شهید احمدعلی نیری🇵🇸
📚کتاب مصطفی، خاطراتی جذاب از زندگی سرلشگر شهید #مصطفی_ردانی_پور است... 🌺او در دو سالگی بعد از مرگ م
کتاب بسیار خواندنی خاطرات شهید ردانی پور با عنوان📚 #مصطفی توسط انتشارت شهید ابراهیم هادی چاپ شده است که قبلا در کانال معرفی شد.
🔷جهت مطالعه متن معرفی کتاب ایشان به اینجا مراجعه کنید.🌷
#سالروز_شهادت💟
@shahid_ahmadali
🍃🌸
💕در #خرداد متولد شد، تا زودتر از تابستان به قلبِ خانواده گرما ببخشد...
❣پدر عاشق #چمران بود و جنگ های نامنظمش و دل سپرده به طنینِ روح نواز دعای کمیل در جبهه ها...
پس نامش را در شناسنامه #مصطفی گذاشتند و بر زبان خواندند کمیل ❤️
😌خو گرفته با #هیات و #اشک رشد کرد و بزرگ شد...
💞دیپلم گرفت و در رشته کامپیوتر ادامه تحصیل داد اما چیزی از عشقش به #دانشگاه_امام_حسین (ع) کم نشد.
🍀 سرانجام در ماهِ دوم آموزشیِ سربازی جذب #سپاه شد🙂 🍃برای کمیل اما اینجا پایانِ راه نبود...حالا همه تلاشش رفتن به یگانِ ویژه #صابرین بود.
میخواست در بالاترین قله خدمت بایستد و جان فشانی کند.🥀
🍁عضو صابرین شد و #عاشقانه خدمت میکرد.
🕊آرزوی شهادت به دل داشت...در زیباترین لحظات زندگی اش هم #شهادت را طلب میکرد🕊 🍃خبر رسید گروهِ #پژاک پا درون کشور گذاشته...یگانِ صابرین برای کوتاه کردن دستِ متجاوزان راهی #غرب شدند...
🌷و در این میان کمیل و چندین تن از همرزمان آماده #پرواز بودند...🕊
💔به تاسی از #مادرِ_بی_نشان(س) تیر به پهلویش نشست و روح از تنش پر کشید...😔
کمیل، #مدافع_وطن شد🇮🇷
🍃امروز هم برای این وطن، مدافعانی #سفید_پوش قد علم کرده اند تا حافظِ جانِ مردم سرزمینشان باشد👨⚕
#میلادت_مبارک ، مدافع وطن ⚘
✍️نویسنده: #زهرا_قائمی
#شهید_کمیل_صفری_تبار
📅تاریخ تولد : ۹ خرداد ۱۳۶۷
#کپی_حتما_با_ذکر_نام_نویسنده
@shahid_ahmadali 🍃🌸
🚨احترام ویژه به #فرزند_شهید
سردار پاسدار علی فضلی میگوید:
💠 من برادری داشتم به نام «رحمان» که در سال ۱۳۶۱ در جبهه شهید شد. وی پسری به نام #مصطفی دارد که در زمان شهادت پدر چهارماهه بود. یک روز که در محضر مقام معظم رهبری بودیم، مصطفی را نیز با خود بردم. او در داخل حیاط نشسته و ما وارد جلسه شدیم، جلسهی ما حدود دو ساعت طول کشید. بعد از جلسه که بیرون آمدیم، حضرت آیتالله خامنهای چشمشان به مصطفی افتاد من او را به #حضرت_آقا معرفی کردم. معظم له وقتی فهمیدند که وی فرزند شهید است چهرهشان #دگرگون شد و مصطفی را در آغوش کشیدند و بوسیدند. سپس به صورت گلایه به من فرمودند: «چرا زودتر به من نگفتی؟» بعد، معظمله به داخل اتاق خود رفتند و یک #ساعت و #خودکار برای مصطفی هدیه آوردند و به وی دادند.
📘 خورشید در جبهه، ص ۱۹۴
🏴@Shahid_ahmadali