ،
روی صورتش غلتید …
دوباره پیرزن گرمش شد …
و با صدای لرزانی گفت :
پیر شی ننه …. پیر شی دخترم !
الهی خیر ببینی مادر
انشالله در این شب چله ،
حاجت بگیری دخترم .
🆔@ShahidBarzegar65
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✋
به مردم تیراندازی نکنید، من وزیر نفت ایران هستم!
🌹به مناسبت شهادت شهید #محمدجواد_تندگویان
🆔@shahidBarzegar65
🔹💧گریه های زهرا و صدای نفس های سید مجتبی💔
پنج، شش سال اول بعد از شهادتش زهرا در عیدهای نوروز یکسره گریه میکرد.
برادرم باید میآمد و چند ساعت پیشش میماند و بغلش میکرد و بعد میرفت.
یک سال قبل از عید خیلی ناراحت بودم و سر مزارش رفتم و گفتم اینقدر بیانصاف نباش.
من همیشه آقا صدایش میکردم و ایشان هم همیشه به من خانم میگفت. هیچوقت اسم کوچک همدیگر را صدا نکردیم. گفتم آقا از اینکه دخترمان هر سال اینطور گریه میکند خسته شدهام، از اینکه برادرم باید اول عید بیاید پیشش خسته شدهام.
همان شب آمد به خوابم آمد و گفت: خانم اصلاً نگران نباش! امسال من اجازه گرفتم و یکسره پیش شما هستم.
من خوابم را باور نمیکردم.
چند روز بعد از عید بود که دوباره زهرا بهانه پدرش را گرفت و گفت: بابای من کو؟
من وقتی میگفتم: آقا تو کجایی، صدای نفسهایش را میشنیدم. فقط صدای نفسهایش را که مدل خاصی بود، میشنیدم.
به محض شنیدن صدای نفسهایش من و زهرا آرام میشدیم🙂. ارتباطمان با هم خیلی نزدیک بود. پیامهایش همیشه از طریق خواب به من میرسد...
🎙(نقل از همسر شهید)
#شهیدسیدمجتبیعلمدار🌷
🆔@ShahidBarzegar65
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 کلیپ #استاد_عالی
🔻جایی که ولی خدا دعوتت کرد، لحظه ای درنگ نکن!
#اللھمعجللولیکالفرج
🆔@ShahidBarzegar65
مفهوم شب #یلدا
یلدا از دو بخش #یل
به اضافه #دا تشکیل شده است
#یل + #دا = یلدا
در زبان لری که از بازمانده های
زبان هخامنشیان است
#یل را به معنای بزرگ دانند
و به مادر #دا گویند
هخامنشیان اعتقاد داشتند
که شب اول زمستان
دانه های گیاهان در زیر
خاک جوانه میزنند
و شروع به روییدن میکنند
و به همین سبب
اولین ماه زمستان را دی
می گویند
پس یلدا به معنی رویش و زایش است
یلدا = رویش بزرگ
یلداتون مبارک♥️
🆔@ShahidBarzegar65
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خانه پدری بهشت این دنیاست ❤️
یلدا برهمه شمادوستان مبارک...
🆔@ShahidBarzegar65
پارت ۷۶ و۷۵ شهید محمد علی برزگر.mp3
5.33M
خاطرات شهیدبرزگر
کتاب ازقفس تاپرواز
این داستان:شب چله