🏴 زندگی به سبک یاس نبوی
#حضرت_فاطمه_زهرا سلام الله علیها
✅#شهدای_گمنام و#مدافعان_حرم💐
📲 https://eitaa.com/shahid_AranandBidgol
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
إنا لله وإنا إليه راجعون
😭😭😭
ذکر تو را در ربنای آسمان ها
جبریل دارد با دعای نور بر لب
تو ابتدای عشق و شرح صبر هستی
ای حضرت خورشید در پیکار با شب
بودند با تو بد اگر دیوان خودخواه
خوبیِ تو پیچیده در ارض و سماوات
عطر تو جاری در نماز قدسیان است
هستند رنگ مهربانی تو سادات
هر جا گرفتاری زند بر چادرت دست
غم می زند از تنگنای سینه اش پر
ای وای یادم آمد آن روزی که افتاد
با ضرب دست آن منافق، چادر از سر
بودی ولی چون کوه پشت عشق پاکت
در هجمه آن غاصبان نامسلمان
آری به پای آرمان خویش ماندی
مردانه در میدان که باقی ماند ایمان
غم با تو شد در قلب ها مرجان و یاقوت
از کوثر ذکرت شهیدان اند سیراب
در روضه های توست راز زندگی و
زن می شود در معجرت آن گوهر ناب
زد فاطمیه بر خزان باغ خیمه
در برگریز داغ مادر غنچه ها زرد
تاریخ با چشمان خونین می نویسد
دیوان مظلومیتت با جوهر درد
داغ تو چون خورشید بر پیشانی دهر
نقش است تا صبح قیامت مادر ما
با صورت نیلی و زخم سینه توست
روشن چراغ آه روز محشر ما
(عباس ایمانیان بیدگلی )
۱۴۰۳/۸/۲۴
✅#شهدای_گمنام و#مدافعان_حرم💐
📲 https://eitaa.com/shahid_AranandBidgol
🍂
•
خدایا!
در دفاع از دینت
دویدم،
جهیدم،
خزیدم،
گریستم،
خندیدم
خنداندم و گریاندم
افتادم و بلند شدم
کریم حبیب،
به کَرَمت دل بسته ام.
#شهید_حاجقاسم_سلیمانی
✅#شهدای_گمنام و#مدافعان_حرم💐
📲 https://eitaa.com/shahid_AranandBidgol
▪️اسمش برای مکه درآمد. اما نمی رفت. مادرش دوست داشت محمودش حاجی بشه.
▫️از محمود پرسید: خب مادر چرا نمی ری؟ گفت: اگر من برم و برگردم ببینم توی همین مدت ضد انقلاب حمله کرد، یک عده رو کشته، یه جاهایی را گرفته، که نبودن من باعث این ها شده، چی دارم جواب بدم؟ جواب خون این بچه ها رو کی می ده؟
#شهید_محمود_کاوه
📌خاطره مادر شهید از علت مکه نرفتن شهید محمود کاوه
✅#شهدای_گمنام و#مدافعان_حرم💐
📲 https://eitaa.com/shahid_AranandBidgol
🌷
خدایا!
مرا از بـلای غـرور و خودخواهی
نجات دِه تا،
حقایـق وجود را ببینم و
جمال زیبای تو را مشاهده کنم،
خدایا !
پَستی و ناپایداری روزگار را ،
همیشه در نظــرم جلوهگر ساز تا،
فـریب زرق و برق عالـــم خاکی
مـرا از یاد تـو دور نکند.
#شهیدمصطفی_چمران
#یادشهداباصلوات
✅#شهدای_گمنام و#مدافعان_حرم💐
📲 https://eitaa.com/shahid_AranandBidgol
.
| معجزه ها در همین نزدیکی
همیشه اولین ها معروف ترین ها نیستند، گاهی همین اولین بودن یعنی گمنامی بیشتر...✨
شبیه علیرضا که جزو اولین شهدای مدافع حرم بود؛ آن روزهایی که حتی نام «مدافع حرم» برای ما کلمهای ناآشنا بود علیرضای بیست و چند ساله آرام و بی سر و صدا پی انجام وظیفه رفت و به شهادت رسید🩸
تا قبل از این چند باری هم به سوریه رفته بود اما انگار قسمتش جای دیگری بود...
