eitaa logo
رفاقت تا شهادت...🌱
4.6هزار دنبال‌کننده
7هزار عکس
4.3هزار ویدیو
33 فایل
بسـم‌ربّ‌عشــق ماهمیشھ‌فکرمیکنیم‌شھدا یه کارخاصی‌کردن‌کہ‌شھیدشدن❗ ، نه‌رفیق . .🖐🏽 اونا خیلی‌کارهارونکردن‌که شھید شدن :))💔 اگه انتقاد و پیشنهادی داشتی من اینجام @rabbani244 تبادل نداریم تبلیغات https://eitaa.com/joinchat/187105918Ce558e6c9ac
مشاهده در ایتا
دانلود
🌱 سه نشانه انسان صبور 🔻پيامبر خدا صلى‌الله‌عليه‌وآله وسلم فرمودند : عَلامَةُ الصّابِرِ فِى ثَلاثٍ: اَوَّلُها، اَنْ لايَكْسِلَ، وَالثَّانِيَةُ، اَنْ لايَضْجُرَ، وَالثّالِثَةُ، اَنْ لايَشْكُوَ مِنْ رَبِّهِ عز و جل لاِنَّهُ اِذا كَسِلَ فَقَدْ ضَيَّعَ الْحَقَّ وَ اِذا ضَجِرَ لَمْ يُؤَدِّ الشُّكْرَ، وَاِذا شَكا مِنْ رَبِّهِ عز و جل فَقَدْ عَصاهُ ❇️ نشانه انسان صبور در سه چيز است: 1️⃣ اينكه كسل نمى‌شود. 2️⃣ دل تنگ نمى‌شود. 3️⃣ از پروردگارش شكايت نمى‌كند. چراكه وقتى كسل شود، حق را ضايع و تباه خواهد كرد، هنگامى كه دلتنگ شد، سپاسگزارى نمى كند و وقتى كه از پروردگارش شكايت كند، گناه خواهد كرد. 📚 بحارالأنوار،۷۱/۸۶ ‌ ‌ رفاقت تا شهادت ┄┅─✵🕊✵─┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺 چرا برای امام زمان دعا می کنیم؟🌺 👌کوتاه و شنیدنی ‌‌ رفاقت تا شهادت ┄┅─✵🕊✵─┅┄
مستند صوتی شنود - 02.mp3
16.23M
🎙 مستند صوتی شنود، قسمت ۲ (تجربه نزدیک به مرگ یک مسئول امنیتی در بیمارستان بقیه الله تهران) 🔺 تجربه‌گر در پی حذف برخی قسمت‌های کتاب ، توسط ارشاد و نامفهوم شدن برخی قسمت‌های آن و همچنین بیان برخی مطالب گفته نشده، تصمیم به روایت صوتی تجربه خود گرفته‌ است و استاد امینی‌خواه مستندات روایی مرتبط با تجربه را بیان می‌دارد. مروری بر نکات جلسه دوم: 🔻 عنایتی که در کودکی شامل حالم شد 🔻 نیاتی که داشتم را می دیدم. 🔻 ارزش هر عمل را نشانم می‌دادند 🔻 احساس ورشکستگی به من دست می‌داد 🔻 صفرهایی که در کارنامه عمل ردیف می‌شد 🔻 اعمالی که فکرش را نمی‌کردم ارزشمند باشد را از من خریدند. 🔻 عنایتی که حضرت زهرا (س) به من کردند. 🔻 جانی که حفظ کردم، جانم حفظ شد‌. 🔻 ماجرای همسرم و اتفاق عجیبی که افتاد 🔻 هیچ عمل خالصی نداشتم 🔻 شرمندگی که سراسر وجودم را فرا گرفته بود. 🔻 دغدغه ای که خدا از من خرید. 🔻 اگر دوست داشته باشی امام زمان را یاری کنی، در زمره ی یاران حضرتی. 🔻 چه شد که برگشتم.  🌍 رفاقت تا شهادت ┄┅─✵🕊✵─┅┄
