🍃اطـلاعات مـزار🍃
🍁مـحل مـزار :بهشت زهرا (س)
🍂وضـعیت پـیکر :مـشـخـص
🍁موقـعیت مـزار در گـلزار شـهدا
🍂قـطعـه :۲۹
🍁ردیـف :۶۰
🍂شـماره :۱۰
🍃@shahid_ahmadali🌸
🍃🥀🍃
🦋تصویر مزار شھید امیر حاج امینے..
🍃@shahid_ahmadali🌸
🍂ڪانال شھید احمد علے نیّرے🍁
مدافعان حرم.mp3
11.8M
🌸🍃
🎙 #کتاب_صوتی سه دقیقه در قیامت
💫قسمت بیست وسوم: مدافعان حرم
••••••••••••••••••••••••••••
🍃🌸 @shahid_ahmadali
🌸🍃
مستند #سه_دقیقه_در_قیامت
🦋 مدافعان حرم 🦋
دیگر یقین نداشتم که ماجرای شهادت همکاران من واقعی است. در روزگاری که خبری از شهادت نبود چطور باید این حرف را ثابت میکردم.برای همین چیزی نگفتم اما هر روز که برخی همکارانم را در اداره می دیدم یقین داشتم که یک شهید را که تا مدتی بعد، به محبوب خود خواهد رسید ملاقات می کنم .اما چطور این اتفاق می افتد؟؟ آیا جنگی در راه است .
چهارماه بعد از عمل جراحی و اوایل مهرماه ۱۳۹۴ بود که در اداره اعلام شد کسانی که علاقمند به حضور در صف مدافعان حرم هستند می توانند ثبت نام کنند جنب و جوشی در میان همکاران افتاد آنها که فکرش را می کردم همگی ثبتنام کردند. من هم با پیگیری بسیار توفیق یافتم تا همراه آنها پس از دوره آموزش تکمیلی راهی سوریه شوم. آخرین شهر مهم در شمال سوریه یعنی شهر حلب و مناطق مهم اطراف آن باید آزاد می شد .
نیروهای ما در منطقه مستقر شدند و کار آغاز شد چند مرحله عملیات انجام شد و ارتباط تروریستها با ترکیه قطع شد. محاصره شهر حلب کامل شد مرتب از خدا میخواستم که همراه با مدافعان حرم به کاروان شهدا ملحق شوم ،دیگر هیچ علاقهای به حضور در دنیا نداشتم، مگر اینکه بخواهم برای رضای خدا کاری انجام دهم. من دیده بودم که شهدا در آن سوی هستی چه جایگاهی دارند لذا آرزو داشتم همراه با آنها باشم. کارهایم را انجام دادم و وصیتنامه و مسائلی که فکر می کردم باید جبران کنم، انجام شد، و آماده رفتن شدم. به یاد دارم که قبل از اعزام خیلی مشکل داشتم، با رفتن من موافقت نمی شد اما با یاری خدا تمام کارها حل شد ناگفته نماند که بعد از ماجرایی که در اتاق عمل برای من پیش آمد کل رفتار و اخلاق من تغییر کرد یعنی خیلی مراقبت از اعمال انجام میدادم تا خدای ناکرده دل کسی را نرنجانم حق الناس بر گردن من بماند. دیگر از آن شوخی ها و سر و کار گذاشتن ها و غیره خبری نبود یکی دو شب قبل از عملیات رفقای صمیمی بنده که سالها با هم همکار بودیم دور هم جمع شدیم یکی از آنها گفت شنیدم که شما در اتاق عمل حالت شبیه مرگ پیدا کردید خلاصه خیلی اصرار کردند که برایشان تعریف کنم اما قبول نکردم من برای یکی دو نفر خیلی سربسته حرف زده بودم و آنها باور نکردند ، لذا تصمیم داشتم که دیگر برای کسی حرفی نزنم .
