eitaa logo
|قرارگاه شہید محمدرضا دهقان امیرے|♡
1.3هزار دنبال‌کننده
20.7هزار عکس
7.3هزار ویدیو
764 فایل
⭕کانال شهید محمدرضا دهقان امیری شهادت،بال نمیخواد،حال میخواد🕊 تحت لوای بی بی زینب الکبری(س)🧕🏻 و وقف شهید مدافع حرم محمدرضا دهقان🌹 کپی: حلالِ حلال🌿 خادم الشهدا(ادمین تبادل ): @arede1386
مشاهده در ایتا
دانلود
•📖• 『📚| آخر من کجا و شهدا کجا!خجالت میکشم بخواهم مثل شهدا وصیت کنم .من ریزه‌خوار سفره‌ی آنان هم نیستم. شهید شهادت را به‌ چنگ می‌آورد ،راه درازی را طی میکند تا به آن مقام میرسد ؛ اما من چه!سیاهیِ گناه،چهره‌ام را پوشانده‌وتنم را لخت وکسل کرده..حرکت،جوهره‌ی اصلی انسان است و گناه زنجیر ...✨🌱 ✨ تاثیرنگاه‌شهـید✨روایت‌زندگی‌شهیدعبـاس‌دانشگر 📱 لینک‌خرید‌کتاب‌از‌فروشگاه‌وصال↯ @vesaal_shop 🌱
[ 📚 ] تمام‌شب‌سرگرم‌انجام‌ڪارهایم‌بودم...بین‌این‌ همه‌مشغلہ‌بیاد‌تڪ‌تڪ‌دوستانم‌افتادم.به‌این‌ فکرکردم‌ڪه‌همہ‌آنها‌بیشٺر‌از‌هرچیزۍ‌براۍ‌من‌ رفیق‌هستند..💕واین‌رفاقت‌‌زیباترین‌دل‌بستگی‌ من‌توی‌دنیاست.کنار‌آنها‌خندیدن‌،گریہ‌کردن،‌تلاش‌ کردن‌وخیلےچیز‌هاۍ‌دیگر‌را‌تجربہ‌کردم...نزدیک‌ های‌سحر‌بود✨ومن‌انگـار‌نشستہ‌بودم‌وداشٺم‌ روۍ‌قالۍ‌هزار‌رنج‌ زندگۍ‌ام‌دست‌میکشیدم... ادامه‌دارد...🖊 ✨رفیق‌مثل‌رسـول ✨ خاطرات‌شهیدمدافع‌حرم‌ رسـول‌خلیلـی 📔لینک‌خرید‌کتاب‌الکترونیکی‌‌چاپی‌ از‌سایت‌‌انتشارات‌شهید‌ڪاظمی 🌱 🕊 📔📚| @Shahid_dehghann
•📚❤️• 📚 از زیر قرآن که‌ردشدم‌دوباره‌جلوی‌درایستادم و گفتم:{فریبا قرآن را بده همراهم باشد}.فریبا با تعجب‌نگاه‌کردامابااین‌حال‌قرآن‌راداد دستم‌ومن هم گذاشتم توی‌کوله‌ام.با‌خودم‌فکر‌کردم‌دخترهٔ‌ خرافاتی‌خجالت‌هم‌نمیکشد.آمده اینجا،درآمریکا، توی مرکز علم‌ودانش، مثل آمریکایی‌هامی‌خورد، می‌گردد و می‌رقصد؛اماهنوز دست‌از این‌خرافات‌ برنداشته! انگاریک کتاب‌هم‌می‌تواند آدم را از بلا حفظ کند.بگذارسرفرصت‌چندصفحه‌اش‌را‌بخوانم و چندمطلب‌‌غیر علمی‌وخرافاتی‌اش‌را پیدا کنم تا وقتی برگشتم، توی صورتش بزنم و بگویم{دخترهٔ کم عقل! اینجا دیگر دست‌ از این‌عقاید خرافاتی‌ات بردار.اگر قرار بود با این‌چیزها زندگی‌کنیم پس‌چرا آمدیم‌اینجامیماندیم‌همان‌‌ایران‌و‌مثل‌بقیه‌زندگیمان را می‌کردیم. ✨ تولد در لس‌آنجلس✨ [ خاطرات‌محمد‌عرب] 📱لینک‌خرید‌کتاب‌الکترونیکی‌از‌سایت‌طاقچه 🌱 🕊 📔📚| @shahid_dehghan
『📚| 』 امان‌از روزی‌ که‌ به خانه می‌آمد و می‌دید فهمیه سرپاست و کار خانه کرده است.از نظر محرم فهیمه باید استراحت مطلق میکرد.نمی‌توانست ببیند فهیمه با آن‌ حالش کار کند. فهیمه جرات‌ نداشت ظرف‌بشورد، جارو کند و غذا بپزد.همه کارها را محرم انجام می داد.💕 فهیمه‌که‌بدحال‌می‌شد ،محرم‌ تاچندروزحالش‌سرجایش‌نبود❤️ ✨کتاب‌جانـــــا✨ روایت‌زندگی‌شهیدمحـرم‌تـرک🌱 📱لینک‌خرید‌کتاب‌از‌فروشگاه‌وصـال↯ @Vesaal_shop https://eitaa.com/vesaal_shop/2522 🦋 🌱 📔📚| @shahid_dehghan
