#نذرسیب...نجات یک اعدامی.🦋🍎
۳سال پیش پسرم نگهبان یک باغ ویلا دراطراف مشهد بود. چندوقتی میشد که استخدام شده بودوازکارش راضی بود.تا اینکه آن واقعه هولناک برایش پیش آمد.
شبی ازشبها پسرم از دیوار غربی باغ صدای مشکوکی میشنود گویا عده ای قصد سرقت داشتند.پسرم به ۱۱۰گزارش میدهد ویکی ازسارقین خودرا به سالن رسانده ودرهمین حین چاقویی به پهلویش واردمیکند.پسرم که براثر حمله ناگهانی آنها غافلگیرشده بودو هیچ وسیله دفاعی نداشته..درحین چاقوزدن سارقین گلدانی را بطرفشان پرتاب میکند.وگلدان به سَرِ یکی ازسارقین برخورد میکند وازهوش می رود.همین موقع یکی دیگراز آنها ضربه ای دیگر به پهلوی پسرم وارد میکند واونقش بر زمین میشودسپس باکفش روی سینه اش پامیگذاردو باچاقویش تهدیدمیکندتادوستانش اشیا گران قیمتی را بردارند واو نتواند تکان بخورد.
در لحظه آخرکه دزدهامی خواستند از درب خروجی بیرون بروندچندین ضربه چاقو به قلب .گردن و شکم دوستشان که گلدان را به سمتش پرت کرده بودم زدند وفرارکردند. بعدازدقایقی ماموران به محل حادثه رسیدند.وهردو را به بیمارستان منتقل کردند. خداروشکر پسرم از اتاق عمل بیرون آمداگرچه یک کلیه اش را ازدست داده بود.اما آن سارق فوت شده بودو قضیه علیه پسرم تمام شد.
خانواده آن سارق از پسرم شکایت کردندو از آنجاکه ما هزینه وکالت وشاهد نداشتیم همه چیز به نفع آنهاجلو میرفت. پسربی گناهم در زندان به سرمی برد. هرجاکه ذهنم وقلبم یاری میکردمتوسل شدم.تا اینکه محرم با نذرسیب شهیدبرزگرآشناشدم.جعبه ای سیب خریدم و درمسجد روضه بانوان ترتیب دادم .
چندماه بعد شخصی تلفن زد که من شاهد ماجرا هستم.
اومیگفت:باشهادتش میتواندکمکم کند.
وقتی دادگاه تشکیل شد با ناامیدی زمان مقرر در جلسه حاضر شدیم.آن جوان همان کسی بودکه با کفش روی سینه فرزندم اورا نگه داشته بود.او با اقرار وشرح ماجرا همه ماوقع را شرح دادو حکم دادگاه بخیر ونفع پسرم تمام شد.
بی گناهی پسرم را شهیدثابت کرد.زیرا آن جوان میگفت:مدتیست که انگار کسی سایه به سایه من می آید ومرا تهدیدمیکندکه روزی تقاص کارت را پس خواهی داد.این عذاب وجدان مرا اینجاکشانید.ازامشب با خیال راحت میخوابم.بلطف خدا ودعای شهید
بعداز اثبات بیگناهی فرزندم؛ روحانیِ محل ؛باضمانت خودش پسرم را خادم مسجدمحله کردوحالا پسرم هم شغل آبرومندانه دارد وهم از اعدام نجات پیداکرد.
🆔@ShahidBarzegar65
3.18M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 مکاشفه شنیدنی آیت الله حق شناس از تاثیر فوقالعاده ذکر «یاحسین»
👤استاد جاودان
🆔@ShahidBarzegar65
2.8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خیلی قشنگه...👆
خدا همیشه آنلاینه… 🌻
کافیه دلت رو به روز رسانی کنی
🆔@ShahidBarzegar65
#من_رأی_میدهم
چون :
اگر حاجقاسم هم بود ، رأی میداد
پس من به جای حاج قاسم رأی میدهم ''
#انتخابات🗳🇮🇷
🆔@ShahidBarzegar65
6.22M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
☑️️ یکی از معدود خوابهایی که رهبر انقلاب نقل کردند...
