eitaa logo
به یاد شهید دهقان
431 دنبال‌کننده
6.7هزار عکس
2.1هزار ویدیو
154 فایل
+إمروز فضاے مجازے میتواند ابزارے باشد براے زدݩ در دهان دشمن..[• إمام خامنهـ اے•] ↶ فضیلٺ زندهـ نگهـ داشتن یاد و خاطرهـ ے شہدا ڪمتر از شهادٺ نیسٺ.+حضرٺ آقـا ڪپے با ذڪر صلواٺ✔
مشاهده در ایتا
دانلود
به یاد شهید دهقان
🍃📚|خاطرات کتاب ابووصال 📝 با یکی از رفقایش برای خرید نان به سمت نانوایی محل میرفتند که میبینند که چند نفر ارازل و اوباش به نانوایی حمله کردند و با کتک زدن به شاطر میخواهند دخل را خالی کنند. ترس و وحشت عجیبی بین مردم افتاده بود. کسی جرأت نداشت، کاری کند. سریع خودش را وارد معرکه کرد تا مانع شود. اما یکی از ارازل شیشه نوشابه خالی که آنجا بود را به زمین کوبیده و با ته بطری شکسته به او حمله می کند. پشت گردنش میشکافد،زخمی به عمق یک بند انگشت. در بیمارستان سینا جراحی شد و سر و گردنش بیشتر از هجده بخیه خورد. اوموقع فقط چهارده سالش بود که می خواست کند. 📝| نقل شده از 💛| @shahid_dehghanamiri
جو گروه دوستانه است. بچه ها کمتر ادای احترام نظامی می کنند. خودمان هم از آنها نمیخواهیم؛اما محسن هر موقع وارد اتاق میشد،پا می‌چسباند.😇 بیرون هم مارا می دید ،دست بالا میزد.هر چه بهم میگفتم از تو توقع ندارم گوشش بدهکار نبود. از جان و دل به نظامی گری اهمیت میداد؛همیشه ی خدا درجه،اتیکت و پوتینش مرتب🌸 بود.ظهر که میخواست برود خانه،وسط اتاق می نشست،لباس های نظامی اش را تا میزد و می گذاشت داخل کمد. بوی عطر و ادکلنش زودتر از خودش می آمد.همیشه شیشه ی عطر توی جیبش داشت.برای خرید ادکلن با اون مشورت میکردم.🍃 سرِ ریش بلندش کوتاه نمی آمد.بعضی از بچها می خواستند کفرش را در بیاورند.می گفتند:🙊چیه این لونه شیطون روی صورتت؟آدمی نبود که به این سادگی از کوره دربرود. هر موقع خانمش را برای دکتر می برد اصفهان،شستم خبردار می شد.اعصابش خرد بود.کلافه می گفت:این چه وضعیتیه!کم مونده لخت بیان بیرون،چرا کسی جلوی این هارو نمیگیره؟😞تذکر میداد.کلی هم فحش و فضاحت بارش می کردند؛ولی نمیتوانست بی تفاوت از کنارشان رد شود.☝️ راوی: دوستان شهید مدافع‌ حرم 🌹 💚✍| @shahid_dehghanamiri
🍃📚|خاطرات کتاب ابووصال 📝 با یکی از رفقایش برای خرید نان به سمت نانوایی محل میرفتند که میبینند که چند نفر ارازل و اوباش به نانوایی حمله کردند و با کتک زدن به شاطر میخواهند دخل را خالی کنند. ترس و وحشت عجیبی بین مردم افتاده بود. کسی جرأت نداشت، کاری کند. سریع خودش را وارد معرکه کرد تا مانع شود. اما یکی از ارازل شیشه نوشابه خالی که آنجا بود را به زمین کوبیده و با ته بطری شکسته به او حمله می کند. پشت گردنش میشکافد،زخمی به عمق یک بند انگشت. در بیمارستان سینا جراحی شد و سر و گردنش بیشتر از هجده بخیه خورد. اوموقع فقط چهارده سالش بود که می خواست کند. 📝| نقل شده از 💛| @shahid_dehghanamiri