『📚 | 』 سر کوچه را نگاه کردم.آنهایی که آقا را دیده بودند بابغض برای دیگران تعریف می‌کردند. بابا نم‌چشمش را با دست خشکاند و حسرت و نفس عمیقش را بیرون داد.از بین مردم‌وارد خانه‌ای شدم که درش باز بود. خانۀ آیت‌الله احمدی میانجی که آقا مهمانش شده بود.✨ روز و ماهش را یادم نیست، سال ۵۸ بود و من دوازده سال داشتم. آن روزها نه با جعفر دوست شده بودم نه پدرش آیت‌الله احمدی میانجی را می‌شناختم.سرم را پایین انداختم و داخل رفتم؛ راحت و بی دعوت.همه از آقای خمینی حرف می‌زدند که چند دقیقه پیش مهمان این خانه بود. در اتاق کوچک چشم گرداندم و مطمئن شدم دیر رسیده‌ام.آقای خمینی رفته بود.🌾جای خالی‌اش روی تشکچۀ پای دیوار و نصفۀ سیبی در پیش دستی.🌹 🔸مربع های قـــــرمز🔸 خاطرات‌شفاهی‌حاج‌حسین‌یڪتا 📱 لینک‌خرید‌کتاب‌از‌فروشگاه‌وصـال ↯ @Vesaal_shop 🌱 🕊 📔❤️| @Shahid_dehghan
•📚❤️• { 📚 } بعد از شهادتش دوبار به پادگان محل کارش در تهران رفتم،بایکی از همکارانش به اتاقی که کمد وسایل شخصی محمودرضا در آن بود، رفتیم. روی کمدش این جمله از امام خامنه ای را درشت تایپ کرده و چسبانده بود: [ درجمهوری اسلامی هرکجا که قرار گرفته‌اید همانجا را مرکز دنیا بدانید و آگاه باشید همه‌ی کارها به شما متوجه است ] _____________________________تـــو شهیــد نمـی‌شـوی✨ [حیات‌‌جاودانه‌شهید‌‌مدافع حرم محمودرضا‌بیضایی‌ به‌ روایت‌ برادر] 📱 لینک‌خرید‌کتاب‌از‌فروشگاه‌وصـال@Vesaal_shop 💚🌱 📔📚| @shahid_dehghan
•📚❤️• [ 📔 ] می‌گفت: سوریه که میرم بهت زنگ بزنم،بقیه هم هستن؛ چطوری بهت بگم دوست دارم ؟! بقیه که میشنون من از خجالت آب میشم بگم دوست دارم ! گفتم: پشت گوشی به جای دوست‌دارم بگو یادت باشه؛♥️من منظورت رو میفهمم. از پیشنهادم خوشش اومده بود، پله ها را ڪه پایین می‌رفت، برایم دست تڪون می‌داد و با همان صدای دلنشینش چند باری بلند بلند گفت:یادت‌باشه! یادت‌باشه ! ...♥️لبخندے زدم و گفتم: یادم هست ! یادم هست! ...♥️ ‌[شهیدمدافع‌حـرم‌ حمیـدسیاهکالـی‌مـرادی] به‌روایت‌همسـر‌شهیـد❤️🌿 📱 لینک‌خرید‌کتاب‌از‌فروشگاه‌وصـال ↯ @Vesaal_shop 📚 🌸 🌱 📚| @shahid_dehghan
•📚❤️• [ 📚 ‌] هیچوقت یادم نمی رود غروب روز ۹۵/۱/۳۰را که داعشی ها حمله کرده و با مقاومت جانانه بچه‌ها غافل گیر شده و با تعداد زیادی تلفات فرار کرده بودند. آن روز، محمود به همه نیروها گفته بود که باصدای بلند اذان بگویند و به کوری چشم داعشی ها «اشهد ان علیا ولی الله» را بلندتر فریاد بزنند. می‌گفت:«همه این پیروزی‌ها از عنایات خداست و ما کاره ای نیستیم » آخرین بار وقت اذان ظهر و شش‌ساعت قبل‌از‌شهادتش‌بود که او را در آغوش گرفتم و صورتش را بوسیدم و سخت به سینه ام فشردمش.دلم نمی‌خواست ازخودم جدایش کنم‌. عطرو بوی دیگری می‌داد.نمی‌دانستم دستم کوتاه می‌شود و خرما برنخیل می‌ماند ! بین دو نماز بود که به محمود اطلاع دادند دشمن قصد حمله دارد و او از همه خواست‌بعدازنماز در‌پستهاشان مستقر شوند.دشمن که آتش تهیه‌را شروع کرد،اولین‌جملهٔ محمود‌این‌بود:ماشاءالله‌عروسی‌داره‌شروع‌میشه ! ❣شهیـــد عزیـز❣ {حیات‌جاودانه‌شهیـدمحمـودرادمهـر} 📱 لینک‌خرید‌کتاب‌از‌فروشگاه‌وصـال ↯ @Vesaal_shop 💚🌱 🕊 📚| @shahid_dehghan