eitaa logo
کانال شهید محمدعلی برزگر
8.1هزار دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
5.4هزار ویدیو
1 فایل
ارتباط با ما و سفارش کتاب از قفس تا پرواز (زندگینامه شهید محمدعلی برزگر): @ShahidBarzgar ولادت:۵'۳'۱۳۴۵ شهادت ومفقودیت:۱۰'۶'۱۳۶۵ عملیات:کربلای۲ فرمانده:شهیدمحمودکاوه منطقه شهادت:حاج عمران عراق
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حاجی این شبها میهمانان ویژه دارد... سلام ماروهم به حضرت ارباب برسونید... اللهم الرزقنا توفیق الشهاده فی سبیلک... التماس دعا... 🍃اللهم عجل لولیک الفرج کانال شهیدرابه دوستان خودمعرفی کنید🙏🕊 🆔@ShahidBarzegar65
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
قرار روزانه... به نیت نزول رحمت الهی هدیه به اهلبیت (ع) تعجیل درفرج امام زمان (عج) وامام وشهدا مخصوصا شهیدبرزگر... هرچقدر توان یا وقتش رو دارین صلوات محبت کنید... ذکرِ تعجیلِ فرج؛ رمزِ نجاتِ بشر است ما بر آنیم که این ذکر جهانی گردد... "شهیدبرزگر"💫 🆔@ShahidBarzegar65
.... شخصی از امام صادق علیه‌السلام پرسيد: بلائی که دامنگير ايوب شد برای چه بود؟ حضرت در پاسخ او چنين فرمود: بلائی که بر ايوب وارد شد به خاطر کفران نعمت نبود بلکه به خاطر شکر نعمت بود که ابليس بر او حسد برد و به پيشگاه خدا عرضه داشت که اگر او اين همه شکر نعمت تو را بجا آورد به خاطر زندگی وسیع و مرفهی است که به او داده‌ای و اگر مواهب دنيا را از او بگیری هرگز شکر تو را بجا نخواهد آورد مرا بر دنیای او مسلط کن تا حقيقت گفته‌ام معلوم شود خداوند برای اينکه اين ماجرا سندی برای همه رهروان راه حق باشد به شيطان اين اجازه را داد او آمد و اموال و فرزندان ايوب را یکی پس از دیگری از ميان برداشت ولی اين حوادث دردناک نه تنها از شکر ايوب نکاست بلکه شکر او افزون شد سرانجام شيطان از خدا خواست بر زراعت و گوسفندان او مسلط شود اين اجازه هم به او داده شد و تمامی آن زراعت را آتش زد و گوسفندان را از بين برد ولی باز هم حمد و شکر ايوب افزون شد سرانجام شيطان از خدا خواست که بر بدن ايوب مسلط گردد و سبب بیماری شديد او شود و اين چنين شد به طوری که از شدت بیماری و جراحت قادر به حرکت نبود بی آنکه کمترین خللی در عقل و درک او پيدا شود بالاخره جمعی از رهبانها به ديدن او آمدند و گفتند: بگو ببینیم تو چه گناه بزرگی کرده‌ای که اين چنين مبتلا شده‌ای؟ و به اين ترتيب شماتت ديگران آغاز شد و اين امر بر ايوب گران آمد ايوب گفت: به عزت پروردگارم سوگند که من هيچ لقمه غذائی نخوردم مگر اينکه يتيم و ضعیفی بر سر سفره با من نشسته و هيچ طاعت الهی پيش نيامده مگر اينکه سخت ترين آن را انتخاب نمودم در اين هنگام که ايوب از عهده تمامی امتحانات در مقام شکيبائی و شکرگزاری برآمده بود زبان به مناجات و دعا گشود و حل مشکلات خود را با تعبيری مؤدبانه و خالی از هرگونه شکايت از خدا خواست و درهای رحمت الهی گشوده شد و مشکلات به سرعت برطرف گشت و نعمت‌های الهی شامل فرزندان و دام و مال و مکنت افزونتر از آنچه قبل از امتحان متعلق به حضرت بود از طرف خداوند به او عطاء گردید 🆔@ShahidBarzegar65
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حاج قاسم سلیمانی: میلیون‌ها نفر برای عزت این ملت و حیثیت این ملت جان بدهیم اما این ملت عزتمند باقی بماند. 🆔@ShahidBarzegar65
