eitaa logo
🇮🇷شهدای گمنام و مدافعان حرم🇮🇷
339 دنبال‌کننده
10.1هزار عکس
5هزار ویدیو
71 فایل
💐حرم مطهر امام زادگان،هاشم ابن علی علیه السلام و فاطمه بنت العسکری سلام الله علیها،مرقد مطهر شهدای گمنام و مدافعان حرم💐 🌹ارتباط با ادمین🌹 📲 @mahmood_S64
مشاهده در ایتا
دانلود
🦋🦋🦋 🪶🪶🪶 🕊🕊🕊 [ ] 🌹خداوند یا هدایای دنیایی🌹 ابراهیم مجروحی را از بالای کوه روی دوش میگیرد و به درمانگاه می‌رساند. ولی حاضر نمی‌شود به او نامش را بگوید! مجروح او را با شخص دیگر اشتباه میگیرد. مدتی بعد برای شخص مراسم میگیرند تا با هدایای مادی از عمل او تقدیر کنند، او ابراهیم را به آنها معرفی میکند. اما ابراهیم حاضر نمی‌شود کاری را که خالصانه برای خدا انجام داده، با هدایای دنیایی عوض کند. او میدانست پاداش خدا باقی و پایدار است برای همین تمام کارهایش را فقط برای رضای خدا انجام می‌داد. «آنچه به شما داده شده، متاع زندگی دنیا و زینت آن است. و آنچه نزد خداست بهتر و پایدار تر است. آیا نمی اندیشید؟!»[قصص،60] 💐 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ❤️🧡💛💚💙💜🤍🤎 ۱۱۲۶ روز ( ۳ سال و ۱ ماه و ۱ روز ) از آرام گرفتن کبوترهای خونین در سرزمین حماسه و ایثار گذشته است. 💐🌹🍀💐🌹🍀💐🌹🍀 ┏━━━━🕊🇮🇷🦋━━━┓ 📲@shahid_AranandBidgol ┗━━━━ 💐🌹🌸━━━
📚 🤲 بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن ‍ 🎬 🗓 چهار شنبه : ۱۷ بهمن ماه ۱۴۰۳ 🇮🇷 🖌-الو سلام زینب خوبی؟ زینب : سلام حنانه تویی خانمی؟ -آره عزیزم خودمم زینب: منتظر تماست بودم -🙈🙈🙈🙊🙊🙊 زینب میخام ببینمت به کمکت نیاز دارم زینب :باشه عزیزم من دارم میرم بهشت زهرا قطعه سرداران بی پلاک توام بیا اونجا ببینمت -اووووم 🙊🙊🙊 میدونی چیه زینب اینجا که میگی من اصلا نمیدونم کجاست بلد نیستم زینب:ایوای ببخشید من یادم نبود باشه حاضر شو عزیزم بیام دنبالت باهم بریم 😛😛😛 -باشه رفتم سمت کمد لباسام مرگم گرفت خدایا اینا مانتون یا بلوز آخه حنانه خاک تو سرت نکنم ✋✋ با اشک چشم و بغض گلو گوشی برداشتم زینب 😢😢 زینب : جانم عزیزم چی شده ؟ -زینب من لباس درست حسابی ندارم برای اینکه بخوام محجبه بپوشم زینب: اشکال نداره گلم بیا یه روز دیگه میریم مزارشهدا امروز میریم خرید -باشه ممنون اونروز با زینب رفتم بازار تجریش خرید من یه مانتو مناسب یه شلوار پارچه ای یه روسری بلند خریدم خریدامو کردیم اومدیم خونه من زینب بهم یاد داد چطوری روسریمو لبنانی سر کنم چادر بذارم سرم زینب رفت گفت کمک نیاز داشتم بهش زنگ بزنم دوروز گذشته بود اما من دلم بهانه شلمچه میگرفت رفتم چادر و روسریم سر کردم و آماده شدم رفتم ...... 📌.. ‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‎‌‌‎‎‎‎‎‎‎‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‎‌‌‎‎‎‎‎‎‎‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‎‌‌‎‎‎‎‎‌‌‎‎‎‎‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌📕📔📓📒📙📘📗 ✅ پایان قسمت ۱۸ 🌺🌼🌸🌺🌼🌸🌺🌼🌸 ┏━━━━🕊🇮🇷🦋━━━┓ 📲@shahid_AranandBidgol ┗━━━━ 💐🌹🌸━━━
طلائیه عجب طلاییه!.mp3
7.32M
♦️ عجب طلاییه🍃 ┏━━━━🕊🇮🇷🦋━━━┓ 📲@shahid_AranandBidgol ┗━━━━ 💐🌹🌸━━━
40 shahid.pdf
6.51M
🌹🌹فایل pdf، چهل شهید انقلاب اسلامی ┏━━━━🕊🇮🇷🦋━━━┓ 📲@shahid_AranandBidgol ┗━━━━ 💐🌹🌸━━━
تلخیص کتاب صعود چهل ساله _5848413811131811828.pdf
682.2K
👆تلخیص کتاب .pdf 🇮🇷دستاوردهای انقلاب ┏━━━━🕊🇮🇷🦋━━━┓ 📲@shahid_AranandBidgol ┗━━━━ 💐🌹🌸━━━
