eitaa logo
🕊شهــید عــباس دانشـگر ۳۲🕊 (دهاقان)
76 دنبال‌کننده
9.1هزار عکس
3.6هزار ویدیو
473 فایل
گروه ۳۲ (شهرستان دهاقان) کانون شهید عباس دانشگر مشخصات شهید: 🍃تولد:۱۸ / ۰۲ /۱۳۷٢ 🍂شهادت:۲٠/ ۰۳ /۱۳۹۵ 🌹محل تولد:سمنان 🥀محل شهادت:سوریه لقب: جوان مومن انقلابی نام جهادی : کمیل برای آشنایی بیشتر در کانال زیر عضو شوید : @kanoon_shahiddaneshgar
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
امروز تولد فرشته ای آسمانیست... فرشته ای خاکی از جنس آسمان و با دلی دریایی... پرستویی که هجرت کرده اما هجرت به هرجایی نه! هجرت به وادی عشق... آری مقصدش وادی عشق بود... و چه زیبا پا به عرصه ی گیتی نهادی... وچه زیبا رفتی و  افتخار آفرین شدی... 💗رفیق آسمانیم تولدت مبارک✨️ ✨️🌸🌼🌺🦋🌺🌼🌸✨️ 🌸 🔸️ کرمان ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌✅@shahiddaneshgar_pic ╭─┅•🍃🌺🍃•┅─╮ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@shahiddaneshgar ╰─┅•🍃🌸🍃•┅─╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
29.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✅️ سلام به عاشقان شهدا حالا که سالروز تولد داداش عباس هست بیاید یکم از مهربانی ها و دلسوزی هایی که داداش عباس در حق ما کرده رو جبران کنیم. ما که تا الان هیچ کاری نکردیم ولی داداش عباس انقدر هوای مارو داره حالا فکرش بکنید توی روز تولدش یک کار خوب به نیت شهید انجام بدیم ببینید چیکار میکنه برامون😍 پیشنهاد من اینه توی سالروز تولد داداش عباس یک کار خوب به نیت ایشون انجام بدیم حالا هرچی میتونه باشه تا دل داداش عباس شاد کنیم. مثلا ترک یه گناه ، اهدای کتاب شهید ، معرفی شهید ، پُست قشنگ و ... به نیابت از شهید🌹 داداش دنیا😊 مبارک💚 🎞 🌹 🌷🎞 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌💠 @shahid_daneshgar_clip
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
3.31M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌸|| تَوَلُّدِت مُبارَک عباسِ عَزیزِ ما 🍃بِه وَقتِ هِجدَهِ اُردیبِهِشت ماه🍃 📌قرارگاه جهادی دانشجویی شهید عباس دانشگر 📌کانون شهید دانشگر خراسان جنوبی(قائنات) ┏━━ °••°°•°🍃°••°°•°━━┓ @jahadi_ghaenat ┗━━ °••°°•°🍃°••°°•°━━┛ ⚜️ 🌹🇮🇷🌹🇮🇷🌹⚜️
38.75M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
• 🎞🕊• ‏لحظه هایی که‌ از پشت دوربین جان گرفته اند و جان میدهند به عده ای دلتنگ🌱 🌱کانون شهیدعباس‌دانشگر‌ استان‌آذربایجان‌شرقی
مجموعه جدید خاطرات و محبت‌های شهید عباس دانشگر ۶۰ 💠 خانم فاطمی از استان قزوین ✍ ‌هفده سال بود که ریه‌هایم اسیر تنگی نفس‌های بی‌امان شده بودند. قفسه سینه‌ام چنان تنگ می‌شد که نفس‌هایم به شماره می‌افتاد. دیگر از آن روحیه پرانرژی و فعالِ سال‌های دور، بدنی خسته و ناتوان بر جا مانده بود. حتی توان پیاده‌روی‌های کوتاه را هم نداشتم و صحبت‌کردن‌های طولانی، آن شور و حرارت سابق را از صدایم می‌ربود و نفسم را تنگ می‌کرد. در دل، حسرت روزهای سلامتی و توانمندی‌ام را داشتم. صف‌های طولانی مطب پزشکان متخصص ریه، مصرف مداوم داروهای شیمیایی، نگاه‌های دلسوزانه اطرافیان که هر بار با سؤال "بهتر شدی؟" قلبم را با موجی از ناامیدی و یادآوری ناتوانی‌ام آزرده می‌کردند، بخشی از زندگی روزمره‌ام شده بود. هزینه‌های داروها و اسپری‌های تنفسی، نه‌تنها جسمم را درمان نکرد، بلکه بیماری‌های دیگری را نیز به جانم انداخت. احساس می‌کردم در چرخه‌ای بی‌پایان از درد و درمان‌های بی‌نتیجه گرفتار شده‌ام. یأس، کم‌کم جای آن کورسوی امیدِ به بهبودی را که هنوز در اعماق وجودم سوسو می‌زد، پُر می‌کرد. اما درعین‌حال، ایمانی که همواره در دلم ریشه داشت، نمی‌گذاشت تسلیم شوم. شب شهادت حضرت ابوالفضل‌العباس (علیه‌السلام)، محرم سال ۱۳۹۸ بود و قفسه سینه‌ام چنان در حصار تنگی بود که نفسم به‌سختی بالا می‌آمد. در آن سکوت