همسر شهيد ستاری می گفت یک‌بار با عصبانیت رفتم بالای سر منصور تا نمازش تمام شد ، گفتم منصور جان ، مگه جا قحطیه که می‌ آی می‌ ایستی وسط بچه‌ ها نماز؟ خُب برو یه اتاق دیگه که‌ من مجبور نشم کارم رو ول کنم و بیام دنبال مهر تو بگردم تسبیحش رو برداشت‌و همانطور که می‌چرخاندش گفت: این کار فلسفه داره. من جلو اینها نماز می‌ خوانم که از همین حالا با نماز خوندن آشنا بشن. مُهر دست بگیرن و لمس کنن اگه برم داخل اتاق دیگه و اینها نماز خوندنم رو نبینن ، چطور بعداً بگم بیایین نماز بخونین!؟ قرآن هم که میخواند، همینطور بود ماه رمضان ها بعد از سحر کنار بچه‌ ها می‌ نشست و با صدای بلند و لحن خوش قرآن می‌ خواند همه دورش جمع می‌ شدیم. من هم قرآن دستم می گرفتم و خط به خط می‌ خواندم اصلاً اهل نصیحت کردن نبود. می گفت به جای این که چیزی را با حرف زدن به بچه یاد بدهیم ، باید با عمل خودمان نشانش بدهیم ... 🆔 @ShahidBarzegar65
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺بسم الله الرحمن الرحیم🌺 ☘️داستان حاجی الماسی قابل توجه تمام افرادی که به مهدویت کمک میکنند، و بخشی از درآمدشان رابه امام اختصاص میدهند.☘️ ✅گوش کنید و نشر دهید... 🆔@ShahidBarzegar65
ریحانه یعنی گل،🌸 ریحانه جان تو گل نبودی، تو غنچه بودی که پرپر شدی، کاپشن صورتی‌ات احتمالا قرمز شده است و گوشواره قلبی‌ات شکسته تو مگر چه کار داشتی با آنها که به توهم رحم نکردند؟ ریحانه کفنت چقدر کوچک است. اندازه شاخه‌ی گل‌ است کفنت آنهایی که میگفتند کودکان فلان جا به ما چه ربطی دارد، مردم خودمان را بچسبید ول کنید جاهای دیگر را بیاید این هم کودکان خودمان... ایرانیان از پرپرشدن هموطن خودشاد نمیشوند مگرنه؟!... به خودبیاییم تافلسطینمان نکردند... 🆔@ShahidBarzegar65
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‌ ما ملت شهادتیم... ما ملت نا امیدنیستیم... 🔸 غصه خوردن! تحمل ما رو کمتر میکنه اما بلاهارو کمتر نمیکنه! 🆔@ShahidBarzegar65
حساب... 🖍 هرگز نگو «خسته ام»، زیرا اثبات میکنی ضعیفی، بگو نیاز به استراحت دارم. هرگز نگو «نمی توانم»، زیرا توانت را انکار میکنی. بگو سعی ام را میکنم. 🌻 هرگز نگو «خدایا پس کی؟»، زیرا برای خداوند، تعیین تکلیف میکنی، بگو خدایا بر صبرم بيافزا. 🌸 هرگز نگو «حوصله ندارم»، زیرا برای سعادتت ایجاد محدودیت میکنی، بگو باشد برای وقتی دیگر. 🌼 هرگز نگو «شانس ندارم» زیرا به محبوبیتت در عالم، بی حرمتی میکنی، بگو حق من محفوظ است. 🆔@ShahidBarzegar65
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روشنفکری... 🎥 رنج هاتو دوست داشته باش! گاهی اوقات نقطه عطف زندگی ... (ادامه در ویدیو) تمسک... 🆔@ShahidBarzegar65
🔸نوازش‌های پدرانه‌ات چشمان آرامش بخشت حتی لبخند زیبای روی لب‌هایت را از دست دادیم بگو با این دردها چه کنیم؟ 🆔@shahidBarzegar65
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نگران نباش خدا اجازه نمیده ک همیشه محتاج بنده هاش بشی. 🆔@ShahidBarzegar65 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
درس خیلی قشنگه... درس منم منم... درسی که از شیطان باید آموخت 🎤دکتر الهی قمشه ای 🆔@ShahidBarzegar65
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پدر...تو آراممان کن...😢 یک جرعه حکمت و آرامش ناب... سید_علی ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🆔@ShahidBarzegar65