🔹اگر نمی دانستید بدانید که سردار نقش پر رنگی در حفاظت از حضرت امام خمینی در لحظه ورود به فرودگاه مهرآباد تا مدتها داشت! 🔹ایشان در دهه پنجاه شمسی، یک گروه چریکی مذهبی با نام «گروه توحیدی صف» تشکیل داد که ابراهیم هادی نیز با او همراه بود و اقدامات موثری علیه دستگاه فاسد پهلوی انجام دادند و جالب است بدانید که ساواک کوچکترین بویی از تشکیل این گروه نبرد. 🔹مردی که در قامت فرماندهی کل سپاه بود ولی ترجیح داد فرمانده سپاه غرب کشور باشد و با حضور و اقدامات پیامبرگونه اش، بر قلب‌های مردم کردستان حکمرانی می کرد. 🔹شادی روحشون حمد و سوره و صلواتی قرائت کنیم. ┏━━━━🕊🇮🇷🦋━━━┓ 📲@shahid_AranandBidgol ┗━━━━ 💐🌹🌸━━━
|شهید سعید سامانلو سعید حقیقتا سعید بود⭐️ خانواده کوچک سامانلو وقتی که اولین فرزند خانواده‌شان در کودکی بیمار میشود متوسل به امام رضا علیه‌السلام میشوند...🥺 اینجوری میشود که آقا سعید کوچک شفا پیدا میکند و از همان آغاز زندگی‌اش با لطف مولا گره میخورد. اما عنایت های آقا، در زندگی او فقط محدود به این مورد نیست!🌱 سعید و خانواده اش ساکن شهر خواهر امام رضا میشوند؛ و باید در آن شهر عزیز بوده باشی تا بدانی که همجواری با دختر موسی بن جعفر علیهما السلام چه دنیایی دارد! پای سعید از قم به دیار حضرت زینب سلام الله علیها هم باز میشود؛ و در عملیات آزاد سازی النبل و الزهرا_که به گفته خود شهید با عنایت حضرت مادر سلام الله علیها انجام گرفت_به شهادت می‌رسد.🕊🌿 درست در دهه فجر انقلاب اسلامی ایران؛ سعیدی که نه امام را دیده است و نه سالهای پیروزی انقلاب را متعهدانه فدای آرمان های انقلابی میشود که از سالها پیش عاشقش بوده است...هم خودش و هم رهبرانش!💖 شهید سامانلو در بخشی از وصیت نامه خود اینچنین نوشته است: بابا جان قدر این رهبر عزیزمان این سید بزرگوار را بدانید و گوش به فرمانش باشید که او نیز گوش به فرمان مولایمان بقیه الله می باشد. |برای حفظ اسلام داده ایم🩸| ┏━━━━🕊🇮🇷🦋━━━┓ 📲@shahid_AranandBidgol ┗━━━━ 💐🌹🌸━━━
7.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 فیلم قدیمی از سخنرانی شهید همت پیش از عملیات والفجر مقدماتی فیلمبردار؛ ابراهیم 《به‌مناسبت ۱۷ بهمن سالروز عملیات 》 🌷 ┏━━━━🕊🇮🇷🦋━━━┓ 📲@shahid_AranandBidgol ┗━━━━ 💐🌹🌸━━━
💐عملیات ، عملیات تهاجمی گسترده نیروهای مسلح ایران در جنگ ایران و عراق بود که به مدت ۳ روز در۱۷ بهمن‌ماه ۱۳۶۱ بارمزیاالله یاالله یاالله به فرماندهی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و مشارکت نیروی زمینی ارتش، در منطقه عماره عراق انجام شد. در این عملیات نیروهای ایرانی برای نفوذ از یورش موج انسانی در مقابل نیروی زمینی عراق استفاده کردند، که با پشتیبانی ضعیف هوایی، تلفات زیادی به نیروهای ایرانی وارد شد و در نهایت این عملیات با ناکامی نیروهای ایرانی، در ۲۱ بهمن ۱۳۶۱ به پایان رسید. ┏━━━━🕊🇮🇷🦋━━━┓ 📲@shahid_AranandBidgol ┗━━━━ 💐🌹🌸━━━