این انقلاب دیر یا زود به دست امام زمان(عجل الله) میرسد.
🆔@ShahidBarzegar65
2.01M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
یادت باشه....
"شهیدبرزگر"💫
@ShahidBarzegar65
1.55M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
رانندهای در دل شب راه رو گم کرد و ناگهان ماشینش خاموش شد.
شروع کرد به شکایت از خدا، که خدایا پس داری اون بالا چیکار می کنی؟
چون خسته بود خوابش برد.
صبح که از خواب بیدار شد، از شکایت دیشبش شرمنده شد.
چون ماشینش دقیقا نزدیک به پرتگاه خطرناک خاموش شده بود.
به خداوند اعتماد کنیم.😊
🆔@ShahidBarzegar65
6.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴جواب عالی استاد ازغدی به دانشجویی که از بختیار دفاع کرد:
🔻شما کتاب نمی خونی چه کارت باید کرد ؟ شما که کتاب نمیخونی باید محکومت کنن به کتابخونه و ۲۳ تا کتاب بخونی و نمره بالای ۱۵ بگیری ، زیر ۱۵ قبول نیست تا دیگه درباره بختیار این طوری صحبت نکنی
⁉️ ۴ طرح ویژهای که آمریکاییها برای ترور امام خمینی (ره) داشتند چه بود؟
🆔@ShahidBarzegar65
3.89M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
حرف مردم چقدر واست مهمه...؟؟؟در راهِ مشهد، شاه عباس تصمیم گرفت دو بزرگ را امتحان کند!
به شیخ بهایی که اَسبش جلو میرفت گفت: این میرداماد چقدر بی عرضه است اَسبش دائِم عقب میماند.
شیخ بهائی گفت: کوهی از علم و دانش بر آن اسب سوار است، حیوان کِشش این همه عظمت را ندارد.
ساعتی بعد شیخ بهائی عقب ماند، به میرداماد گفت:
این شیخ بهائی رعایت نمیکند، دائم جلو میتازد.
میرداماد گفت: اسبِ او از اینکه آدم بزرگی چون شیخ بهائی بر پشتش سوار است سر از پا نمیشناسد و میخواهد از شوق، بال در آورد.
در غیابِ یکدیگر حافظِ آبروی هم باشیم
این است "رسم رفاقت"
🆔@ShahidBarzegar65
🔻چیزی از درون❗️
اگر به دل شاهرخ میافتاد که طرف جربزه دارد او را قبول میکرد..
جربزه داشتن برایشان خیلی اهمیت داشت ... گروهشان آن اوایل چند نفر بیشتر نبود و به مرور از سراسر کشور آمدند و همدیگر را پیدا کردند. این رزمندگان با تمام وجود هستیشان را آورده بودند. یکی از اینها قمهکش بود و میگفت قدارهبند بودم و در بازار کسی حریفم نمیشد. تعریف میکرد در ۱۰ سالگی پدرم را از دست دادم و یک روز خواب دیدم در جلسهای که سخنرانش امام علی (ع) بود ایشان به من اشاره کردند که بیاید و مداحی کند.
آن شخص میگفت من قبلاً مداحی کرده بودم، ولی از آن فضا دور شده بودم همین که این را به من گفت اشک از چشمان جاری شد و از خواب پریدم. پس از آن راهی مشهد شدم و قمه را همانجا گذاشتم و گفتم امام رضا من دیگر دنبال این کارها نمیروم. همین شخص بعداً محافظ امام میشود.
اینها چیزی از درون دارند و خدا هم هوایشان را دارد و جذبشان میکند...
🍃خاطراتزندگےشھیدشاهرخضرغام معروفبهحرانقلاب ❤️
#شهیدشاهرخضرغام🌷
🆔@ShahidBarzegar65
3.71M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
حمایت جواد قارایی...
از فلسطین مظلوم..
🆔@ShahidBarzegar65
17.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#جمعههای_امامزمانی
🔅 اللهم عجل لولیک الفرج
🆔@ShahidBarzegar65