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این دعا تقدیم بشما 🤲 بار الها تنها کوچه ای که بن بست نيست کوچه ياد توست الهی...این شبهای پرازدلتنگی... پناه مردم دل آشوبم باش... 🆔@ShahidBarzegar65
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یاصاحب الزمان... از ظلم این مستکبران دلم شکایت می‌کند... اللهم عجل لولیک الفرج... تشکر ازاینکه کانال رو نشرمیدین.🕊🙏 اجرتون باشهدا... 🆔@ShahidBarzegar65
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
قرار روزانه... به نیت نزول رحمت الهی هدیه به اهلبیت (ع) تعجیل درفرج امام زمان (عج) وامام وشهدا مخصوصا شهیدبرزگر... هرچقدر توان یا وقتش رو دارین صلوات محبت کنید... ذکرِ تعجیلِ فرج؛ رمزِ نجاتِ بشر است ما بر آنیم که این ذکر جهانی گردد... "شهیدبرزگر"💫 🆔@ShahidBarzegar65
... یکی از روزهای سال اول دبیرستان بود من از مدرسه به خانه برمی‌گشتم که یکی از بچه‌های کلاس را دیدم اسمش مارک بود و انگار همه کتاب‌هایش را با خود به خانه می‌برد با خودم گفتم: کی این همه کتاب رو آخر هفته به خانه می‌بره، حتماً این پسر خیلی بی حالی است! من برای آخر هفته‌ام برنامه‌ ریزی کرده بودم مسابقه فوتبال با بچه‌ها، مهمانی خانه یکی از همکلاسی‌ها بنابراین شانه هایم را بالا انداختم و به راهم ادامه دادم همینطور که می‌رفتم، تعدادی از بچه‌هارو دیدم که به طرف او دویدند و او را به زمین انداختند کتاب‌هایش پخش شد و خودش هم روی خاک‌ها افتاد عینکش افتاد و من دیدم چند متر اون طرف‌تر، ‌روی چمن‌ها پرت شد سرش را که بالا آورد در چشمانش یک غم خیلی بزرگ دیدم بی اختیار قلبم به طرفش کشیده شد و به طرفش دویدم در حالی که به دنبال عینکش میگشت ‌یه قطره درشت اشک در چشم‌هایش دیدم همینطور که عینکش را به دستش می‌دادم گفتم: این بچه‌ها درک ندارند ! او به من نگاهی کرد و گفت: متشکرم و لبخند بزرگی صورتش را پوشاند از آن لبخندهایی که سرشار از سپاسگزاری قلبی بود من کمکش کردم که بلند شود و از لو پرسیدم کجا زندگی می‌کند؟ معلوم شد که او هم نزدیک خانه ما زندگی می‌کند ازش پرسیدم پس چطور من تو را ندیده بودم؟ او گفت که قبلا به یک مدرسه خصوصی میرفته و این برای من خیلی جالب بود پیش از این با چنین کسی آشنا نشده بودم ما تا خانه پیاده قدم زدیم و من بعضی از کتاب‌هایش را برایش آوردم او واقعا پسر جالبی بود من ازش پرسیدم آیا دوست دارد با من و دوستانم فوتبال بازی کند؟ و او جواب مثبت داد ما تمام آخر هفته را با هم گذراندیم و هر چه بیشتر مارک را می‌شناختم بیشتر از او خوشم می‌آمد دوستانم هم چنین احساسی داشتند صبح دوشنبه رسید و من دوباره مارک را با حجم انبوهی از کتاب‌ها دیدم به او گفتم پسر تو واقعاً بعد از مدت کوتاهی عضلات قوی پیدا می‌کنی با این همه کتابی که با خودت این طرف و آن طرف می‌بری! مارک خندید و نصف کتاب‌ها را در دستان من گذاشت در چهار سال بعد من و مارک بهترین دوستان هم بودیم وقتی به سال آخر دبیرستان رسیدیم هر دو به فکر دانشکده افتادیم مارک تصمیم داشت به جورج تاون برود و من به دوک من می‌دانستم که همیشه دوستان خوبی باقی خواهیم ماند مهم نیست کیلومترها فاصله بین ما باشد او تصمیم داشت دکتر شود و من قصد داشتم به دنبال خرید و فروش لوازم فوتبال بروم مارک کسی بود که