💕خاطرات همسرانه شهدا💕
ساعت از پنج غروب گذشته بود خیلی خسته بودم دقایق آخر کلاسم بود که گوشی را روشن کردم و به حمید پیام دادم :"سلام تاج سرم از باشگاه اومدی خونه؟ اگر زودتر رسیدی بی زحمت برنج رو بار بذار تا من برسم"🍚
وقتی به خانه رسیدم بوی برنج کل ساختمان را برداشته بود چون خسته بودم ساعت ۷ نشده بود که سفره شام را انداختیم ...😋
طبق سفارشی که کرده بودم آماده کرده بود ولی رنگ آن مشکوک بود و به زردی میزد ولی مزه زردچوبه هم نمیداد 😕، غذایمان را تا قاشق آخر خوردیم ،
موقع جمع کردن سفره پرسیدم :"حمید این برنج چرا اینقدر زرد بود 😐" گفت:"نمیدونم خودمم تعجب کردم ، من برنج رو پاک کردم ،نمک و روغن زدم گذاشتم روی اجاق" 😐
تا این را گفت دوباره رفتم سراغ قابلمه ، برنج را خوب نگاه کردم پرسیدم"یعنی تو قبل از پخت برنج رو نشستی"😑
حمید که داشت وسایل سفره را جمع می کرد گفت:"مگه خودت نگفتی برنج رو خیس نکنم؟"🙁
یادم اومد شب قبل که مهمان داشتیم حمید از چند ساعت قبل برنج را خیس کرده بود ،به او گفتم بودم:" حمید جان کاش این کار رو نمی کردی ،چون برنجی که چند ساعت خیس بخوره رو نمیتونم خوب دربیارم "حمید حرف من را این طور متوجه شده بود که برنج را کلا نباید بشوریم!😑 برنج را همان طوری با همه خاک و خلش به خورد ما داده بود!😐😂
📖یادت باشد
💞#شهید مدافع حرم " #حمید_سیاهکالی_مرادی " به روایت همسر❤️
@shahid_ahmadali 🍃🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تقدیم به مناسبت سالروز شهادت
#خـداحـافـظ_عـزیـزم! ✍️دردناڪ تـرین جمله ای ڪه یڪ
#همسـر به شـوهـر شهیـدش
میتـونه بگه: #شهـادتت_مبـارڪ_عـزیـزم...!
در معــراج شهـدا
#حمید_سیاهکالی_مرادی
#سالروزشهادت
#یادش_باصلوات
🍃🌸
@shahid_ahmadali