می گفت توسوریه خواب ندارم
وقتی هم میخواهم بخوابم ازشدت خستگی
نمیتونم بخوابم ،انگار یک لشگر مورچه دارند ازپام بالا می آیند...
بخواب محمودرضای نازنینم بخواب بقول خودت استراحت بماند بعدازشهادت ...
🌸🍃 💠من خودم به این رسیدهام و با اطمینان و یقین مےگویم:☝️ 🌷هرڪس شهید شده،
خواستہ کہ شهید بشود؛
شهادتِ شهید فقط #دست_خودش است... #شهـیدمحمودرضابیضائی
#میم مثل محمودرضا
#شهیدمحمودرضابیضایی
8.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#محمودرضابیضائی 🇮🇷🕊
زهمہ دست ڪشیدم
ڪہ تو باشے همہ ام
باتو بودن زهمہ
دست ڪشیدن دارد...
#شهیدمحمودرضابیضایی
کف خیابان🇵🇸
فیلیم کمتر دیده شده از شهید محمودرضا بیضائی😍😍حتما ببینید☺️ @shahid_beyzaii
.
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
#قربة_الی_الله
پریشب
وقتی داشتم بر میگشتم،
تنها،
کِرمَم گرفت به یکی زنگ بزنم.
ذهنم رفت پیش مرتضی،
گفتم یه زنگ بزنم حالشو بپرسم.
تو ماشین،
تو ترافیک،
تو تاریکی شب،
تو سرما،
زنگ زدم ولی مرتضی برنداشت.
ناخودآگاه تو مخاطبین دنبال اسمت گشتم تا به تو زنگ بزنم.
م
م
م
م
م
م
م
م
محمودرضا بیضایی...
.
.
ولی یهو
یه چیزی یادم اومد.
یه چیزی تیر کشید
یه دردی همه وجودمو گرفت
مثل چاقو کشیدن رو زخمی که خشک شده
انگار خون تازه راه افتاد... از چشمم
با خودم گفتم
محمود
اگه بودی
الان زنگ میزدی
میگفتی پایه ی مشهد هستی؟
از خدا خواسته میگفتم آره، کیا میان؟
میگفتی امید و علی رو هماهنگ کردم.
تو دلم ذوق مرگ میشدم و میگفتم حله. جا ردیفه؟
میگفتی آره، زنگ زدم به حسینیه تهرانیا ردیفش کردم. یه کوپه میگیریم و میریم.
و قطار و من و تو مشهد و امام رضا و سلامِ دم باب الرضا و سرمای صحن جامع و همون جایِ همیشگی تو صحن گوهرشاد... زانو به بغل بگیریم و زُل بزنیم به گنبد آقا و اشک حلقه بزنه تو چشمامون و فرت و فرت به بچه ها پیامک بدیم که حمید، مصطفی، مهدی، مرتضی، حسین، داوود.... جای همیشگی به یادتونیم...
محمود میدونی چند وقته حرم نرفتم،
میدونی چند وقته امید و علی رو ندیدم،
میدونی چند وقته.... تو حلقه ی رفاقتا بودی... دلیلِ اتفاقای خوب.
میدونی چند وقتِ ندیدمت...
.
.
دو هفته دیگه که بیاد،
میشه درست پنج سال که ازت دورم... دوووور.... دورِ دوووور،
و فکر میکردم ازین دوری بمیرم،
و دوست داشتم بمیرم... مثل مسیب
ولی فکرش رو هم نمیکردم بمونم و به این موندنِ کوفتی عادت کنم.... چه عادت بد و وحشتناکی...
.
.
القصه محمودرضای قصه ی ما! میشنوی صدامو داداش؟
منتظرم بهم بگی پایه ی اومدنی؟
بگم آره محمود، خیلی وقته.
بگی جاتو ردیف کردم، بلیطت رو هم جور کردم، دست بچه ها رو بگیر و بیا.... بیا و بمون... بمون...
