#شهیداحمدعلینیری🌺
#رمانعارفانه🌼
#یقین_به_خدا🦋
🖇راوی: از دوستان شهید
🌳یک بار با ایشان به روستای آینه ورزان رفتیم.بعد از کمی تفریح و بازی، نشسته بودیم کنار هم.
🐝یک زنبور دور صورت من می چرخید.
با ناراحتی و عصبانیت تلاش می کردم که او را دور کنم.
اما احمداقا که کنار من بود بی توجه به آن زنبور به کارهای من نگاه می کرد.
☘بعد لبخندی زد و گفت: یقین داشته باش!
بعد که تعجب من را دید ادامه داد:
🌀یقین داشته باش که هیچ حیوان گزندهای بندهی مؤمن خدا را اذیت نمی کند.😉
🌹هدیه به روح پاکش صلوات🌹
#کانال_رسمی_شهید_نیری↙️
🌸🍃 @shahid_AhmadAli