قرار بود برای جشن فارغ التحصیلی صحبت کند من خوشحال بودم که مجبور نیستم در آن روز روبروی همه صحبت کنم من مارک را دیدم او عالی به نظر می‌رسید و از جمله کسانی به شمار می‌آمد که توانسته‌اند خود را در دوران دبیرستان پیدا کنند حتی عینک زدنش هم به او می‌آمد همه دوستش داشتند گاهی من بهش حسودی می‌کردم امروز یکی از اون روزها بود من می‌دیدم که برای سخنرانی‌اش کمی عصبی است بنابراین دست محکمی به پشتش زدم و گفتم: هی مرد بزرگ تو عالی خواهی بود او با یکی از اون نگاه‌هایش به من نگاه کرد همان نگاه سپاسگزار واقعی و لبخند زد گلویش را صاف کرد و صحبتش را اینطوری شروع کرد: فارغ التحصیلی زمان سپاس از کسانی است که به شما کمک کرده‌اند این سال‌های سخت را بگذرانید والدین شما، معلمانتان، خواهر برادرهایتان شاید یک مربی ورزش اما مهمتر از همه دوستانتان من اینجا هستم تا به همه شما بگویم دوست کسی بودن بهترین هدیه‌ای است که شما می‌توانید به کسی بدهید من می‌خواهم برای شما داستانی را تعریف کنم من به دوستم با ناباوری نگاه می‌کردم در حالیکه او داستان اولین روز آشنائیمان را تعریف می‌کرد به آرامی گفت که در آن تعطیلات آخر هفته قصد داشته خودش را بکشد! او گفت که چگونه کمد مدرسه‌اش را خالی کرده تا مادرش بعداً وسایل او را به خانه نیاورد مارک نگاه سختی به من کرد و لبخند کوچکی بر لبانش ظاهر شد او ادامه داد: خوشبختانه من نجات پیدا کردم دوستم مرا از انجام این کار غیر قابل بحث بازداشت من به همهمه‌‌ای که در بین جمعیت پراکنده شد گوش میدادم در حالیکه این پسر خوش قیافه و مشهور مدرسه به ما درباره سست ترین لحظه‌های زندگیش توضیح میداد پدر و مادرش را دیدم که به من نگاه می‌کردند و لبخند می‌زدند همان لبخند پر از سپاس من تا آن لحظه عمق این لبخند را درک نکرده بودم هرگز تاثیر رفتارهای خود را دست کم نگیرید با یک رفتار کوچک شما می‌توانید زندگی یک نفر را دگرگون نمائید برای بهتر شدن ...یا بدتر شدن. 🆔@ShahidBarzegar65
هدایت شده از قاصدک
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بدون تعارف با خانواده‌ای که بیشترین شهید را در انفجار تروریستی گلزار شهدای کرمان دارد
دیدم پاهاش زخمی و خونی شده بهش گفتم کفشهات کو؟؟؟؟ گفت دادم به اون بسیجی که کفشش پاره بود و نمی توانست تو ورزش صبحگاهی همپای دیگران بدود گفتم پس خودت چی؟ پاهات رو ببین خونی و زخمی شده گفت اشکال نداره گفتم یعنی چی؟ گفت اگه از یک کفش نتونم بگذرم چطور از جونم بگذرم ... 🆔@ShahidBarzegar65
ملتِ بی سواد ، زاده نمی شود ، ساخته می شود … ! بی سوادی ربطی به معلومات و تحصیلات ندارد ! بی سوادی یعنی ؛ شبکه ی محبوبِ اجتماعی را که باز می کنی ؛ تمامِ صفحات ، پر باشد از روزمرگیِ آدم معروف ها ، مسخره بازیِ معروف نماها ، قضاوت هایِ بی سر و ته ، و توهین هایِ شرم آور … ! نه از مطالبِ آموزشی خبری باشد ، نه از چهار کلام حرفِ حساب … ! بی سوادی یعنی ؛ تویِ صفحه و روی پروفایلت بنویسی ؛ “به بهشت نمی روم اگر مادرم آن جا نباشد … “ و کمی آنطرف تر ، مادرت از بی توجهی ات بغض کرده باشد … بی سوادی یعنی ؛ مسیرِ تمامِ لباس فروشی و آرایشگاه هایِ شهر را از حفظ باشی ، اما حتی یک بار هم گذرت به کتابفروشی نیفتاده باشد … این بی سوادیِ مدرن دارد فرهنگمان را از ریشه می خشکانَد … حواستان هست ؟! 🆔@ShahidBarzegar65