🍃#لبخندانہ
✍دشمن اندازه موشک نمیارزد، مقدم نزن!
شهید طهرانی مقدم: در یکی از عملیاتها که علیه منافقین بود، قرار شد منطقهای را با موشک هدف قرار بدهیم.
من موشکها را آماده کرده بودم، سوختزده و با سیستم برنامهریزی شده بودند. موشکها هم از آن موشکهای مدرن نقطهزن بود.
ایشان (شهید احمد کاظمی) از عمق عراق تماس گرفت که مقدم آمادهای؟
+گفتم: بله.
-گفت: موشکها چقدر میارزد؟
+گفتم مگر میخواهی بخری؟!
-گفت: بگو چقدر میارزد؟
+گفتم: مثلاً شش هزار دلار.
- گفت: «مقدم نزن اینها اینقدر نمیارزند.»😂
🌸🍃@Shahid_ahmadali
🌿#لبخندانہ
بچــه هـٰارو با #شوخـی بیدار مےکرد
تا نمـٰاز شـب بخونـن . .
مثلـا یکـے رو بیـدار مےکـرد و مےگفت:
[ بابا پـاشو من میخوام نماز شب بخونم،
هیـچ کس نیست نگام کنـه :|😂
یا مےگفت:
پاشـو جونِ مـن؛
اسـم سـه چھـٰارتا مومـن رو بگو
تو قنوت #نماز_شب کـم آوردم😅!
#شھـید_مسعـود_احمـدیـٰان🌹
🌸🍃@Shahid_ahmadali
🌿#خاطره_از_شهدا
فرمانده دسته بود.
یکبار خیلی از بچهها کار کشید.
شب براش جشن پتو گرفتن.
حسابی کتکش زدن.
سعید هم نامردی نکرد، به تلافی اون جشن پتو، نیم ساعت قبل از وقت نماز صبح، اذان گفت.
همہ بیدار شدن نماز خوندن!!!
بعد از اذان فرمانده گروهان دید همه
بچهها خوابن. بیدارشون کرد و گفت:
اذان گفتن چرا خوابید؟
گفتن: ما نماز خوندیم!
گفت: الان اذان گفتن، چطور نماز خوندین؟
گفتند: سعید شاهدی اذان گفت!
سعید هم گفت: من برای
نماز شب اذان گفتم نه نماز صبح😅
#شهید_سعید_شاهدی🌹
#لبخندانہ💥
🌸🍃@Shahid_ahmadali
🌼#لبخندانہ
✍آخوند واقعی!😂
خبر رسید که ضد انقلاب با حمله به روستایی نزدیک سنندج، دکتر جهاد سازندگی را به اسارت برده است.
صبح اول وقت راه افتادیم.
مصطفی، عمامه به سر، اما با بند حمایل و یک نوار فشنگ تیر بار دور کمر ،قوت قلب همه بود.
پیش مرگ های کرد که در کنار ما با دشمن می جنگیدند، چپ چپ به مصطفی نگاه می کردند، باور نمی کردند او اهل رزم و درگیری باشد .
همان صبح زود، ضد انقلاب دکتر را به شهادت رسانده بود، امادرگیری تاعصر ادامه داشت.
وقت برگشتن، پیش مرگ ها تحت تاثیر شجاعت مصطفی، ول کن او نبودند.
یکی از آنها بلند، طوری که همه بشنوند گفت :
- اینو می گن آخوند، اینو می گن آخوند!
مصطفی می خندید. 😁
دستی کشید به سبیل های تا بناگوش آن کاک مسلح و گفت :
- اینو میگن سبیل. اینو می گن سبیل.😁
🌹#شهید_مصطفی_ردانی_پور
@Shahid_ahmadali🌸🍃