eitaa logo
شهید آرمان علی‌وردی
9.4هزار دنبال‌کننده
4.5هزار عکس
1.1هزار ویدیو
93 فایل
﷽ 💠 تنها کانال رسمی طلبه‌ ی بسیجی شهید‌ آرمان‌ علی‌وردی 🤍 ولادت: ۱۳ تیر ۱۳۸۰ 🕊 شهادت: ۶ آبان‌ ۱۴۰۱ 📍مزار شهید: بهشت زهرا(س) قطعه ۵۰ ردیف ۱۱۷ شماره ۱۵ 🔰 جهت ارتباط با ادمین کانال: 🌐 @M_ArmaneAziz
مشاهده در ایتا
دانلود
InShot_۲۰۲۲۱۲۰۴_۲۱۴۱۳۹۶۰۵_۰۴۱۲۲۰۲۲.m4a
زمان: حجم: 1.61M
همیشه سخنرانی های حضرت آقا را گوش می کرد ‌و ‌برای عمل به آنها فکر میکرد. وقتی نوجوان بود در جریان انتخابات سال ۹۶ حقانیت و مظلومیت رهبری را درک کرد و کم کم سیر خودش را شروع کرد. همیشه یک عکس از رهبری و حاج قاسم داخل اتاقش داشت. زیاد به مزار شهدا میرفت؛ آقای معصومی همکلاسی شهید می گوید: حدود یک ماه قبل از شهادت آرمان، یک آخر هفته کلاس ها که تمام شد، آرمان وسایلش را جمع کرد و گفت: قبل از اینکه بریم خونه، بیا بریم بهشت زهرا، مزار شهدا. گفتم: باشه! وقتی رفتیم، بعد از زیارت چند شهید، رفتیم کنار مزار شهید سجاد زبرجدی.. آرمان کنار قبر شهید دراز کشید و با لبخند گفت: چقدر خوب میشه منم کنار این شهید همینجا دفن کنند! دقیقا همان جایی که امروز خوابیده است.. *در مکتب فاطمه تو ممتاز شدی با روضه، تو آمادهٔ پرواز شدی رفتی و نبود،رفتنت پایانت خون تو که ریخت تازه آغاز شدی* شعر از: محمدباقر حیدرزاده ---------- 📣 کانال شهید آرمان علی‌وردی @shahid_armanaliverdy
انگشتر.mp3
زمان: حجم: 6.36M
🎧بشنوید/داستان کوتاه انگشتر ✍🏻به قلم: فاطمه شکیبا با صدای: امین اخگر(کاری از درختان سخنگوی باغ انار) ...داشتی دست و پا می‌زدی، نه در خون که در انتخاب میان زنده ماندن و زندگی کردن...🌱 تقدیم به روح بلند آرمان عزیز...✨ ---------- 📣 کانال شهید آرمان علی‌وردی @shahid_armanaliverdy
شیفت نیمه شب.mp3
زمان: حجم: 7.09M
🎧بشنوید/داستان صوتی "شیفت نیمه‌شب"🌙 📖بریده داستان: "می‌گویم: هوشیاریش نزدیک پنجه. از جایی پرت شده؟ خانم سجادی صدایش را پایین می‌آورد و می‌گوید: نه بابا حادثه نبوده. وقتی آوردنش من اینجا بودم. بدنش پر جای چاقو بود. پشت میز، کنار خانم سجادی می‌نشینم. سمانه سرش را جلوتر می‌برد و چشمانش از کنجکاوی برق می‌زنند: یعنی خلافکاری چیزی بوده؟ دعوا کرده؟" ✍️به قلم: فاطمه شکیبا 🎙گویندگان: بانو مهدی‌آسا(راوی) بانو شبنم(خانم سجادی) بانو "نوکر ارباب"(سمانه) بانو شباهنگ(مادر آرمان) آقای سپهر(پدر آرمان) 🌱کاری از درختان سخنگوی باغ انار.🌱 تقدیم به روح بلند آرمان عزیز...✨ ---------- 📣 کانال شهید آرمان علی‌وردی @shahid_armanaliverdy
رد خون.mp3
زمان: حجم: 6.61M
🎧بشنوید/داستان صوتی "رد خون"✨ 📖بریده داستان: "-واااای... ببین دارن می‌دون دنبالش... واااای... این را متین با صدای دورگه‌اش می‌گوید و بیشتر از قبل روی لبه پنجره خم می‌شود. پتو را روی خودم می‌کشم و غر می‌زنم: ببند اون لامصبو. سوز میاد. متین بدون این که چشم از کوچه بردارد، با یک دست به من اشاره می‌کند که: داداش یه دقه بیا... بیا ببین چه خبره... واااای..." ✍️به قلم: فاطمه شکیبا 🎙گویندگان: آقای میرمهدی(راوی) آقای سپهر(متین) 🌱کاری از درختان سخنگوی باغ انار.🌱 تقدیم به روح بلند آرمان عزیز...✨ ---------- 📣 کانال شهید آرمان علی‌وردی @shahid_armanaliverdy