eitaa logo
به یاد شهید دهقان
431 دنبال‌کننده
6.7هزار عکس
2.1هزار ویدیو
154 فایل
+إمروز فضاے مجازے میتواند ابزارے باشد براے زدݩ در دهان دشمن..[• إمام خامنهـ اے•] ↶ فضیلٺ زندهـ نگهـ داشتن یاد و خاطرهـ ے شہدا ڪمتر از شهادٺ نیسٺ.+حضرٺ آقـا ڪپے با ذڪر صلواٺ✔
مشاهده در ایتا
دانلود
😃💛 قبل از عملیات بود... داشتیم با هم تصمیم میگرفتیم اگر گیر افتادیم چطور توی بی سیم بہ همرزم هامون خبر بدیم... کہ تکفیریا نفهمن..!😱 یهو سیدابراهیم(شهید صدرزاده) از فرمانده هاے تیپ فاطمیون بلند گفت:آقا اگر من پشت بی سیم گفتم همه چی آرومہ من چقدر خوشبختم😳❤️ بدونید دهنم سرویس شده😐😂 💌| @shahid_dehghanamiri
😄 💠اللهم ارزقنا ترکشاً ریزاً 💟⇐استاد گذاشتن بچه‌‌ها بود. روزی از یکی از برادران پرسید: «شما وقتی با روبه‌رو می‌شوید برای آنکه نشوید و توپ و تانک آنها در شما اثر نکند چه می‌گویید؟» 💟⇐آن برادر خیلی جواب داد: «البته بیشتر به برمی‌گردد والا خود به تنهایی دردی را دوا نمی‌کند. 💟⇐اولاً باید داشته باشی، ثانیاً رو به و آهسته به نحوی که کسی نفهمد بگویی: «اللهم ارزقنا ترکشاً ریزاً بدَستَنا یا پایَنا و لا جای حسّاسَنا برحمتک یا ارحم‌الراحمین» 💟⇐طوری این کلمات را به ادا کرد که او باورش شد و با خود گفت: «این اگر آیه نباشد حتماً است» اما در آخر که کلمات عربی را به فارسی ترجمه کرد، شک کرد و گفت:« غریب گیر آورده‌ای؟» 💚✍| @shahid_dehghanamiri
تازه اومده بود جبهه،یه رزمنده پیدا کرده بود ازش پرسید؛وقتی توتیرس دشمن قرارمیگیرید،برای اینکه کشته نشید چی میگید؟🤔 رزمنده که فهمیده بود تازه وارده،گفت:اولا باید وضو بگیری. بعد روبه قبله بگی:الهم الرزقنا ترکشنا ریزنا بدستنا ویاپاینا ولاجای حساسنا برحمتک یاارحم اراحمین. اول بادقت گوش دادبعد که به عربیش دقت کرد گفت:اخوی غریب گیر آوردی؟؟😂 💚✍| @shahid_dehghanamiri
برخلاف همه اشخاصی که به موقع نماز و دعا میگن؛((التماس دعا))،📿 اگه میگفتی ؛التماس دعا،جواب میشنیدی: ((محتاجیم به دعا)) به بعضی ازبچه های حاظر جواب می گفتی جواب های جالبی میدادند. یک بار به یکی گفتم ؛((ماراهم دعابفرما)) فورا گفت : 😅شرمنده سرم شلوغه ولی باشه سعی خودمو میکنم اگه رسیدم رو چشام.... 💚✍| @shahid_dehghanamiri
جشن پتو😅 قرار گداشته بودیم هرشب یکی از بچه‌‌های چادر رو توی «جشن پتو» بزنیم یه روز گفتیم: ما چرا خودمون رو میزنیم؟ واسه همین قرار شد یکی بره بیرون و اولین کسی رو که دید بکشونه توی چادر. به همین خاطر یکی از بچه‌‌ها رفت بیرون و بعد از مدتی با یه حاج اقا اومد داخل. اول جاخوردیم. اما خوب دیگه کاریش نمی‌شد کرد. گفت: حاج آقا بچه‌‌ها یه سوال دارن. گفت: بفرمایید و ....(حاج آقا حسابی کتک خورده)😂 یه مدت گذشت داشتم از کنار یه چادر رد می‌شدم که یهو یکی صدام زد؛ تا به خودم اومدم، هفت هشتا حاج آقا ریختن سرم و یه جشن پتوی حسابی گرفتن برام....😂 💚✍| @shahid_dehghanamiri
برخلاف همه اشخاصی که به موقع نماز و دعا میگن؛((التماس دعا))،📿 اگه میگفتی ؛التماس دعا،جواب میشنیدی: ((محتاجیم به دعا)) به بعضی ازبچه های حاظر جواب می گفتی جواب های جالبی میدادند. یک بار به یکی گفتم ؛((ماراهم دعابفرما)) فورا گفت : 😅شرمنده سرم شلوغه ولی باشه سعی خودمو میکنم اگه رسیدم رو چشام.... 💚✍| @shahid_dehghanamiri