آخرین سفر، علیرضا مهمان حضرت ارباب ارواحنافداه بود و همانجا هم در عراق به شهادت رسید🕊
پای دل پدر شهید که مینشینیم، حرفهای زیادی برای گفتن و شنیدن دارد..🥀
پدر شهید که خود رزمنده دفاع مقدس است از پسرش میگوید و زیارت خاصی که با هم به کربلا داشتند و البته شهادت نامهای که انگار جایی نزدیک بین الحرمین امضا شده بود🌤
حاج حسین از روزهای بعد از رفتن علیرضا هم میگوید؛ از بیقراری ها و دلتنگی هایش...🌿
از حس غریب جاماندن؛
آن هم جاماندن از پسری که بزرگ شدنش را روبروی چشمان خود دیده است.
در همین حال و هوای آشفتگی ها و بی قراری هاست که دعوت به یک دیدار خصوصی میشود💌
مثل همیشه آقا حواسشان هست!
در همان دیدار خصوصی با حضرت آقا بود که بعد از اقامه نماز ظهر و عصر، حاج حسین پیش آقا رفته بود و ایشان گفته بودند «شما چقدر جوان هستید، حتما با پسرتان رفیق های خوبی برای هم بودید!»🥺
جملات آقا تلنگری برای گفتن ناگفتههای دل حاج حسین بود...
گفتن از حس جاماندنی که قدمتش از زمان رفاقت های دفاع مقدس بوده و این روزها شهادت علیرضا آن را پررنگ تر کرده است❤️🩹
به اینجا که میرسد آقا رو به حاج حسین و تعدادی دیگر از خانواده های شهدا میکنند و میگویند: «این صبر و تحملی که شما می کنید اجر و پاداشتان کمتر از شهادت نیست 🌙»
🍃و گاهی معجزه ها همینقدر نزدیکند...
به نزدیکی کلمات و نگاه هایی که حاج حسین در آن دیدار خاصِ فراموش نشدنی دیده و شنیده بود.
حاج حسین خودش میگفت که:
«تا قبل از دیدار با مقام معظم رهبری بسیار بیقرار بودم و دوری از علی برایم خیلی سخت بود اما بعد از صحبت های آقا آرام شدم»
#آرمان_ما
#شهید_علیرضا_مشجری
✅#شهدای_گمنام و#مدافعان_حرم💐
📲 https://eitaa.com/shahid_AranandBidgol
.
احمد نمازش را همیشه اول وقت می خواند. می گفت:
«همه گرفتاری های ما با نماز صبحمون حل می شه. یعنی هر گرفتاری ای داشته باشی با نماز صبح می تونی حلش کنی چون نماز صبح نشانه مردانگیه. سختی داره».
می گفت در کنار نماز صبح، نماز شب. اینها را می گفت و عمل می کرد. من می فهمیدم که اهل نماز شب هست، ولی طوری در خفا و تنهایی این کار را می کرد که من با اینکه رفیق صمیمی احمد بودم، حتی یک رکعت نماز شبش را هم ندیدم.
توی وصیت نامه اش هم گفته بود: «به نماز اول وقت پایبند باشید».
#شهید_احمد_مکیان
✅#شهدای_گمنام و#مدافعان_حرم💐
📲 https://eitaa.com/shahid_AranandBidgol
📔 #بخوانید | #کتاب_شهدایی
📚 عنوان کتاب:میروی و برنمیگردی
🔻روایتی داستانی از زندگی #شهید_رضا_صباغی که ۱۳۴۵/۰۵/۱۹ به دنیا آمد و ۱۳۶۵/۰۲/۳۱ از دنیا رفت. او در زمان شهادت ۲۰ سال داشت. محل شهادت او حاج عمران نام داشت و در عملیات تک دشمن به فیض شهادت نائل شد.
مزار او در استان خراسان شمالی، شهرستان بجنورد، گلزار شهداست.
✍ نویسنده:طیبه مزینانی
✅#شهدای_گمنام و#مدافعان_حرم💐
📲 https://eitaa.com/shahid_AranandBidgol
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 #کلیپ | #روایتگری
🔻 شهدا عمل کردند و به آنچه خواستند رسیدن .ما چه کردیم و به کجا خواهیم رسید....
🌷#شهدا_شرمنده_ایم
🌷#خون_شهید
✅#شهدای_گمنام و#مدافعان_حرم💐
📲 https://eitaa.com/shahid_AranandBidgol
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴مجموعه استوری شهادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها
#فاطمیه
✅#شهدای_گمنام و#مدافعان_حرم💐
📲 https://eitaa.com/shahid_AranandBidgol
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔ایام #فاطمیه هست این صحبتهای آقای #رئیسی در مورد توسل به #حضرت_فاطمه_زهرا سلام الله علیها را حتماً ببینید
#فاطمیه
#ایام_فاطمیه
#شهدا
✅#شهدای_گمنام و#مدافعان_حرم💐
📲 https://eitaa.com/shahid_AranandBidgol
📚 روز شمار #انقلاب، #دفاع_مقدس و شهدا؛
____🎀🎀🎀🎀🎀_____
🗓 ( ۲۶ آبان ماه )
🌸🌼🌺🌸🌼🌺🌸🌼🌺
🖌۱• آزادسازی سوسنگرد با اجرای عملیات مشترک سپاه و ارتش (۱۳۵۹ ه. ش)
🌷🪴🌻🌷🪴🌻🌷🪴🌻
✅#شهدای_گمنام و#مدافعان_حرم💐
📲 https://eitaa.com/shahid_AranandBidgol
🦋🦋🦋 🪶🪶🪶 🕊🕊🕊
🔰 #معرفیشهید
#شهید_علی_تجلایی
🔅 تاریخ تولد: ۵ مرداد ۱۳۳۸
📆 تاریخ شهادت: ۲۵ اسفند ۱۳۶۲
🔻 کلام شهید:
🌟 برادران مسئول! كه به طـور مستمر در جهت پیشبرد اهداف انقلاب شبـانه روز فعالیت می كنید، به عدالت در كارهایتان و تصمیم گیریهایتان به عنوان یک مرز ایمان داشته باشید.
➖ اگر این مرز شكسته شـود و پای انسان به آن طرف مرز برسد، دیگر حـد و قانونـی را برای خـود نمی شناسد. «عدالت را فدای مصلحت نكنید.»
📎 سردار جاويدالاثر #فاتح_سوسنگرد، #شهيد_على_تجلايى 🌷
❤️🧡💛💚💙💜🤍🤎
۱۰۴۵ روز ( ۲ سال و ۱۰ ماه و ۱۱ روز ) از آرام گرفتن کبوترهای خونین #خوشنام در سرزمین حماسه و ایثار گذشته است.
💐🌹🍀💐🌹🍀💐🌹🍀
✅#شهدای_گمنام و#مدافعان_حرم💐
📲 https://eitaa.com/shahid_AranandBidgol
📚 #کتاب
🤲 بسم رب الشهدا
🎬 #قسمت_سیزدهم
🗓 شنبه : ۲۶ آبان ماه ۱۴۰۳
🇮🇷#شهيد_حاج_اسماعیل_فرجوانی
🔻کتاب بی آرام
🌹 به روایت خانم زهرا امینی
🖌نوشته: فاطمه بهبودی
🔰ناشر:انتشارات سوره مهر
📎 فقط دو سه روز از رفتنش گذشته بود؛ اما من آن قدر دلتنگش شده بودم که دلم میخواست بال در می آوردم و پیش او می رفتم. مدام منتظر بودم کسی خبری از او بیاورد. با حاج خانم رفته بودم خانه خیابان سیروس. هی از پله ها پایین می آمدم و میپرسیدم: «حاج خانوم کسی خبری نیاورد؟» می گفت: «دختر! اسماعیل تازه رفته، مگه تا حالا شده این پسر بره منطقه و زودتر از یه ماه برگرده!» بی قرار بودم؛ بی قرار!
▪︎روایت عصمت احمدیان
مادر سردار شهید حاج اسماعیل فرجوانی :
از صبح حال و روز خوبی نداشتم بی اختیار اشک می ریختم و زمزمه میکردم: «"به بالینم نیا بیمارم امشو به بالینم نیا تب دارم امشو، کنار چشم مو حاصل بکارید، که اشک چشم مو دریایی امشو"
مثل هر روز رفتم به کارگاه تولیدی. آنجا، خانم ها پرسیدند: «چی شده خانوم فرجوانی؟ چرا گریه میکنی؟» گفتم: - والله نمی دونم! امروز اشک چشمم به اختیارم نیست
- تو که مشکلی نداری این طور اشک می ریزی
۔ خب اگه چیزی شده بگو. سر دلت رو سبک کن.
یکی دیگر میگفت:
- تو رو خدا این قدر گریه نکن
می گفتم: «چه می دونم ... دلم تنگه ... اصلا توی حال خودم نیستم ... یه جوری دل نگرونم.»
بی حال و حوصله بودم و شب در کارگاه تولیدی ماندم. در طبقه بالای کارگاه اسباب زندگی مختصری گذاشته بودم برای وقت هایی که کارم زیاد بود. گاهی پیش می آمد تا دیروقت پارچه ها را برش می زدم تا خانم ها که صبح اول وقت آمدند پارچه برش خورده برای دوخت داشته باشند.
ساعت هشت و نیم شب زنگ در را زدند. از شوق و ذوق، زهرا فهمیدم اسماعیل است. دستم را بر زمین گذاشتم که بلند شوم؛ نتوانستم روی گونی دکمه ها نشستم. اسماعیل وارد شد. دستی به شانه ام زد و گفت: «مامان، نورانی شدید. سری تکان دادم. انگار دردم را بداند و بخواهد حواسم را بگیرد، گفت: «شام چی داریم؟» زهرا گفت: «آبگوشت.» گفت: «چه خوب!»
زهرا سفره را پهن کرد و غذا را کشید دور هم خوردیم. بعد از شام اسماعیل بلند شد و عکس امیر را از روی دیوار برداشت و روی پایش گذاشت. بعد بچه هایش را دور خودش جمع کرد و گفت: "مامان بیا یه عکس با هم بگیریم." با همان حالی که از صبح گریبانم را گرفته بود گفتم: عکس بگیرم کجا بذارم؟ قفسه سینه من دیگه ظرفیت قاب گرفتن عکس جگرگوشه هام رو نداره.» گفت: «مامان بیایید. پشیمون می شیدا!» گفتم: «بذار پشیمون بشم.» بلند شد و اورکتش را برداشت و گفت: «انگار امشب خبری از میوه توی خونه تون نیست. شب یلدا است ها!» گفتم پرتقال داریم. بشین مامان برات پوست بگیرم. گفت: «نه، شما که میدونید من پرتقال نمی خورم.» از وقتی دستش قطع شده بود جلوی من پرتقال نمی خورد که از دهانش کمک نگیرد و من به گریه نیفتم و نگویم مادرت بمیره!
فاطمه را بغل گرفت. به زهرا گفتم: «نمی خواد لباسای بچه هات رو جمع کنی ببری. فردا صبح باز می خوای بیای همین جا. پشت سرشان رفتم تا جلوی در. گفتم: - اسماعیل، مامان، تاکی هستی؟
سرش را چرخاند به طرفم، با همان لبخندی که روی لبش جا خوش کرده بود گفت: «اومده م خداحافظی. فردا صبح میرم.» جمله اومده م خداحافظی معنی عملیات می داد.
نگاهم را دادم به چشمهایش که همیشه برق میزد. گفتم:
- این دفعه بری دیگه برنمیگردی.
خندید
- مامان پس کو این شهادت که میگید؟ چرا نمی آد؟
دست گذاشت پشت عروسم که از چارچوب در بیرون می رفت. گفت: ساعت هشت صبح بیایید پای در؛ کارتون دارم.
آن شب، با اینکه اسماعیل را دیدم حالم جا نیامد. صبح وقتی رسیدم جلوی خانه، کت و شلوار طوسی اش را پوشیده و جلوی در ایستاده بود. کت و شلواری بود که دو سال پیش خودم برایش دوخته بودم. از آن طاقه برای شوهر و دامادم هم کت و شلوار دوخته بودم. آن ها لباسشان را پوشیده بودند. اما اسماعیل تا آن روز کت و شلوارش را تن نزده بود. دید که دارم به قد و بالایش نگاه میکنم، گفت: «دست پخت شماست!» گفتم: «قربونت برم به تن تو قشنگه.» تا وقتی من یا آقا محمد جواد بودیم اسماعیل پشت فرمان نمی نشست. اما آن روز خودش پشت رل نشست و گفت: «سوار شید بریم دوری بزنیم.»
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
📕📔📓📒📙📘📗
✅ پايان قسمت سیزدهم داستان زندگي
🔰 #شهيد_حاج_اسماعیل_فرجوانی
🌺🌼🌸🌺🌼🌸🌺🌼🌸
✅#شهدای_گمنام و#مدافعان_حرم💐
📲 https://eitaa.com/shahid_AranandBidgol
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 #روایتگری | #نجات_سوسنگرد
🔸به بنی صدر گفتم این رزمنده ها فرشته اند!
ضرر شهادتشان برای ما بیش از سقوط سوسنگرد است.
🔹ماجرا نجات سوسنگرد از دست ارتش رژیم بعث عراق
🎙به روایت سید علی خامنهای، معاون وزیر دفاع وقت.
🌷26 آبان ماه سالروز آزادسازی #سوسنگرد گرامی باد🌷
✅#شهدای_گمنام و#مدافعان_حرم💐
📲 https://eitaa.com/shahid_AranandBidgol
📢 نامه آیتالله خامنهای به فرمانده لشکر ۹۲ زرهی اهواز برای عملیات آزادسازی سوسنگرد
✍ متن نامه به شرح زیر است:
شب دوشنبه ۵۹/۸/۲۶ ساعت ۰۱:۱۰
سرکار سرهنگ قاسمی فرمانده لشکر ۹۲ زرهی اهواز
با سلام
شنیدم تیمسار ظهیرنژاد به شما تلفن کردهاند که تیپ ۲ فردا وارد عمل نشود مگر بنا به امر. و منظورشان امر آقای رئیسجمهور است. من این عدول از تصمیم عصر را قابل توجیه نمیدانم. این بهمعنای تعطیل یا به ناکامی کشاندن عملیات فردا است. استعداد دشمن چنان است که آن دو گروهان پیاده یارای کار درستی در برابر آن ندارند و اگر تیپ وارد عمل نشود در حقیقت تک انجام نگرفته است. صبح اگر برای تصمیم نهائی بخواهیم منتظر آمدن تیمسار ظهیرنژاد بمانیم وقت خواهد گذشت. جوانان ما در سوسنگرد حداکثر تا صبح مقاومت خواهند کرد و صبح زود اگر ما قدری بار دشمن را سبک نکنیم همه نابود خواهند شد و شهر کاملاً سقوط خواهد کرد. خلاصه اینکه به نظر و تشخیص ما کار باید به همان روال که عصر صحبت شد پیش برود و تیپ آماده باشد که صبح وارد عمل شود. در غیر این صورت مسئولیت سقوط سوسنگرد با هر کسی است که از این تصمیم عدول کرده است.
سیدعلی خامنهای
👈 شرح کامل ماجرا و پاسخ دکتر چمران
✏️ به مناسبت سالروز فتح سوسنگرد، رسانه KHAMENEI.IR نامه «دستور حضرت آیتالله خامنهای به فرمانده لشکر ۹۲ زرهی اهواز برای ورود به عملیات آزادسازی سوسنگرد» را منتشر میکند.
💻 Farsi.Khamenei.ir
✅#شهدای_گمنام و#مدافعان_حرم💐
📲 https://eitaa.com/shahid_AranandBidgol
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 #خاطره_گویی | #تلاشِ_چمران
🔻خاطره گویی جالب رهبرمعظم انقلاب از تلاش های شهید چمران در آزادسازی #سوسنگرد
روز ۲۶ آبان سالروز آزادسازی سوسنگرد گرامی باد🌷
➖ روز آزادسازی سوسنگرد یکی از روزهای اختصاصی شهید دکتر چمران است. روزی که او مردانگی و شجاعت و شهامت و شهادت طلبی را به اوج خود رساند و تا پای شهادت پیش رفت و زخمی و خونین شد ولی بالاخره سوسنگرد آزاد شد ، و او نگاشت که رقصی چنین میانه میدانم آرزوست.
✅#شهدای_گمنام و#مدافعان_حرم💐
📲 https://eitaa.com/shahid_AranandBidgol
17.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 موشنکلیپ | شکست محاصره سوسنگرد
👈🏼 محاصره سوسنگرد چگونه با اقدام آیتالله خامنهای شکسته شد؟
🔻 روایت دیدهنشده رهبر انقلاب #در_لباس_سربازی
🗓 انتشار به مناسبت ۲۶ آبان سالروز شکست حصر #سوسنگرد
✅#شهدای_گمنام و#مدافعان_حرم💐
📲 https://eitaa.com/shahid_AranandBidgol
1_1303169842.pdf
3.41M
📔 #بخوانید | #کتاب_دیجیتال
🔻 نسخه PDF #سوسنگرد
قطعه ای از آسمان - معرفی یادمانهای دفاع مقدس
✅#شهدای_گمنام و#مدافعان_حرم💐
📲 https://eitaa.com/shahid_AranandBidgol
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻 رقص جولان | #کلیپ
🔅 گوشه ای از رشادت های #شهید_محمد_رضا_سبحانی سرباز قهرمان و اسوه مقاومت مردم شهید پرور #سوسنگرد
✅#شهدای_گمنام و#مدافعان_حرم💐
📲 https://eitaa.com/shahid_AranandBidgol