🍃بسم رب الشهدا والصدیقین 🍃
پست اینستاگرامی مادر شهید 💌👇🏻
... سفارش توست، حالا که دوری، انگار اصرارِ بیشتر دارم در انجام سفارشاتت، یکی دوتا که نبودند، ازدواج، انگشتر، شال عزا، شالی که هنوز بوی تو را دارد، برایم طاقت فرساست استفاده اش، 🍃
اما مهدیه مثل همیشه هوایت را دارد، مامان:
محمدرضا خواسته، خوب وقتی میری هیئت، بنداز دور گردنت. همان شال مشکی بلندی که قلبی سپید دارد، سبک است چون پرِ پروازِ تو، نرم و لطیف است چون قلب مهربان و رئوف تو.✨
هر شب که هیئت میروم همراه من است برایم قداست پیدا کرده از آن زمان که گفتی بهش احتیاج داری، حرفی عجیب، اما پر تکرار. درست از هشت سالگیت که یکی برای تو خریدم و یکی برای مهدیه، مثل پیر غلامان امام حسین،ع، با زبان کودکانه ات میگفتی: روزی به دردم میخورد.
بزرگتر که شده بودی مدل گفتارت تغییر کرد و گفتی بهش احتیاج داری.
نمی دانستم چه احتیاجی، دلم گواهی میداد اما مثل همیشه از افکارم فرار میکردم.🍃
مادراست دیگر هرآنچه می اندیشد محقق میشود...
در فاصله ایی نه چندان دور، وقتی پیکرت آمد، معنای احتیاجت را فهمیدم،
شاید خودت به من فهماندی که همراهت بفرستمش، تا در لحظه ی دیدار با مولایت، نشانِ خادمیت باشد، خادمی به مدت دوازده سال، چه زیباست، دوازده، شاید مقدراتت بر این عدد بوده، وشاید نشانی از ارادتت.
آدمیزاد که برای اثبات خادمیش نیازی به عکس📸 ندارد، هرچه گشتم عکسی از تو با شال عزایت نیافتم در یک قاب، تنها همین تصویر...🌱
#شال_عزا
#ششمین_فراق
#شهیدمحمدرضا_دهقان_امیری 🌷
#شهدا_را_یادکنید_باذکر_صلوات 💌