eitaa logo
|قرارگاه شہید محمدرضا دهقان امیرے|♡
1.3هزار دنبال‌کننده
20.7هزار عکس
7.3هزار ویدیو
764 فایل
⭕کانال شهید محمدرضا دهقان امیری شهادت،بال نمیخواد،حال میخواد🕊 تحت لوای بی بی زینب الکبری(س)🧕🏻 و وقف شهید مدافع حرم محمدرضا دهقان🌹 کپی: حلالِ حلال🌿 خادم الشهدا(ادمین تبادل ): @arede1386
مشاهده در ایتا
دانلود
🌾 🌾قسمت   کارنامه ات را بیاور تا شب، 🌃فقط گریه کرد …  کارنامه هاشون رو داده بودن … با یه نامه برای پدرها …😢 بچه یه مارکسیست …  زینب رو مسخره کرده بود که پدرش شهید شده و پدر نداره … – مگه شما مدام شعر نمی خونید …شهیدان زنده اند الله اکبر … خوب ببر کارنامه ات رو بده پدر زنده ات امضا کنه …😏 اون شب … زینب نهارنخورده … شام هم نخورد و خوابید … تا صبح خوابم نبرد … همه اش به اون فکر می کردم … _خدایا… حالا با دل کوچیک و شکسته این بچه چی کار کنم؟… 😭😰🙏هر چند توی این یه سال … مثل علی فقط خندید و به روی خودش نیاورد اما می دونم توی دلش غوغاست … کنار اتاق، تکیه داده بودم به دیوار و به چهره زینب نگاه می کردم که صدای اذان بلند شد … با اولین الله اکبر از جاش پرید و رفت وضو گرفت …  نماز صبح رو که خوند، دوباره ایستاد به نماز …  خیلی خوشحال بود …  مات و مبهوت شده بودم …😳😧 نه به حال دیشبش، نه به حال صبحش … دیگه دلم طاقت نیاورد …  سر سفره آخر به روش آوردم … اول حاضر نبود چیزی بگه اما بالاخره مهر دهنش شکست … - دیشب بابا اومد توی خوابم … کارنامه ام رو برداشت و کلی تشویقم کرد … بعد هم بهم گفت … 😭✨زینب بابا … کارنامه ات رو امضا کنم؟ … یا برای کارنامه عملت از حضرت زهـــ🌸ــرا امضا بگیرم؟ …😭✨ منم با خودم فکر کردم دیدم… این یکی رو که خودم بیست شده بودم … منم اون رو انتخاب کردم … بابا هم سرم رو بوسید و رفت … مثل ماست وا رفته بودم …  لقمه غذا توی دهنم … اشک توی چشمم …  حتی نمی تونستم پلک بزنم …بلند شد، رفت کارنامه اش رو آورد براش امضا کنم …  قلم توی دستم می لرزید …😭🖊 توان نگهداشتنش رو هم نداشتم … ادامه دارد ... ✍نویسنده: