محمد رضا حدادپور جهرمی:
ما هر چه داریم از خداست
یادمون میره گاهی اوقات
همش تکیه میکنیم روی فرد و سیستم و سامانه و این و اون و ...
اما غافل از اینکه «لا موثر فی الوجود الا الله»
هیچ کس و هیچ چیز اثر نخواهد داشت مگر اینکه خدا بخواهد.
باید در تحلیل ها
در تجلیل ها
در درست گفتن ها
در درشت گفتن ها
در زدن ها
در خوردن ها
در بُلد کردن ها
در ریز کردن ها و نادیده گرفتن ها
در دفاعیه ها و در تکذیبیه ها
خلاصه در همه چیزهایی که داریم و نداریم...
همه و همه ...
خدا را بیش و پیش از همه چیز درنظر بگیریم.
گاهی فکر میکنم توجه زیادی به غیر از تو ، ما را مست داشته هایمان میکند...
تا جایی که از تو و ولایت اهلت دور میشویم.
همه کاره عالم خداست
ما نباید توجه زیادی به دانش و دارایی و دانایی فردی و سیستمی داشته باشیم.
خدایا توبه میکنم از همه بی توجهی های به تو
بی توجهی به قدرت و صلاح و مصلحتت
بی توجهی به بندگی و تکالیف ایمانی خودم
خدایا
وقتی قرار است متوجهم سازی، به قول بچه ها: گوش پیچ لازم شدم...
اندکی یواشکی
یواش تر
آروم تر
بهم بگو
به خودم بگو
حتی تو دهن کسی نذار که اون بهم بگه
خودت بهم بگو
بچه های خیلی بدی نیستیم
نه اینکه اصلا نباشیما
میدونی که
اما کلا ببخشید گاهی فقط حواسم به تو هست
باید بیشتر باشه
کمکم کن ...
#حدادپور_جهرمی
#دلنوشته_های_یک_طلبه
گاهی یهو نیستم
این یهویی ها که یهو پیش میاد، خیلی غرق در خیال و افکار میشم
چیزهای جالبی به ذهنم میاد
اما حیف که
یا نباید بگم
یا نباید بنویسم
یا نباید منتشر کنم
و یا نباید به آن اهمیت ...
نه دیگه
اهمیت نمیونم ندم
لابد واسم
یه جایی
یه حسی
یه گوشه دل و ذهن و خلوتی
مهم بوده که خدا میاره جلوم و دوباره با هم میشینیم با ویدئو چک، میبینیم
اما اون لحظات یهویی
که نیستم و حواسمم نیست که نیستم
تازه هستم و خیلی خودمم
باور کن
اینقدر خودمم که میفهمم چقدر از خودم فاصله گرفتم و دارم میرم که میرم
اگه میشد وسط این یهویی ها
وسط همون افکار و احوال
در حالی که داری از اتوبان صیاد و تنهایی و زیر برف، میایی بالا
اگه میشد همون جا به جایی نشست و
هیچ صدای ماشینی نشنید و
یا اینقدر اتوبان صیاد را طولانی میساختن که سه چهار روز طول بکشه پیاده بری تا برسی تهش
و یا کسی نگات نمیکرد و با خودش نمیگفت: نگا این اسکله چقدر چیز شده که داره زیر برف راه میره
خیلی خوب تر بود
ولش کن
بذار نگات کنه
بذار بگه
شاید حالم واگیردار بود و
اونم حس منو پیدا کرد...
میگفتم
کجا بودم؟
آره آره
وسط صیاد بودم
نه
اونجا نه
آهان
وسط افکارم بودم
یهویی نیستم
حالا این که خوبه
گاهی یهویی میرم یه جای دیگه
مثلا یهو سر از ی شهری درمیارم
یا سر از ی دهات در میارم
که تا حالا گذرم اونجا نخورده بود
حتی شده که اومدم توش و دیدم نمیشناسم و از یکی پرسیدم: خانم ببخشید اینجا کجاست؟!
اونم سرشو انداخته پایین و گفته: استغفرالله ربی...
رفتم بالاتر و از ی آقاهه پرسیدم: جسارتا اینجا کجاست؟
گفته مثلا خیابون فلان !
گفتم درسته ... کدوم شهر؟
جوابم نداده و ی خنده کرده و رفته!
گوشیمو آوردم بیرون
نتم روشن کردم و میخواستم بزنم گوگل مپ یا جی پی اس
که یهو پیام اومده: مشترک مورد نظر! دو روزه که بسته شما تموم شده و مثل طلبکارا بازم میایی و لابد توقعم داری که بگم کجایی و اونجا چه شکری میخوری؟!!
دور زدم و برگشتم
گفتم همین راهو میرم تا بالاخره برگردم جای اولم
اما بدیش اینه که معمولا راه برگشت، از راه رفت، طولانی تره و آدم همش تعجب میکنه که چقدر راه اومده و حواسشم نبوده!
تا اینکه بالاخره
نیمه شب شرعی
میرسی و میبینی که
وسط کانالتی و نوشتی:
بیداری؟!
و ببین اونا دیگه چه قدر از خودت چیز...
منظورم...
آره...
باحالتر از خودتن که جوابت میدن و میگن: پ ن پ! اصلا معلومه کجایی؟
#دیوانگی
#حدادپور_جهرمی
#دلنوشته_های_یک_طلبه
شنیده ها حاکی از این است که دولت درخواست یک وام بسیار سنگین از صندوق جهانی کرده !!
🔴درخواست وامِ 5,000,000,000 دلاری! دولت فشل از صندوق جهانی
🔺اگر قیمت دلار در بازار ایران 15000 تومان باشد؛
مبلغ این وام، به پول ایران برابر 75,000,000,000,000 تومان میشود.
🔺دولت ایران میخواهد به بهانه ی مبارزه با کرونا، وامی به مبلغ 75 تِریلیون تومان را از صندوق بین المللی بگیرد!🙈
🔸اما چند اشکال وجود دارد :
🔸سابقه صندوق بین المللی نشان میدهد؛ که هر کشوری که از این صندوق وام گرفته است؛ در بازگرداندن وام و سودِ سنگین آن، با مشکل روبرو شده،
و مردم آن کشور فقیرتر شده است.🙈
🔸از عمرِ دولت فعلی ایران فقط 1 سال باقی مانده،🤲
و احتمالا میخواهد با خزانه خالی دولت را تحویل دهد؛ و آنچه برای مردم ایران به ارث میماند؛ اقساطِ کَمر شکن این وام است؛ بدون اینکه حتی یک ماسکِ جهت مقابله با کرونا از این پول، برای مردم خریداری کند!
👈 من مخالفتم را با این وام سنگین کمر شکن اعلام میدارم.
#حدادپور_جهرمی
#دلنوشته_های_یک_طلبه