🍃💟 سه تا اصطلاح بود که توے ها استفاده میشد👇🏻 ۱) چهره پسند (صورت نورانی) ۲) موقعیت (سنگر تدارکات که مثل خانه پدری به آدم می رسند)😐😂 ۳) رسد آدمی به جایی که بجز نبیند. (در حال رد شدن از میان همسنگران ، که دست و پای آنان را لگد می کند.)😆✌️🏻 💚✍| @shahid_dehghanamiri
🤓 بعضی از بچه‌ها خیلی بی‌میل غذا🍛 می‌خوردند🧐 كسی كه آنها را نمی‌شناخت فكر می‌كرد بیمار هستند، به قول معروف، خوردن را زیاد جدی نمی‌گرفتند و هر وقت كسی ازآنها می‌پرسید:«چرادرست غذا نمی‌خوری؟ می‌گفت : برادر اشتهام عینكی شده یعنی چیزی نمانده تا كور شود.😎😛😄 @shahid_dehghanamiri
🌿🍄🏹 😅 چفیه یه بسیجی رو از دستش قاپیدن ، داد میزد : آهــــای ...😃 سفره ، حوله ، لحاف ، زیرانداز ، روانداز ، دستمال ، ماسڪ ، ڪلاه ، ڪمربند ، جانماز ، سایه بون ، ڪفن ، باند زخم ، تور ماهی گیریم ... هــــمـــه رو بردن !!!😂😄🙈 شادی روحشون ڪه دار و ندارشون همون یڪ چفیه بود صلوات 😞🥀😍 @shahid_dehghanamiri
نــمــاز جــمــاعــت 🤪 در منطقه المهدی در همان روزهای اول جنگ پنج جوان به گروه ما ملحق شدند. آنها از یک روستا با هم به جبهه آماده بودند چند روزی گذشت . دیدم اینها اهل نماز نیستند !😕 تا اینکه یک روز با آنها صحبت کردم بندگان خدا آدم های خیلی ساده ای بودند...🙃 آنها نه سواد داشتند نه نماز بلد بودند فقط به خاطر علاقه به امام (ره) آماده بودند جبهه...☺️ از طرفی خودشان هم دوست داشتند که نماز را یاد بگیرند💚 من هم بعد از یاد دادن وضو ، یڪی از بچه ها را صدا زدم و گفتم : این آقا پیش نماز شما،هر کاری کرد شما هم انجام بدید. من هم کنار شما می ایستم و بلند بلند ذکر های نماز را تکرار می کنم 🗣 تا یاد بگیرید. ابراهیم به اینجا که رسید 👀 دیگر نمی توانست جلوی خنده اش را بگیرد چند دقیقه بعد ادامه داد در رکعت اول وسط خواندن حمد امام جماعت شروع کرد سرش را خاراندن ، یکدفعه دیدم آن پنج نفر شروع کردند به خاراندن سر!!🤦‍♂ خیلی خنده ام گرفته بود اما خودم را کنترل می کردم😇 اما در سجده وقتی امام جماعت بلند شد مُهر به پیشانیش چسبیده بود و افتاد🙄 پیش نماز به سمت چپ خم شد که مهرش را بردارد یکدفعه دیدم همه آنها به سمت چپ خم شدند و دستشان را دراز کردند😧 اینجا بود که دیگر نتوانستم تحمل کنم و زدم زیر خنده🤣 @shahid_dehghanamiri
··|🗣😂|·· 😁 اسیرشده‌بودیم قرار شد بچه‌ها براخانواده‌هاشون‌نامه بنویسن بین اسرا چندتابی‌سواد وکم‌سوادهم بودند که‌نمی‌تونستن نامه‌بنویسن اون‌روزا چند تا کتاب‌برامون‌آورده‌بودن ڪه ‌نهج البلاغه‌هم لابه‌لاشون‌بود📚| . یه روز یکی از بچه های کم سواد اومد و بهم گفت: من‌نمی‌تونم‌نامه‌بنویسم🙁 از نهج البلاغه‌یکی از نامه های‌کوتاه امیرالمومنین﴿؏﴾رو نوشتم‌روی‌این‌کاغذ میخوام‌بفرستمش‌برا بابام☺️ . نامه‌رو گرفتم وخوندم از خنده روده بُر شدم😂 بنده‌خدا نامه‌ی‌امیرالمومنین﴿؏﴾به معاویه‌رو برداشته‌وبرای‌باباش‌نوشته‌بود😂 @shahid_dehghanamiri
ی رزمنده ای میگفت ی رفیق خعلی مومن داشتیم نصف شبا تو قبر نماز شب میخوند اومدیم اذیتش کنیم رفتیم پشت خاکریز قابلمه جلوی دهنمون گرفتم .. گفتم اقرا؛؛ این رزمنده بیچاره ب خودش می‌لرزید فکر میکرد جبرئیل براش نازل شده😂😂 دوباره گفتم (اقرا), این تو قنوت مثل بید می‌لرزید .. با ترس گفت: چی بخونم .. همونجور ک جلو خندمونو داشتیم میگرفتیم گفتم: بابا کرم😂😂😂😂 میگ افتاد دنبالمون .. این بدو .. اون بدو😂😂 @shahid_dehghanamiri