🌞✨✨✨✨
✨✨
#پـارت1
ان وقت ها،ازلحاظ وضع مالےدرفشـاربودیم،
یعنےخانواده مان،خانواده مرفهےنبود.
پدرم یادم هست روحانےمعروفےبود،اماخیلےپارساوگوشه گیربودلذازندگیمان خیلےبہ سختےمیگذشت.
در دوران ڪودکےبازحمت بسیاربرای ماڪفش خریده بودندڪه تنگ بود.پدرم دیگرقادرنبودڪه اینهاراعوض ڪندیاڪفش دیگربخردامدندوگفتندڪه خوب این ڪفش هارومیشڪافیم،اندازه میڪنیم وبرایش بندمےگذاریم.یڪ عالمه خوشحال شدیم که کفش هایمان بندےشد!
امدندشڪافتن وبندگذاشتن چون بندهایش خیلےفرق داشت باڪفش هاخیلےزشت وناجور درامده بود.
چقدرغصه خوردیم.
مانان گندم نمےتوانستیم بخوریـم،نان جوگندم میخوردیم چون نان گندم گرانتربودشبهایی اتفاق میفتاد درمنزل ماڪه شام نبود.
مادربازحمت زیادےڪه حالابماند،ان زحمت چگونه انجام میشد،براےماشام تهیه میڪرد.
#قطعہاےازڪتابخورشید✌️
#ادامہداره
✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨
|قرارگاه شہید محمدرضا دهقان امیرے|♡
🌞✨✨✨✨ ✨✨ #پـارت1 ان وقت ها،ازلحاظ وضع مالےدرفشـاربودیم، یعنےخانواده مان،خانواده مرفهےنبود. پدرم یادم
🌞✨✨✨✨
✨✨
#پـارت2
پدر ومادرم،پدر ومادر خیلےخوبےبودندمادرم یڪ خانم بسیارفهمیده،باسواد،کتابخوان و...
بودندبادیوان حافظ وقران ڪریم ڪاملااشنابودندوصداےخوشےهم داشت.
ماوقتےبچه بودیم مےنشستیـم ومادرم قران مےخواند.
مابچه هادورش جمع میشدیم وبرایمان به مناسبت ایه هایی ڪه در مورد زندگےپیامبران هست میگفت.
من خودم اولین بار زندگےحضرت موسی،حضرت ابراهیم وبعضےازپیامبران رااز مادرم شنیدم.
خانمےبودخیلےمهربان وفهمیده وفرزندانش راهم البته مثل همه ےمادران دوست میداشت ورعایت انهارامیڪرد
پدرم عالمےدینےوملّاےبزرگےبود.
وبرخلاف مادرم ڪه خیلےگیرا وحرّاف وخوش برخورد بود.
پدرم مردےساڪت ارام وڪم حرف بود.
.
.
.
#قطعہاےازڪتابخــورشید✌️
#ادامہداره
✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨
|قرارگاه شہید محمدرضا دهقان امیرے|♡
🌞✨✨✨✨ ✨✨ #پـارت2 پدر ومادرم،پدر ومادر خیلےخوبےبودندمادرم یڪ خانم بسیارفهمیده،باسواد،کتابخوان و... بو
🌞✨✨✨✨
✨✨✨
#پـارت3
بایدبگویم اولین مرڪزےڪه رفتم مدرسه نبود،مڪتب بود.
شاید۴یا۵سالم بودڪه من وبرادر بزرگتر ازمن راڪه ۳سال نیم بزرگ تر بود باهم درمڪتب دخترانه گذاشتن یعنی مڪتبی ڪه معلمش زن بود وبجز چند نفر پسربقیه دختربودن.
پس ازمدتی یڪی دوماه ڪه در ان مڪتب بودم مارا ازان مڪتب برداشتن ودر مڪتبی گڋاشتن که مردانه بودیعنی معلمش مرد مسنےبود.
شاید شمادراین داستان های قدیمی(ملامڪتبی)خوانده باشین درست همان ملامڪتبی تصویر شده در داستان ها به مادرس میداد.
شاید ان زمان حدود۵سالم بود،من کوچیک ترین شاگرد ان مڪتب بودم
چون هم خیلی ڪوچڪ بودم وسید پسر عالم بودم اقای ملامڪتبی صبح هامراڪنار دست خودشان می نشاندوڪمی پول مثلااسڪناس ۵قرانی ڪه شماندیده ایدازجیب خود بیرون میاورد وبه من میداد ومیگف:تواینهارابه قران بمال ڪه برڪت پیداڪندـ
.
.
.
#قطعہاےازڪتابخورشید✌️
#ادامهداره...
✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨
|قرارگاه شہید محمدرضا دهقان امیرے|♡
🌞✨✨✨✨ ✨✨✨ #پـارت3 بایدبگویم اولین مرڪزےڪه رفتم مدرسه نبود،مڪتب بود. شاید۴یا۵سالم بودڪه من وبرادر بزر
🌞✨✨✨✨
✨✨✨
#پـارت4
مادر رهبر انقلاب بانو خدیجه میردامادےنقل مےڪنند آقا سید علےیه روز اومد اینجا گفت یه خوابےدیدم خواب دیدم #امام_خمینے مرحوم شدهاند و تشییع جنازه بزرگےاست و داریم ایشون رو از شهر بیرون مےبریم. رفتیم ڪم ڪم جمعیت ڪم شد و جنازه را روےیڪ بلندےبردیم مردم ساکت بودند امّا من از شدت علاقه به امام خودمو میزدم! روےبلندےڪه رسیدیم خواستم چهره امام رو ببینم تا صورت امام رو ڪنار زدم امام سرشان را بلند ڪردند و با #انگشت به من اشاره کردند و دوبار این جملهےعجیب رو گفتند: تو #یوسف میشے! تو #یوسف میشے! وقتے خواب رو براےمن نقل ڪرد گفتم بله دیگه تو هم مثل حضرت یوسف زندان بودےو عاقبتت مثل حضرت یوسف میشه! گذشت تا موقعے ڪه انتخابات ریاست جمهورےشد و ایشون رئیس جمهور شد یڪےاز علماےتهران خواب سید علےرو به یادش آمده بود و به سید علے گفته بود خوابت تعبیر شد و مثل حضرت یوسف ڪه عزیز مصر شد شما هم چنین چیزے در انتظارت بود.
.
.
.
#قطعہاےازڪتابخورشید✌️
#ادامهداره...
✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨
|قرارگاه شہید محمدرضا دهقان امیرے|♡
🌞✨✨✨✨✨ ✨✨✨ #پـارت6 چند سال پیش جزوهاےرا آقاے #فلاح_زاده آماده ڪرده بود، دربارهی مسائل #اختلافےبین
🌞✨✨✨✨✨
✨✨✨
#پـارت7
حاج آقا توسلے (#هم_حجرهی رهبر انقلاب) درباره تهجد و شب زندهدارےرهبر انقلاب در ایام #جوانی مےگوید:
در #مدرسه_حجتیه با ایشان هم حجره بودم، تهجد و شب زندهدارے معظم له در همان ایام جوانے، یڪ عبادت خاصے بود، هر روز هنگام اذان صبح، ایشان جلوے درِ مدرسه حجتیه، با صداے بلند اذان مےگفتند. هرگاه به همراه ایشان به #جمڪران رفتم، معظم له را مردے #استثنایے دیدم. ایشان توجهات خاصے به #امام_زمان علیهالسلام داشتند.
شاید خیلےها فڪر نمےڪردند بعد از حضرت امام (ره)، رهبرے به ایشان منتقل شود، اما ایشان ذخیرهی الهے براے این ایام بود.
.
.
.
#قطعہاےازڪتابخورشید✌️
#ادامہداره....
✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨
|قرارگاه شہید محمدرضا دهقان امیرے|♡
🌞✨✨✨✨✨ ✨✨✨ #پـارت7 حاج آقا توسلے (#هم_حجرهی رهبر انقلاب) درباره تهجد و شب زندهدارےرهبر انقلاب در ا
🌞✨✨✨✨✨✨✨
✨✨✨✨
#پـارت8
سال ۶۷ پدر آقاے خامنهای مرحوم شدند الان هم توی حرم امام رضا علیه السلام دفناند.
اگر جلسهے ریاست جمهورے با یڪ رئیس جمهور خارجے هم بود وقتے پدر ایشان وارد مےشدند، ایشان #تمام_قد مےایستادند و با سرعت به طرف پدرشان مےدویدند و حتماً دست ایشان را #مےبوسیدند.
تا روزےڪه پدرشان مرحوم شد، من یاد ندارم یڪ بار آقای خامنهاے به پدرشان برسند و دستشان را نبوسند، این نبود ڪه حالا چون رئیس جمهور است و براے خودش ڪسی است، نه! دیدارشان با مادرشان چون بیشتر توی منزل بود ما ڪمتر دیدیم ولے پدرشان را با چشم خیلے دیدیم.
پدرشان مےخواست از فرودگاه بیاید به ما مےگفت بروید آنجا پدرم را بیاورید، #ویلچر هم ببرید، پیاده نیاید ڪه اذیت مےشود. بهشان بگویید #سیدعلے گفت: من مشڪل دارم، اگه من بیایم باید ۵۰ نفر با من همراه بیایند. من #شرمندهام.
به ریاست جمهورے ڪه میرسیدیم آقاے خامنهاے دم در ورودے مےآمدند توی ماشین و #ڪنار_پدرشان مےنشستند و تا ڪنار در ساختمان همراهےمےڪردند. دم در ساختمان هیچ ڪدام از ما اجازه نداشتیم ڪه حتے یڪ #انگشت از پدرشان را بگیریم ڪمڪ ڪنیم. آقای خامنهاے خودشان پدرشان را #ڪمڪ مےڪردند تا از ماشین پیاده شود.
.
.
.
#قطعہاےازڪتابخورشید✌️
#ادامہداره.....
✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