.
.
منتظرم محمودرضا
مشهد
صحن گوهرشاد
همون جای همیشگی،
یادم کن محمود.... صبر کن منم بیام رفیق
.
.
ﺑﻌﯿﺪ ﻧﯿﺴﺖ ﮐﻪ ﮔﺮ ﺗﻮ ﺑﻪ ﻋﻬﺪ ﺑﺎﺯﺁﯾﯽ
ﺑﻪ ﻋﯿﺪ ﻭﺻﻞ ﺗﻮ ﻣﻦ ﺧﻮﯾﺸﺘﻦ ﮐﻨﻢ ﻗﺮﺑﺎﻥ
ﺗﻮ ﺁﻥ ﻧﻪﺍﯼ ﮐﻪ ﭼﻮ ﻏﺎﯾﺐ ﺷﻮﯼ ﺯ ﺩﻝ ﺑﺮﻭﯼ
ﺗﻔﺎﻭﺗﯽ ﻧﮑﻨﺪ ﻗﺮﺏ ﺩﻝ ﺑﻪ ﺑﻌﺪ ﻣﮑﺎﻥ
ﻗﺮﺍﺭ ﯾﮏ ﻧﻔﺴﻢ ﺑﯽﺗﻮ ﺩﺳﺖ ﻣﯽﻧﺪﻫﺪ
ﻫﻢ ﺍﺣﺘﻤﺎﻝ ﺟﻔﺎ ﺑﻪ ﮐﻪ ﺻﺒﺮ ﺑﺮ ﻫﺠﺮﺍﻥ
ﻭﺻﺎﻝ ﺩﻭﺳﺖ ﺑﻪ ﺟﺎﻥ ﮔﺮ ﻣﯿﺴﺮﺕ ﮔﺮﺩﺩ
ﺑﺨﺮ ﮐﻪ ﺩﯾﺮ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﺍﻭﻓﺘﺪ ﭼﻨﯿﻦ ﺍﺭﺯﺍﻥ
ﺯ ﺩﺳﺖ ﺩﻭﺳﺖ ﺑﻪ ﻧﺎﻟﯿﺪﻥ ﺁﻣﺪﯼ ﺳﻌﺪﯼ
ﺗﻮ ﻗﺪﺭ ﺩﻭﺳﺖ ﻧﺪﺍﻧﯽ ﮐﻪ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﯼ ﺟﺎﻥ...
.
.
.
#رفیق
#محمود
#تو_قدر_دوست_ندانی
#دلتنگ
#سربازان_آخرالزمانی_امام_زمان_عج
#فدایی_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#شهیدمحمودرضابیضایی
8.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#محمودرضابیضائی 🇮🇷🕊
زهمہ دست ڪشیدم
ڪہ تو باشے همہ ام
باتو بودن زهمہ
دست ڪشیدن دارد...
#شهیدمحمودرضابیضایی
🍃
#شهیدانہ
°|نمـےدانـم چـرابین اینــ
°|همہ آدمـــ 👥 ...
°|پیلہ ڪردم بہ #تُ شاید فقط🍃
°|باتو پروانہ می شومــ
#شهیدمحمودرضابیضایے
بعد از شما تحبس الدعا
شده ام انگار!!!
ڪہ لڪنت میگیرم
بہ وقت دعای دلتنگی...
#شبتون_شهدایی
#شهیدمحمودرضابیضایی
@shahid_beyzaii
🍃🌸🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#صبـــح ڪہ می شـــود
هـوا بدون یاد شهادت سنڪَین است
بنده نوازے ڪن و بیـا
ڪہ میخواهم
کمی نفــس بڪشم...
#شهیدمحمودرضابیضایی
#صبحتون_شهدایی
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
@shahid_beyzaii
⚘﷽⚘
#کاروان_دم_عشق_دمشق....