11.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹عملیات 🌹بخشی از جنگ ایران و عراق 📆 تاریخ ۱۷ بهمن تا ۲۱ بهمن ۱۳۶۱ 🌎موقعیت ؛ میدان فکه، عماره 💪فرماندهان و رهبران صدام حسین هشام فخری عدنان خیرالله ماهر عبدالرشید محسن رضایی غلامعلی رشید سیدیحیی رحیم‌صفوی حسین خرازی محمدابراهیم همت مهدی زین‌الدین 📌واحدهای درگیر نیروی زمینی عراق سپاه پاسداران 👮‍♂قوا ۶۰٫۰۰۰ نفر ۲۰۰٫۰۰۰ نفر تلفات و خسارات ۲٫۰۰۰ نفر کشته ۶٫۰۰۰ نفر کشته 🏴چند روز پس از آغاز عملیات والفجر مقدماتی، روز ۲۱ بهمن ۶۱، آیت‌الله خمینی در سخنرانی‌اش دربارهٔ جنگ به تبلیغات دشمن اشاره کرد و گفت که دشمن می‌گوید: «در این نبرد آخر گاهی می‌گویند هفت هزار، گاهی می‌گویند پانزده هزار، ما از ایرانیان را - یعنی از این سپاهیان ایران را - کشتیم و از بین بردیم.» آیت‌الله خمینی گفت که «بیش از چهار هزار[نفر] ما نفرستادیم در جبهه‌ها» ، در حالی که به استناد سایت مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، این عملیات با این استعداد انجام گرفت: ۱۲۹ گردان پیاده، ۱۱ گردان زرهی، ۷گردان مکانیزه و ۷گردان توپخانه از سپاه و ۴گردان پیاده و ۷گردان زرهی، ۶گردان مکانیزه و ۱۶ گردان توپخانه از ارتش. به گزارش خبرگزاری ایسنا و خبرگزاری مهر به نقل از مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ سپاه آمار تلفات بدین صورت است:۵۰۱ تن از نیروهای خودی شهید، ۷۳۱۳ تن زخمی و ۳۱۱۶ تن مفقود شدند. ┏━━━━🕊🇮🇷🦋━━━┓ 📲@shahid_AranandBidgol ┗━━━━ 💐🌹🌸━━━
🏴 🤲(بسم ربّ الشُّهدا و الصدِّیقین) 🌹مادران معظم شهدا با صبر و استقامت در فراق فرزند شهید خود، تجلی بخش گوهر شهادت در جامعه و سرچشمه جاودان و فداکاری هستند. هیچ قلمی یارای وصف این صبر و ایثار نیست، آنگاه که تمام دارایی یک مادر، فرزند است و چه سعادتی از این بالاتر که مادری زینبی وار، تمام دارایی‌اش را در راه اعتقادات راستینش فدا کند و جوان برومند خود را جانانه برای راه سترگ شهادت رهسپار نماید. مرحومه حاجیه خانم انسی اسلامیان، مادر گرامی شهید والامقام ابوالفضل سعدآبادی پس از سال‌ها صبر و بردباری، ندای حق را لبیک گفت و به‌سوی معبود خویش شتافت. به روح این سفرکرده به ملکوت و ارواح تابناک فرزند شهیدش درود می‌فرستیم. ضمن عرض تسلیت به خاندان محترم شهید سعد آبادی، از پروردگار متعال علو درجات برای آن عزیز سفر کرده و شکیبایی و صبر جمیل برای بازماندگان مسألت داریم. ان شاء اللّه روح بلند آن مرحومه در بالاترین مراتب بارگاه قدسی با سالار و سرور شهیدان محشور و همجوار گردد. ومن الله التوفیق خادمین شهدای گمنام و مدافعان حرم شهرستان آران و بیدگل، آستان مقدس امامزادگان هاشم ابن علی علیه السلام و فاطمه بنت العسکری سلام الله علیها 🗓 ۱۷ بهمن ماه ۱۴۰۳ ┏━━━━🕊🇮🇷🦋━━━┓ 📲@shahid_AranandBidgol ┗━━━━ 💐🌹🌸━━━
| 📚عنوان:تو شهید نمی شوی 🔹«تو شهید نمی‌شوی»، روایت‌های احمدرضا بیضای، برادر شهید از فراز و فرودهای یک زندگی با برکت، کودکی و نوجوانی، مسجد و مدرسه تا دانشگاه و پادگان، تبریز تا تهران و از تهران تا شام است. روایت‌هایی از حیات جاودانه شهید مدافع حرم محمودرضا بیضایی به قلم برادرش احمدرضا است. •|قسمتی از کتاب|• 🔹میدان انقلاب سر خیابان کارگر جنوبی با هم قرار داشتیم. یک پراید سفید رنگ داشت که آن روز با همان آمد سوار شدم و راه افتادیم سمت اسلامشهر. همیشه می‌نشستم توی ماشین و بعد روبوسی می‌کردیم. آن روز موقع روبوسی دیدم چشم‌هایش سرخ است و سر و ریشش پر از خاک از زور خواب به سختی حرف می‌زد؛ حتی کلمات را اشتباه ادا می‌کرد. مرتب دستش را می‌کشید روی سرش. به زور چشم‌هایش را باز نگاه داشته بود. گفتم: چرا اینطوری هستی؟ گفت: سه چهار روز است درست نخوابیده‌ام و خانه هم نرفتم. گفتم: بیابان بودی؟ گفت: آره ┏━━━━🕊🇮🇷🦋━━━┓ 📲@shahid_AranandBidgol ┗━━━━ 💐🌹🌸━━━