جواد محمدی سید یحیی براتی سجاد مرادی عبدالمهدی کاظمی برادر مرتضی زارع و علی شاه سنایی و غیره من را به یکی از اتاقهای مقر بردند و اصرار کردند که باید تعریف کنی. من هم کمی از ماجرا را گفتم، رفقای من خیلی منقلب شدند. خصوصاً در مسئله حق الناس و مقام شهادت. فردای آن روز در یکی از عملیاتها به عنوان خط شکن حضور داشتم در حین عملیات مجروح شدم و افتادم. جراحت من سطحی بود اما درست در تیررس دشمن افتاده بودم. هیچ حرکتی نمی توانستم انجام دهم کسی هم نمی توانست به من نزدیک شود و شهادتین را گفتم در این لحظات منتظربودم با یک گلوله از سوی تک تیرانداز تکفیری به شهادت برسم.
🍃🌸@shahid_ahmadali
🌸🍃
مستند #سه_دقیقه_در_قیامت
ادامه : مدافعان حرم
در این شرایط بحرانی، عبدالمهدی کاظمی و جواد محمدی خودشان را به خطر انداختند و جلو آمدند،، آنها خیلی سریع مرا به سنگر منتقل کردند خیلی از این کار ناراحت شدم گفتم: برای چه این کار رو کردید؟؟ ممکن بود همه ما را بزنند. جواد محمدی گفت تو باید بمانی و بگویی که در آن سوی هستی چه دیدی. چند روز بعد باز این افراد در جلسه خصوصی از من خواستند که برایشان از برزخ بگویم نگاهی به چهره تک تک آنها کردم گفتم چند نفر از شما فردا شهید میشوید. سکوتی عجیب در آن جلسه حاکم شد با نگاههای خود التماس میکردند که من سکوت نکنم. حال آن رفقا در آن جلسه قابل توصیف نبود من تمام آنچه دیده بودم را گفتم، از طرفی برای خودم نگران بودم نکند من در جمع اینها نباشم، اما نه انشاءالله که هستم . جواد با اصرار از من سوال میکرد و من جواب میدادم در آخر گفت چه چیزی بیش از همه در آن طرف به درد ما میخورد؟؟ گفتم بعد از اهمیت به نماز، با نیت الهی و خالصانه هرچه می توانید برای خدا و بندگان خدا کار کنید. روز بعد یادم هست که یکی از مسئولین جمهوری اسلامی در مورد مسائل نظامی اظهارنظری کرده بود که برای غربیها خوراک خوبی ایجاد شد خیلی از رزمندگان مدافع حرم از این صحبت ناراحت بودند جواد محمدی مطلب همان مسئول را به من نشان داد و گفت میبینی پس فردا همین مسئولی که اینطور خون بچهها را پایمال میکند، از دنیا می رود و می گویند شهید شد !!
خیلی آرام گفتم :آقا جواد من مرگ این آقا را دیدم او در همین سالها طوری از دنیا میرود که هیچ کاری نمیتوانند برایش انجام دهند، حتی مرگش هم نشان خواهد داد که او از راه و رسم امام و شهدا فاصله داشته. چند روز بعد آماده عملیات شدیم، نیمههای شب تیر جنگی را گرفتیم و تجهیزات را بستیم. خودم را حسابی برای شهادت آماده کردم ،من آر پی چی برداشتم و در کنار رفقایی که مطمئن بودم شهید میشوند قرار گرفتم .گفتم اگر پیش این ها باشم بهتره احتمالاً با تمام این افراد همگی با هم شهید میشویم. هنوز ستون نیروها حرکت نکرده بود که جواد محمدی خودش را به من رساند و کارها را پیگیری میکرد سریع پیش من آمد و گفت الان داریم میریم برای عملیات و خیلی حساسیت منطقه بالاست به گونهای میخواست من را از همراهی با نیروها منصرف کند بعد کمی برای من از سختی کار گفت من هم به او گفتم چند نفر از این بچهها فردا شهید می شوند از جمله دوستانی که با هم بودیم من هم میخواهم با آنها باشم. بلکه به خاطر آنها ما هم توفیق داشته باشیم. دوباره تاکید کردم تمام کسانی که آن شب با هم بودیم شهید میشوند انشاءالله آن طرف با هم خواهیم بود. دستور حرکت صادر شد جواد محمدی را میدیدم که از دور حواسش به من هست .
نمیدانستم چه در فکرش میگذرد ،نیروها حرکت کردند من از ساعتها قبل آماده بودم. سرستون ایستاده بودم و با آمادگی کامل می خواستم اولین نفر باشم که پرواز میکند. هنوز چند قدمی نرفته بودیم که جواد محمدی با موتور جلو آمد و مرا صدا کرد خیلی جدی گفت:سوار شو که باید از یک طرف دیگه خطشکن محور باشی .
