{🍁••🎈••🍂}
🍁آنھا ڪه از پݪ #صراط میگذࢪند
قبلا از خیلے چیزها گذشٺه اند!🍂
🍁بایـــد بگذرۍ تا بگذرۍ...❣🕊
#شهیدحمیدسیاهکالی 🍁
🖤🖤
#ارادتبهحضرتمعصومہ💘
#شهیدحمیدسیاهکالی🥀
در ایام عقد موقت بودیم.
با حمید رفته بودیم حلقه بخریم.
موقع برگشت سر حرف که باز شد گفت: «یه چیزی می گم لوس نشیا.
یک هفته قبل از اینکه برای بار دوم بیایم خانه شما رفتم حرم حضرت معصومه (س).
به خانم گفتم: یا حضرت معصومه
آیا می شود من را به اونی که دوستش دارم و دلم پیشش مانده برسانی؟
من تو را از حضرت معصومه گرفتم».
بعد از مراسم عروسی هم که با فامیل ها خداحافظی کردیم و آمدیم خانه، بعد از آنکه قرآن خواندیم، حمید سجاده انداخت و بعد از نماز از حضرت معصومه تشکر کرد.
خیلی جدی به این عنایت اعتقاد داشت و بعد از هر نماز دست هایش را بلند
می کرد و همان جمله ای را که موقع سال تحویل، رو به حرم حضرت معصومه (س) گفته بود تکرار می کرد:
«یا حضرت معصومه (س) ممنونم که خانمم را به من دادی و من را به عشقم رساندی».
📚کتاب یادت باشد
هدایت شده از کانالرسمیشهیدبابکنوریو شهیدمصطفیصدرزاده❤️
#آیتاللهخامنه_ای
یکی کتابی تازه خواندهام که خیلی برای من جالب بود. دختر و پسر جوان -زن و شوهر- متولدین دههی ۷۰، مینشینند برای اینکه در جشن عروسیشان گناه انجام نگیرد، نذر میکنند سه روز روزه بگیرند! به نظر من این را باید ثبت کرد در تاریخ که یک دختر و پسر جوانی برای اینکه در جشن عروسیشان ناخواسته خلاف شرع و گناهی انجام نگیرد، به خدای متعال متوسل میشوند. سه روز روزه میگیرند. پسر عازم دفاع از حریم حضرت زینب (سلام الله علیها) میشود؛ گریهی ناخواستهی این دختر، دل او را میلرزاند؛ به این دختر -به خانمش- میگوید که گریهی تو دل من را لرزاند، اما ایمان من را نمیلرزاند! و آن خانم میگوید که مانع رفتن تو نمیشوم. من نمیخواهم از آن زنهای باشم که در روز قیامت پیش فاطمهی زهرا سرافکنده باشم!
#شهیدحمیدسیاهکالی
@shahidanbabak_mostafa🕊