eitaa logo
شهید آرمان_سیدروح‌ الله
4.5هزار دنبال‌کننده
5.8هزار عکس
5.5هزار ویدیو
9 فایل
سلام از وقتی آرمان علی وردی و سیدروح الله عجمیان شهید شدندحالم دگرگون شده و هرروز براشون از دلتنگی هام می نویسم رفقای شهیدم دستم رابگیرید تا منم مثل شماپیش حضرت زهرا سلام الله روسفیدشم ارتباط با ادمین @namazeshaab
مشاهده در ایتا
دانلود
ارادت خشکشویی محله مفتح۲۲٫۲ به حضرت زهرا(سلام الله علیها)با این حرکت قشنگ. حتما خواهران بزرگواری که مسیرشون میخوره مراتب تشکررو اعلام کنن وچادراشون رو ببرن برای تا رایگان شستشو واتو کنن. @shahid_Arman18
‌ ‌در هیاهوی این شهرِ آلوده‌هوا ! که نه دستت به می‌رسد نه به کربلا نه به نجف و نه حتی به قم! دنج ترین جا برای پر کردن خلا قلبت همیـن‌جاست.. جایی کنار .. آن هم از نوع !🌹   💌 و 👇👇 @shahid_Arman_seyyed
‌ ‌در هیاهوی این شهرِ آلوده‌هوا ! که نه دستت به می‌رسد نه به کربلا نه به نجف و نه حتی به قم! دنج ترین جا برای پر کردن خلا قلبت همیـن‌جاست.. جایی کنار .. آن هم از نوع !🌹   💌 و 👇👇 @shahid_Arman_seyyed
✳️ راه باز کنید؛ مشهدی رمضان آمده است! 🔻 مشهدی رمضان می‌گوید: دیدم زنی از نوبت خود در صف قصابیِ من طفره می‌رود؛ تا این‌که جلو آمد و گوشتی خرید ولی به‌جای پول، شناسنامهٔ شوهرش را به‌عنوان گروئی به من داد و گفت که او کارگر بنا است و در حین کار از دیوار افتاده و در خانه بستری است و یک هفته است که شام نداریم. 🔸 من آدرس او را گرفتم و به خانهٔ او وارد شدم. دیدم روی گلیمی نشسته و به شوهر مجروحش غذا می‌خوراند. اتفاقا قرار بود چند روز بعد با خانواده‌ام به برویم و دویست تومان پول پس‌انداز کرده بودم. رو کردم به علیه السلام و عرض کردم ای آقا! من یک وقتی دیگر به زیارت شما می‌آیم و آن وجه را به آن خانواده پرداختم. 🔺 من به خاطر انصراف از سفر مشهد مورد ملامت خانواده‌ام واقع شدم. همان شب خواب دیدم وارد مشهد شدم ولی صحن امام پُر است و کسی را اجازهٔ ورود نمی‌دهند. در این میان دیدم خادم حرم جلو آمد و گفت: ایها الناس! راه دهید، راه دهید، مش رمضان آمده است. دیدم آن حضرت از داخل ضریح با من دست می‌دهد و می‌گوید خوش آمدی به خانهٔ ما. این‌جا فهمیدم عمل حکیمانهٔ من مقبول افتاده است. 👤 📚 برگرفته از کتاب | ج۲ 📖 ص ۹۵ 💌 و 👇👇 @shahid_Arman_seyyed