☘ سلام بر ابراهیم ☘ 💥قسمت دوم : محبت پدر ✔️ راوی : رضا هادی 🔸درخانه اي کوچک و مستاجري درحوالي ميدان خراسان تهران زندگي ميكرديم. اولين روزهاي ارديبهشت سال 1336 بود. پدر چند روزي است كه خيلي خوشحال است. خدا در اولين روز اين ماه، پسري به او عطا کرد. او دائماً از خدا تشكر ميكرد. هر چند حالا در خانه سه پسر و يك دختر هستيم، ولي پدر براي اين پسر تازه متولد شده خيلي ذوق مي كند. البته حق هم دارد. پسر خيلي با نمكي است. اسم بچه را هم انتخاب كرد: «ابراهيم » 🔸پدرمان نام پيامبري را بر او نهاد كه مظهر صبر و قهرمان توكل و بود. و اين اسم واقعاً برازنده او بود. بستگان و دوستان هر وقت او را مي ديدند با تعجب مي گفتند: حسين آقا، تو سه تا فرزند ديگه هم داري، چرا براي اين پسر اينقدر خوشحالي ميكني؟! پدر با آرامش خاصي جواب مي داد: اين پسر حالت عجيبي دارد! من مطمئن هستم كه من، بنده خوب خدا م يشود، اين پسر نام من را هم زنده مي كند! راست مي گفت. محبت پدرمان به ، محبت عجيبي بود. هر چند بعد از او، يك پسر و يك دختر ديگر به خانواده ما عطا كرد،اما از محبت پدرم به چيزي كم نشد. ٭٭٭ 🔸 دوران دبستان را به مدرسه طالقاني در خيابان زيبا رفت. اخلاق خاصي داشت. توي همان دوران دبستان نمازش ترك نميشد. يكبار هم در همان سال هاي دبستان به دوستش گفته بود: باباي من آدم خيلي خوبيه. تا حالا چند بار امام زمان (عج) را توي خواب ديده. وقتي هم كه خيلي آرزوي زيارت داشته، حضرت عباس را در خواب ديده كه به ديدنش آمده و با او حرف زده. زماني هم كه سال آخر دبستان بود به دوستانش گفته بود: پدرم مي گه، آقاي كه شاه، چند ساله تبعيدش كرده آدم خيلي خوبيه. حتي بابام مي گه: همه بايد به دستورات اون آقا عمل كنند. چون مثل دستورات امام زمانه(عج) می مونه. 🔸دوستانش هم گفته بودند: ابراهيم ديگه اين حرف ها رو نزن. آقاي ناظم بفهمه اخراجت ميكنه. شايد براي دوستان ابراهيم شنيدن اين حرف ها عجيب بود. ولي او به حرفهاي پدر خيلي اعتقاد داشت. 📚 منبع : کتاب سلام بر ابراهیم شهید رفاقت تا شهادت ┄┅─✵🕊✵─┅┄
waqe_346196.mp3
29.55M
🌱 سوره واقعه با صدایِ دلنشین و گرمِ امیرحسین ساجدی رفاقت تا شهادت ┄┅─✵🕊✵─┅┄ https://eitaa.com/joinchat/3741843547C517158791b
اعماڵ قبل خواب یادت نࢪه 🌱 رفاقت تا شهادت ┄┅─✵🕊✵─┅┄
مستند صوتی شنود - 03.mp3
14.35M