باید حرفش را قبول میکردم من هم خوشحال سوار موتور جواد شدم ده دقیقهای رفتیم تا به یک تپه رسیدیم ، به من گفت: پاشو زود باش. بعد جواد داد زد سید یحیی بیا .
سید یحیی سریع خودش را رساند و سوار موتور شد. من به جواد گفتم اینجا کجاست؟؟ خط کجاست؟؟ نیروها کجایند؟؟ جواد هم گفت: این آر پی جی رو بگیر و برو بالای تپه ،اونجا بچه ها تو رو توجیه میکنند. رفتم بالای تپه و جواد با موتور برگشت. این منطقه خیلی آرام بود و تعجب کردم از چند نفری که در سنگر حضور داشتن پرسیدم، باید چه کار کنیم خط دشمن کجاست؟؟ یکی از آنها گفت: بگیر بشین اینجا خط پدافندی است باید فقط مراقب حرکات دشمن باشیم. تازه فهمیدم که جواد محمدی چه کار کرده. روز بعد که عملیات تمام شد وقتی جواد محمدی را دیدم گفتم :خدا بگم چیکارت بکنه برای چی من رو بردی پشت خط؟؟ لبخندی زد و گفت:تو فعلاً نباید شهید بشی باید برای مردم بگویید که آن طرف چه خبر است .مردم معاد را فراموش کردهاند. برای همین جایی بردمت که از خط دور باشی اما رفقای ما آن شب به خط دشمن زدن، سجاد مرادی و سید یحیی براتی که سر ستون قرار گرفتن اولین شهدا بودند
بعد مرتضی زارع بعد شاهسنایی و عبدالمهدی و ....
بعد طی مدت کوتاهی ،
تمام رفقای ما که با هم بودیم همگی پر کشیدند و رفتن درست همانطور که قبلاً دیده بودم و جواد محمدی هم سال بعد به آنها ملحق شد و بچه های اصفهان را به ایران منتقل کردند من هم با دست خالی از میان مدافعان حرم به ایران برگشتم، با حسرتی که هنوز از اعماق وجودم را آزار میدهد .
🍃🌸@shahid_ahmadali
🌸🍃
🗒 #وصیت_نامه آسمانی شهیدحاجقاسم سلیمانی
💖«#قسمت_ششم»
✍️خطاب به برادران و خواهران ایرانی...
💟 برادران و خواهران عزیز ایرانی من، مردم پر افتخار و سربلند که جان من و امثال من، هزاران بار فدای شما باد...
کما اینکه شما صدها هزار جان را فدای اسلام و ایران کردید؛ "از اصول مراقبت کنید"
🔵 اصول یعنی "ولیّ فقیه" خصوصاً این حکیم، مظلوم، وارسته در دین، فقه، عرفان، معرفت؛ "امام خامنه ای عزیز" را عزیزِ جان خود بدانید.
❇️ حرمت او را "حرمتِ مقدسات" بدانید...
برادران و خواهران، پدران و مادران، عزیزان من! جمهوری اسلامی، امروز سربلندترین دوره خود را طی میکند...🇮🇷
❇️ بدانید مهم نیست که دشمن چه نگاهی به شما دارد. دشمن به پیامبر شما چه نگاهی داشت و [دشمنان]چگونه با پیامبر خدا و اولادش عمل کردند، چه اتهاماتی به او زدند، چگونه با فرزندان مطهر او عمل کردند؟
🚸 مذمت دشمنان و شماتت آنها و فشار آنها، شما را دچار #تفرقه نکند...
✅ بدانید که میدانید مهمترین هنر خمینی عزیز این بود که اوّل اسلام را به پشتوانه «ایران» آورد و سپس ایران را در خدمت #اسلام قرار داد
🔶 اگر اسلام نبود و اگر روح اسلامی بر این ملت حاکم نبود، صدام، چون گرگ درندهای این کشور را میدرید؛ آمریکا، چون سگ هاری همین عمل را میکرد
✳️ اما هنر امام این بود که #اسلام را به پشتوانه آورد؛ عاشورا و محرّم، صفر و فاطمیه را به پشتوانه این ملت آورد
🌐 انقلابهایی در انقلاب ایجاد کرد. به این دلیل در هر دوره هزاران فداکار، جان خود را سپر شما و ملت ایران و خاک ایران و اسلام نموده اند و بزرگترین قدرتهای مادی را ذلیل خود نموده اند.
