🌿#خاطره_از_شهیدهمت
یک شب قبل از عملیات «والفجر »4 بود. در یکی از خانه های سازمانی پادگان «الله اکبر » اسلام آباد بودیم.
به خانه که آمد، کاغذی را به من نشان داد. سیزده نفری می شدند، اسامی همسنگرانش را نوشته بود، اما جلوی شماره چهارده را خالی گذاشته بود. پرسيدم: «اینها چیه؟ »
گفت: «لیست شهداست. »
گفتم: «کدام شهدا؟ »
گفت: «شهدای عملیات آینده».
گفتم: «از کجا میدانی؟ » 🤔
گفت: «مامیتوانیم بچههایی را کهقراراست شهیدبشونداز قبل شناساییکنیم. »
گفتم: «علم غیب دارید؟ »
گفت: «نه، شواهد این جوری نشان میدهد. صورت بچه ها، حرف زدنشان، کارهایی که میکنند، درد دلهایشان، دل تنگی هایی که دارند، کلی علامت می بینیم. »😊
گفتم:«اینکهسیزدهتاست، چهاردهمی کیست؟» گفت: «این یکی را شما باید دعا کنی قبول بشود حاج خانم »
منظور حاجی را فهمیدم. اما چرا من؟
چه طور می توانستم برای او آرزوی رفتن کنم. من حاجی را بی اندازه دوست داشتم.💔
📚راوی:همسر شهیدهمت
🦋#سالروز_شهادت
🌱#یادشهداباصلوات
🌸🍃@shahid_ahmadali