eitaa logo
به یاد شهید دهقان
431 دنبال‌کننده
6.7هزار عکس
2.1هزار ویدیو
154 فایل
+إمروز فضاے مجازے میتواند ابزارے باشد براے زدݩ در دهان دشمن..[• إمام خامنهـ اے•] ↶ فضیلٺ زندهـ نگهـ داشتن یاد و خاطرهـ ے شہدا ڪمتر از شهادٺ نیسٺ.+حضرٺ آقـا ڪپے با ذڪر صلواٺ✔
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃🌸قرار‌هرشب‌ما🌸🍃 فرستـادن پنج بہ نیتــ سلامتے و ٺعجیـل در «عج» هدیہ ‌بہ‌ روح ‌مطهر ‌شهید ♥️ •┄═•◈🌸◈•═┄• 🆔 @shahid_dehghanamiri🌹 •┄═•◈🌸◈•═┄•
گفتم : دگر قلبم شوق شهادت ندارد ! گفت : مراقب ِنگاهت باش ... اَلعَین بَریدُ القَلب ؛ چشم پیغام رسان دل است . @shahid_dehghanamiri
هرکس که با خیال تو یکدم به سر بَرد بوی بهشت از نفَسش می توان شنید . . . 💌| @shahid_dehghanamiri
هدایت شده از شهید مسعود عسگری
یادواره شهدای مدافع حرم #گردان_حيدر_كرار جمعه ۹۸/۰۵/۱۱ مصادف با شهادت امام جواد (ع) همزمان با نماز مغرب و عشا #کهف_الشهدای تهران با سخنرانی و بیان خاطرات توسط مادران والا مقام شهیدان #مسعود_عسگری و #محمدرضا_دهقان همه شما دعوتید #لطفا_انتشار_دهید @shahid_masoud_asgari
به یاد شهید دهقان
🌿تلاوت کامل سوره مبارکه حشر از شهید محسن حاجی حسنی🌸 مکان: دارالقرآن #حرم_امام_رضا 💚✍| @shahid_dehgh
چند وقتی بود که خیلی اتفاقات عجیب و غریبی برایم پیش می آمد و دائم مشکلاتی باعث می شد که بی تاب شوم و ناراحتی کنم. شبی خواب شهید بزرگوار را دیدم که اتفاقا همان شب خیلی حال خوشی نداشتم؛ خواب دیدم ایشان یک قران به من هدیه دادن و آن را بازکردن و به من را نشان دادن. خیلی کنجکاو شدم که چرا چنین خوابی دیدم، که بعد سه شب دوباره همان خواب را دیدم. برایم خیلی مهم شد که بدانم چرا شهید بزرگوار به من قران هدیه کردن. با مادر شهید خانم طوسی بزرگوار در میان گذاشتم. پاسخ ایشان این گونه بود.👇 «من هر روز سوره ی حشر را تلاوت می کنم شهید محمدرضا هم این را خوب می دانست.» از آن روز به بعد تصمیم گرفتم هر روز سوره ی حشر را تلاوت کنم و نیز آن را هدیه به شهیدان بزرگوار کشورم و شهید محمدرضا دهقان می کنم 💚✍| @shahid_dehghanamiri
به یاد شهید دهقان
خاطره ای شهدایی🦋 🌷 با دوستانش خیلی صمیمی بود و با همسر یکی دو تا از دوستانش که نامزد کرده بودند صحبت می‌کرد ولی نگاه و رفتار نداشت. 👈🏻 یکبار صحبت خواستگاری شد من گفتم از فاصله خانه تا دانشگاه روزی صدتا عروس می‌بیند این جمله را که گفتم اینقدر مسخره‌بازی و بگو بخند کرد و گفت «صدتا چیه دویست‌تا سیصدتا، بیشتر مامان چشمات را بستی» به گفتم که وقتی بیرون می‌روی مگر چشم‌بند می‌بندی که این‌ها را نمی‌بینی؟ امّا طفره می‌رفت و خیلی پیگیر شدم تا آخر گفت: ▫️« مامان به خدا قسم نمی‌بینم، اگر من بخواهم سرباز امام زمان شوم و با این چشم‌هایم صورت را ببینم آیا با این چشم‌هایم می‌توانم آدمهای اینجوری را ببینم؟» و وقتی این حرف را زد خیلی متعجب شدم و نتوانستم چیزی به او بگویم. راوی:مادر بزرگوار شهید❣ @shahid_dehghanamiri