#من_با_تو
#قسمت_بیست_وچهارم
شهریار برف شادی رو گرفت سمت صورتم و گفت :
ــ آخہ اینم روز بود تو بدنیا اومدی؟
با خندہ صورتم رو گرفتم برف شادی نرہ توی چشم هام! همونطور ڪہ با دست صورتم رو پوشندہ بودم گفتم :
ــ شهریار یعنے بزنے نہمننہتو ها!
مادرم با حرص گفت :
ــ وای انگار پنج شیش سالشونہ! بیاید سر سفرہ الان سال تحویل میشہ!
دستمهام رو از روی صورتم برداشتم شهریار خواست بہ سمتم بیاد ڪہ سریع دویدم ڪنار پدر و مادرم نشستم، شهریار چندبار انگشت اشارہش رو برام تڪون داد یعنے دارم برات!
مثل هرسال سر سفرہ هفتسینمون ڪیڪ تولد هم بود،سال نو،تولد نو،هانیہی نو! دست هامون رو برای دعا بالا گرفتیم ڪہ صدای زنگ دراومد،سریع بلند شدم و گفتم :
ــ من باز مےڪنم!
آیفون رو برداشتم :
ــ بلہ!
صدای عمو حسین اومدو:
ــ مهمون بےدعوت نمیخواید؟
همونطور ڪہ دڪمہی آیفون رو فشار مےدادم گفتم :
ــ بفرمایید!
رو بہ مادرم اینا گفتم :
ــ عاطفہ اینا اومدن....!
زیاد برامون جای تعجب نداشت،تقریبا هرسال اینطوری بود! همہ برای استقبال جلوی در ایستادیم،خالہ فاطمہ و عمو حسین داشتن وارد مےشدن ڪہ عاطفہ زودتر دویید داخل،عمو حسین گفت :
ــ دختر اَمون بدہ!
عاطفه دوید سمتم و محڪم بغلم ڪرد،ڪم موندہ بود استخونهام بشڪنہ!دستهام رو دور ڪمرش حلقہ ڪردم عاطفہ با خوشحالے گفت :
ــ هین هین تولدت مبارڪ!
خندی زدم و گفتم :
ــ مرسےعاطے فقط استخون برام نموند!
سریع ازم جدا شد،امین و مریم هم وارد شدن، مریم بغلم ڪرد و گفت :
ــ تولدت مبارڪ خانم خانماااا
با لبخند تشڪرڪردم،امین همونطور ڪہ دنبال مریم مےرفت گفت :
ــ تولدتون مبارڪ!
سرد گفتم : ممنون!
همہ دور سفرہ نشستیم،نگاهم رو دوختم بہ شمعهای روی ڪیڪ،نوزدہ ایڪاش عدد یڪ رو میذاشتن عاطفہ ڪنارم نشستہ بود،صدای توپ اومد و بعدش هم مجری ڪہ شروع سال جدید رو تبریڪ مےگفت!همہ مشغول روبوسےو تبریڪ گفتن شدیم،شهریار شیرینے رو برداشت و بہ همہ تعارف ڪرد...خالہ فاطمہ با شوق گفت :
ــ امسال سال خیلے خوبیہ!
بےاختیار گفتم : آرہ!
مریم با شیطنت گفتو:
ــ ڪلڪ یہ خبرایے هستاااا
بےتفاوت گفتم :
ــ نہ از اون خبرا!
همہ خندیدن
شهریار با اخم گفت :
ــ مامان ڪسے اومدہ بہ من خبر ندادی؟
عموحسین با دست زد
بہ ڪمر شهریار و با خندہ گفت :
ــ داش غیرت!
پدرم بہ شوخے گفت :
ــ اصلا اومدہ باشہ بچہ،باباش اینجا
هست!
خالہ فاطمہ گفت :
ــ پس بریم لباس آمادہ ڪنیم برای عروسے
با شیطنت بہ شهریار نگاہڪردم و گفتم:
ــ بلہ ولے برای عروسے شهریار!
همہ با هم اوووووو گفتنو شهریار سرش رو انداخت پایین! عاطفہ آروم گفت :
ــ هانے جدی میگے؟
در گوشش گفتم :
ــ آرہ بابا... عاطفہ باید دختر رو ببینے عین خل و چل هاس!
عاطفہ با ناراحتے گفت :
ــ ببین دختر چے هست! شهریار شما از اول بےسلیقہ بود!
بہ زور جلوی خودم رو گرفتہ بودم تا نخندم! مادرم نگاهے بہ پدرم ڪرد، پدرم سرش رو تڪون داد مادرم گفت :
ــ حالا ڪہ همہ دور هم جمع شدیم با اجازہ ما بعد از عید برای خواستگاری از عاطفہجون برای شهریار بیایم!
قیافہ عاطفہ دیدنے بود...
با خندہ سرم رو انداختم پایین! عاطفہ داشت هاج و واج مادرم رو نگاہ میڪرد خالہ فاطمہ هم چشم غرہ مےرفت!
با خندہ گفتم :
ــ گفتم ڪہ خل و چلہ!
عاطفہ بہ خودش اومد و سرش رو انداخت پایین،گونہهاش قرمز شدہ بود!خالہفاطمہ نگاهے بہ عمو حسین انداخت و گفت :
ــ صاحب اختیارید! بعداز خبر مادربزرگ شدنم بهترین خبری بود ڪہ شنیدم!
خندہم قطع شد... ناراحت نشدم اما خوش حال هم نشدم!خبر بچہدار شدن امین و مریم نمیتونست برای من خوشحالڪنندہ یا ناراحتڪنندہ باشہ،حس خاصے نداشتم اما قلبم یہ جوری شد!زخم های گذشتہ خوب میشن ولے جاشون میمونہ! همہ باخوشحالے مشغول تبریڪ گفتن شدن، امین و مریم با خندہ و خجالت سرشون رو انداختن پایین و دست همدیگہ رو گرفتن!
خالہ فاطمہ گفت :
ــ هانیہ شمع ها آب شد!تا اینا مشغول خجالت ڪشیدنن تو شمع هاتو فوت ڪن!
لبخندی زدمو شمع ها رو فوت ڪردم!
زیر لب گفتم :
ــ نوزدہ سالگے از تو شروع میشم!
به قَلَــــم لیلی سلطانی
🕊🍀حاج آقای قرائتـــے:
🌼ما به #دو وسیله میتوانیم منکرات جامعه را از بین ببریم با:
🍃#ازدواج و #نـــــماز
🌺#ازدواج مهارکننده ← شهوت
🌺و #نماز از بین برنده ← غفلت
#تلنگرانه‼️
خدایا🤲🏻
مارو ببخش ڪہ در ڪار خیر✨
یا “جار” زدیم…🙊
یا “جا” زدیم…🖐🏻💔
#راستمیگهها...
#حواسمونهستدیگه...؟🙃
#تبسم✨
4_5884189892275089388.mp3
6.9M
•°🌱
🎤•|حاجمهدۍاکبرۍ|•
🔊شور_بِههَمِه مَردُمِدُنیآگُفتَم،کَسی
مِهرَبُونتَراَزآقامنیست..؛😭💔•~
↓
#مهربونمحسین
#انتخابات
#من_رای_میدهم
#مشارکت_حداکثری
#اللهم_ارزقنا_کربلا_به_حق_الحسین_ع
#عشاق_الحسین_محب_الحسین_ع
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#ideh🌸✨°ॐ
آموزش بستن روسری و شال برای زیر چادر💕🧕🏻•°ॐ💛
@dehkadehprofile
{شروع تایم تبادلات مثل زینب 1}
¹.باید کانالت مذهبی باشه√
².کانالت بالای ۳۰۰ تا عضو داشته باشهツ
³.یک تایم تبادل میکنم♡
⁴.بعد دوستاعت بنر ها روپاک کنید↻
⁵.بعد یک ساعت پست بزارید▒
⁶.شروع تایم تبادلاتم معلوم نیست ولی ساعتیه که شما تب ندارید░
⁷.اگر برکناری کردی اطلاع بده █
⁸.حقوقی کار نمیکنم✖
⁹. وسط تبم پست ممنوع✖
¹⁰.جذبم خوبه بستگی به بنرت داره〇
¹¹.اگه برکنار کردی اطلاع بده➣
¹².شرطش این که عضو چنل زیر بشی ⇩
@hamsafareshahida
شرایط و داشتے پیوی↯
@Mesl_zeynab
اینفو تبم↯
@enfotabmslazainab
سلام خانم🙂
دنبال یک کال نارنگی مثل خودت هستی🙃
ولی نداری😢
خب اینکه گریه نداره😃
بخند چون من کانالی دارم که هم نارنگی ست و عضو های نارنگی داره😘🙂
دیگه گریه نکن زود بیا تو کانال🌱
@Tangerine
کپی بنر به شدت ممنوع است📌
"^^♥🌿...:)
←•خِــــزلاݩ∞
°°•بہ نام تنها مڪانیڪ قلبهاے تصادفے..!:))
زندگی " پانتومیم " است؛
اگر حرف دلت را بزنی، " باختی "...!!!💔🚶♀
حرف دلے😇
عاشقانه💞
تنهایے و ....🚶♀
بدو بیا تا لینڪ و بر نداشتم🤤🍓
عاشقا ڪلیڪ ڪنید😻💕
https://eitaa.com/joinchat/2443640947Cb34ee2dd8b