یه روزی هم میاد
رو بَنِرای سطح شهر میبینیم نوشته:
« کاروان راهیان عشق »
کاروانی که از ایران و افغانستان و عراق زائـر راهی میکنه به سمت سوریه...
می بردمون به سمت حرم حضرت زینب(س)و حضرت رقیه(س)...
وقتی خوب دلمون رو تکون دادیم و عقده ی این چند سال فراق رو جبران کردیم...
یکی مثل حاج حسین یکتا که از یادگارای همین سالای جنگ با تکفیریا باشه برامون شروع میکنه به روایت کردن...
" اینجا که نشستید
اسمش زینبیه است
قریهای که توش حرم مطهر خانوم زینب(س) قرار داره...
همینجا بود که مدال شهادت گردن #شهید_محرم_ترک ، اولین شهید مدافع حرم ، انداختند...
تو همین خاک بود که #شهیدمحمودرضابیضایی به معشوقش ، امام حسین رسید... "
بعد سوار اتوبوس میشیم و میریم حلب
بعد از اینکه نشستیم رو خاکا ، راوی میگه:
" اینجا حلبِ...
همونجایی که #سردار_همدانی رو به آسمون پرواز داد...
همینجا بود که #شهید_صدر_زاده ، فرمانده ایرانی لشگر فاطمیون ، سرشو گذاشت رو پاهای اربابش...
#شهید_محسن_خزایی خبرنگاری که دختر سه ساله شو به دختر سه سالهی ارباب سپرد و از دنیا خداحافظی کرد...
اینجا مقتلِ #شهید_محمدرضا_دهقانِ و #شهید_رسول_خلیلی ...
اینجاشهدای اربعه اربااربا شدن...
اینجامقتل #شهید_محسن_حججیِ شهیدی که مثل ارباب بی کفن سر ازتنش جداکردن و باهرچیزی که دست شون بود پیکرش رو اربا اربا کردن....
مقصد بعدی مون خان طومانِ ، جنوب غربِ حلب...
همونجایی که تروریست ها محاصرهش کردن و نیروهای مقاومت رو مجبور به عقب نشینی...
همونجایی که وقتی آزاد شد،همه سجده شکر بجا آوردیم...
هر چند برای آزاد شدنش شهید دادیم و اسیر...
یکیشون #شهید_محمد_بلباسی بود که با رفتنش چهار تا بچهش یتیم شدن...
ولی کاری کرد که اون دنیا ، جلو حضرت زهرا ، سرشون رو با افتخار بلند کنن و بگن:
ما بچه های شهید بلباسی هستیم "
مثل شلمچه ، مثل هویزه ، مثل چزابه ، مثل طلاییه ...
یه روزی حلب و خان طومان و زینبیه و ریف رو قدم قدم زیارت می کنیم...
یه روزی گذرمون بهشون میخوره...
[ هر زمان تو خیابونا چشمتون خورد به بَنِرا و تابلوهایی که ازتون دعوت کرده با این کاروان راهی شید ، بدونید به فاصله ی اندکی ، روزی میرسه که سرتاسر ایران نوشتن...
« کاروان راهیان قدس »
کاروانی که این بار مقصدش فراتر از شلمچه و دمشقِ ...
کاروانی که میره به سمت خود بهشت
نماز میخونه تو مسجدالاقصی...
با امامت امام دوازدهم...
و با حضور تمام شهدا...
شهدایی که روزی برای زیارتشون چفیه هامون و چادر هامون خاکی شد ...
و دیر نیست اون روز....
روزی که با چشمای خودمون ببینیم که رو سر در ورودی فلسطین نوشته:
«ونرید ان نمن علی الذین استضعفوا فی الارض و نجعلهم ائمه و نجعلهم الوارثین»
📎یادش_باصلوات
📎اللهم_صل_علي_محمدﷺو_آل_محمدﷺو_عجل_
@shahid_beyzaii