و تاریکی شب، حس غربت و تنهایی عجیبی وجودم را فراگرفته بود. حدود ساعت دو نیمه‌شب، از شدت بیماری‌ام دلم شکست. احساس می‌کردم دیگر هیچ تکیه‌گاهی ندارم. در همان حال، با حضرت ابوالفضل‌العباس (علیه‌السلام)، درد دل کردم و از ایشان مدد خواستم. با تمام وجود، آن یار وفادار حضرت اباعبدالله الحسین (علیه‌السلام) و دستگیر درماندگان را صدا زدم و چشم امید به کرامتشان دوختم. پس از آن، گویی نیرویی درونم به جوشش آمد، تلفن همراه خود را روشن کردم. در فضای مجازی، در کانال پیام‌رسان ایرانی، جمله‌ای ناگهان نگاهم را متوقف کرد: «جوان مؤمن انقلابی». کنجکاوی و شاید نوعی الهام درونی مرا به‌سوی این عبارت کشاند. روی لینک آن کانال زدم و عضو آن شدم. کمی از مطالب کانال که درباره زندگی شهید مدافع حرم، عباس دانشگر، بود خواندم، هم‌نامی‌اش با حضرت ابوالفضل (علیه‌السلام) حس آشنایی غریبی در دلم بیدار کرد. او را خطاب قرار دادم و گفتم: «می‌گویند شهدا زنده‌اند و پاسخ می‌دهند. خب، اگر شما زنده‌اید و این گفته حقیقت دارد، جواب مرا بدهید. شما از باب‌الحوایج حضرت ابوالفضل (علیه‌السلام) حاجتم را بخواهید.» این درخواست، از عمق جان و با نوعی ایمان و امیدواری همراه بود. همیشه به شهدا ارادت داشتم، آن‌ها را الگوهای ایثار و فداکاری می‌دانستم، اما تا آن زمان هرگز از آن‌ها درخواستی نداشتم. لحظاتی بعد، درحالی‌که اشک از چشمانم جاری بود، اشکی که هم نشانه درد بود و هم امید، به خواب رفتم. نزدیک اذان صبح بود که خواب دیدم فردی آمد و گفت: بنده خدایی دَم در با شما کار دارد. به‌طرف در رفتم. در روشنایی کم‌رنگ صبحگاهی، قامت رشید جوانی نمایان شد. جوانی با چهره‌ای نورانی دیدم که سرش پایین بود و یک چفیه در دست داشت. چهره‌اش آرام و متواضع بود. بدون هیچ کلامی، چفیه را به من داد و رفت. سپس، با گامی آرام و بی‌صدا، گویی که نوری در حال محو شدن باشد، دور شد." صدایی شنیدم که گفت: «شناختی که بود؟» با تعجب گفتم: «نه.» گفت: «شهید عباس دانشگر بود.» با شنیدن این نام، حس عجیبی وجودم را فرا گرفت، گویی قلبم گواهی می‌داد که این یک رؤیای ساده نیست. با همین حال از خواب بیدار شدم. با شنیدن نام شهید دانشگر، گویی پرده‌ای از مقابل چشمانم کنار رفت. حیرتی عمیق که با حسی از یقین و امیدواری بی‌سابقه درآمیخته بود، تمام وجودم را فراگرفت. احساس می‌کردم نوری در گوشه قلبم روشن شده است. پس از آن روز، با لطف خداوند متعال و عنایت اهل‌بیت عصمت و طهارت (علیهم‌السلام) و نگاه ویژه آن شهید بزرگوار، گشایشی در روند درمان من ایجاد شد. دیگر خبری از آن اسپری تنفسی که همواره همدم ریه‌های تنگم بود و قرص‌های رنگارنگ شیمیایی که معده‌ام را آزرده می‌کرد، نبود. به‌جای آن‌ها، داروهایی به من توصیه شد که ریشه در قرآن و احادیث اهل‌بیت (علیهم‌السلام) داشت. گویی گمشده مسیر درمانم را یافته بودم، طب اسلامی، میراث ارزشمند طب النبی (صلوات الله و سلامه علیه) و ائمه اطهار (علهیم السلام)، جان تازه‌ای به جسمم بخشید. با استفاده از داروهای جدید، احساس می‌کردم نیرویی در وجودم جریان می‌یابد. باور داشتم که این شفای الهی، تنها به واسطه توسل و عنایت اهل‌بیت (علیهم‌السلام) و دعای شهید بزرگوار حاصل شده است. این باور، یک یقین قلبی بود که تمام وجودم را فراگرفته بود. ... 📗 نویسنده: مصطفی مطهری‌نژاد ╭─┅•🍃🌺🍃•┅─╮ @shahiddaneshgar ╰─┅•🍃🌸🍃•┅─╯
6.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
•🕊💙• روزی که به دنیا آمدی هرگز نمی‌دانستی زمانی می‌رسد که آرامش‌بخش روح و روان ما می‌شوی . . برادر شهیدم عباس جان؛ تولدت مبارک! | @kanoon_shahiddaneshgar |
داداش قشنگم تولدت مبارک🌱❤️‍🩹 | @kanoon_shahiddaneshgar |
اے شهیـد... می‌دانم از اینجا ڪہ من نشسته‌ ام تا آنجا که تو ایستاده‌اے فاصله بسیار استــ؛🕊 امّا ڪافیستـــ... تو فقط دستم را بگیرے دیگر فاصله‌اے نمی ماند!✋🏻❤️‍🩹