•🌻•
آدمیزاد قبل از بہ دنیا آمدن عاشق همہ خوبے
هاست بعد همہ را فراموش مےڪند و بہ دنیا
مےآید بناست ڪم ڪم با مواجهه با آیات و
نشانہ هاے خدا تمام علاقہ هاےفراموش شده
خود را بہ یاد بیاورد،بزرگ ترین نشانہ خدا ڪہ
مےتواند مارا بہ یاد عالےترین دوست داشتنے
هاے خوبمان بیندازد حضرت علے (ع) است.🌼
#مبلغ_غدیر_باشیم🌱
ـ ـ ـ ــــ۞ــــ ـ ـ ـ
♥️﴾@Shahid_dehghann﴿♥️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تو حسینِ همہاۍ(:♥️🌼
ـ ـ ـ ــــ۞ــــ ـ ـ ـ
♥️﴾@Shahid_dehghann﴿♥️
هدایت شده از 🇮🇷شهیدشاهرخضرغاموشهیدمغفوری🇮🇷
۳۶۰بشیم😍
همسایه ها
#فوررر
گمشده دارم...
چه کس #دارد خبر؟
از شقایق های مفقودالاثر😔
ـ ـ ـ ــــ۞ــــ ـ ـ ـ
♥️﴾@Shahid_dehghann﴿♥️
.
.
#طنز_جبهــه😂
دو ـ سه نفر بیدارم کردن و شروع کردن به پرسیدن سوالهای مسخره و الکی.
مثلا میگفتن: «آبی چه رنگیه؟»😕
عصبی شده بودم🤨
گفتن: «بابا بی خیال، تو که بیدار شدی، حرص نخور بیا بریم یکی دیگه رو بیدار کنیم»🤩
دیدم بدم نميگن!
خلاصه همینطوری سی نفر و بیدار کردیم! 😝
حالا نصفه شبی جماعتی بیدار شدیم
و هممون دنبال شلوغ کاری هستیم.
قرار شد یک نفر خودش رو به مردن بزنه و بقیه در محوطه قرارگاه تشییعش کنند!😰
فوري پارچه سفیدی انداختیم روی محمدرضا و قول گرفتیم که تحت هر شرایطی خودش رو نگه داره⚰
گذاشتیمش روی دوش بچهها
و راه افتادیم.
گریه و زاری😭
یکی میگفت: «ممد رضا! نامرد! چرا تنها رفتی؟»🤭🙊
یکی میگفت: «تو قرار نبود شهید بشی»
دیگری داد میزد: «شهیده دیگه چی میگی؟ مگه تو جبهه نمرده؟»🙄
یکی عربده میکشید😫
یکی غش میکرد!
در مسیر، بقیه بچهها هم اضافه میشدن و چون از قضیه با خبر نبودن
واقعا گریه و شیون راه میانداختن!
گفتیم بریم سمت اتاق طلبه ها!🚶♂
جنازه رو بردیم داخل اتاق😁
این بندگان خدا كه فكر ميكردن قضيه جديه، رفتن وضو گرفتن و نشستن به قرآن خواندن بالای سر میت!!!🙈
در همین یکی از بچهها گفتم: «برو خودت و روی محمدرضا بنداز و یه نیشگون محکم بگیر.»😂
رفت گریه کنان پرید روی محمدرضا و گفت: «محمدرضا! 😫
این قرارمون نبود! 🤨
منم میخوام باهات بیام!»😫
بعد نیشگونی🤞 گرفت که محمدرضا
از جا پرید
و چنان جیغی کشید که هفت هشت نفر از این طلبهها از حال رفتن!😰
ما هم قاه قاه میخندیدیم😂
خلاصه اون شب با اینکه تنبیه سختی شدیم ولی حسابی خندیدیم🤭😄😂
ـ ـ ـ ــــ۞ــــ ـ ـ ـ
♥️﴾@Shahid_dehghann﴿♥️
چشمانم را باز میکنم و به اسمان مینگرم
اسمان هم رنگ خون را به خود گرفته است
اسمان نیز با زبان بیزبانی میگوید
شهداشرمنده ایم
شهيدان، ای سبک بالان عاشق
زمين با همه عظمت و بزرگی اش
با همه قدرت و جاذبه اش
توان جذب شمارا نداشت
نه مال تواناست شما را جذب كند و نه مقام
نه زيبا رويان توانستند شما را جذب كنند و نه طنازان
نه احترام ديگران
شما آسمانی بوديد
شما خدا را ديديد و من هوا را
عاشقی كرديد و پرواز نموديد و من هوس بازی كردم و
در جا ماندم شما برنده از رفتنتان شديد و من شرمنده از بودنم
پس شرمنده ام. شهيدان شرمنده ایم
https://eitaa.com/joinchat/3149463738C7152704273