🚸 عزیزانم، در اصول اختلاف نکنید...
#مکتب_حاج_قاسم
#سردار_دلها
🍃🌸 @shahid_ahmadali
🍃🌸
#رفیق_شهیدم
من گدای دم ِ ایوان ِ
نگاهتان هستم...
آمدم تا صِلِه ای دشت کنم ،
اول ِصبح...
#شهید_احمدعلی_نیری
#صبحتون_شهدایے 🌹
@shahid_ahmadali 🍃🌸
🍃🌸
🌟بسم رب الشهداء والصدیقین🌟
رسول اکرم(ص) درفضیلت قرائت قرآن چنین فرمودند: «قرآن بخوانید، زیرا خواندن آن گناهان را می شوید و سدی در برابر آتش می گردد و مانع عذاب می شود. از خواندن قرآن غفلت نکن، زیرا لب را زنده می کند و از گناه، تو را باز می دارد. کسی که قرآن می خواند در درجات نبوت قرار گرفته غیر از آن که، به او وحی نمیشود.
🌹ختم قرآن کریم هدیه به شهید محمدرضا تورجی زاده.
🌸بزرگواران میتوانید به نیت شهدا،هدیه به امام زمان (عج) ودیگر ائمه معصومین،ختم هاتون را هدیه نمایید.
ان شاءالله شفاعت قرآن و شهدا شامل حال همه مون بشود.
🌹جزء۱ کاربر sohrabi
❄️جزء۲ کاربر sohrabi
🌹جزء۳ کاربر یاعزیززهرا
❄️جزء۴ کاربریاعزیززهرا
🌹جزء۵ کاربر z f
❄️جزء۶ کاربرگل نرگس
🌹جزء۷ کاربرکبیری
❄️جزء۸ کاربریاحسین ع
🌹جزء۹ کاربریاحسین ع
❄️جزء۱۰ کاربریاس
🌹جزء۱۱ کاربرتنها
❄️جزء۱۲ کاربریامهدی(عج)
🌹جزء۱۳ کاربریاصاحب الامر(عج)
❄️جزء۱۴ کاربریکتا
🌹جزء۱۵کاربریکتا
❄️جزء۱۶ YaHosein
🌹جزء۱۷ کاربرحبیبی
❄️جزء۱۸ کاربر ه م
🌹جزء۱۹ کاربرگمنام
❄️جزء۲۰ کاربر علی...
🌹جزء۲۱ کاربرمریم
❄️جزء۲۲ کاربرفاطمه
🌹جزء۲۳ کاربریاحسین
❄️جزء۲۴ کاربر کلنا بفداک یازینب س
🌹جزء۲۵ کاربردوباره اسیر...
❄️جزء۲۶ کاربر کلنا بفداک یازینب س
🌹جزء۲۷ کاربرنرگس
❄️جزء۲۸ کاربرمریم
🌹جزء۲۹ کاربریا رقیه...
❄️جزء۳۰ کاربر الاخر و...
جهت شرکت،جزء انتخابی تون روبه آیدی مقابل ارسال نمایید.
@khadem_sho
مهلت قرائت: نامحدود، ولی بعد ازبسته شدن ختم،سریعتر قرائت شود،بهتراست.😊🌹
#ختم_قرآن
#اجرتون_باشهدا
🍃🌸 @shahid_ahmadali
🌸🍃
قالت فاطمهًْ(س): «من اصعد الی الله خالص عبادته، اهبط الله الیه افضل مصلحته»
حضرت فاطمه(س) فرمود: کسی که عبادتهای خالصانه خود را به سوی خدا فرستد، خداوند برترین مصلحت او را به سویش فرو خواهد فرستاد.
(فرهنگ سخنان حضرت زهرا سلام الله علیها، ص۳۶)
#حدیث_صبحگاهی
#آثار_اخلاص
🌸🍃 @shahid_ahmadali