🎙 مستند صوتی شنود، قسمت ۳ (تجربه نزدیک به مرگ یک مسئول امنیتی در بیمارستان بقیه الله تهران) 🔺 تجربه‌گر در پی حذف برخی قسمت‌ها توسط ارشاد و نامفهوم شدن برخی قسمت‌های آن و همچنین بیان برخی مطالب گفته نشده، تصمیم به روایت صوتی تجربه خود گرفته‌ است و استاد امینی‌خواه مستندات روایی مرتبط با تجربه را بیان می‌دارد. مروری بر نکات جلسه سوم: 🔻 با اشاره حضرت عزرائیل برگشتم. 🔻 جان هایی که قبض می شد را می‌دیدم 🔻 دیوارها را نمی‌دیدم و مسلط به محیط بیمارستان بودم 🔻 نحوه متفاوت قبض روح افراد 🔻 به هرچه توجه می کردم، کنه آن را می‌دیدم 🔻 معجزه بازگشت روح به تن را در هرشب جدی بگیریم 🔻 احساس ترس هنگام بازگشت دوباره به دنیا 🔻 احساس می کردم بالای سرم بی‌کران است و به پایین تسط دارم 🔻 تصرف در عالم ماده،از مقامات شهدا 🔻 قهقهه ی شیطان را شنیدم 🔻 در اتوبان دیدم که تا سقف ماشین زیر منجلاب است. 🌍 رفاقت تا شهادت ┄┅─✵🕊✵─┅┄
☘ سلام بر ابراهیم ☘ 💥قسمت سوم : روزی حلال ✔️ راوی : خواهر شهید 🔸پيامبراعظم ميفرمايد: «فرزندانتان را در خوب شدنشان ياري كنيد، زيرا هر كه بخواهد ميتواند نافرماني را از فرزند خود بيرون كند. » بر اين اساس پدرمان در تربيت صحيح و ديگر بچه ها اصلاً كوتاهي نكرد. البته پدرمان بسيار انسان با تقوائي بود. اهل و هيئت بود و به رزق حلال بسيار اهميت ميداد. او خوب ميدانست پيامبر ميفرمايد: «عبادت ده جزء دارد كه نه جزء آن به دست آوردن روزي حلال است » . 🔸براي همين وقتي عده هاي از اراذل و اوباش در محله اميريه(شاپور)آن زمان، اذيتش كردند و نميگذاشتند كاسبي حلالي داشته باشد، مغاز هاي كه از ارث پدري به دست آورده بود را فروخت و به كارخانه قند رفت. آنجا مشغول كارگري شد. صبح تا شب مقابل كوره ميايستاد. تازه آن موقع توانست خانه اي كوچك بخرد. بارها گفته بود: اگر پدرم بچه هاي خوبي تربيت كرد. به خاطر سختيهائي بود كه براي رزق حلال ميكشيد. 🔸هر زمان هم از دوران كودكي خودش ياد ميكرد ميگفت: پدرم با من حفظ را كار ميكرد. هميشه مرا با خودش به مسجد ميبرد. بيشتر وقتها به مسجد آيت الله نوري پائين چهارراه سرچشمه ميرفتيم. آنجا هيئت حضرت علي اصغر بر پا بود. پدرم افتخار خادمي آن هيئت را داشت. 🔸يادم هست كه در همان سالهای پاياني دبستان، كاري كرد كه پدر عصباني شد و گفت: ابراهيم برو بيرون، تا شب هم برنگرد. تا شب به خانه نيامد. همه خانواده ناراحت بودند كه براي ناهار چه كرده. اما روي حرف پدر حرفي نمي زدند. 🔸شب بود كه برگشت. با ادب به همه سلام كرد. بلافاصله سؤال كردم: ناهار چيكار كردي داداش؟! پدر در حالي كه هنوز ناراحت نشان مي داد اما منتظر جواب بود. خيلي آهسته گفت: تو كوچه راه مي رفتم، ديدم يه پيرزن كلي وسائل خريده، نمي دونه چيكار كنه و چطوري بره خونه. من هم رفتم كمك كردم. 🔸وسايلش را تا منزلش بردم. پيرزن هم كلي تشكر كرد و سكه پنج ريالي به من داد. نمي خواستم قبول كنم ولي خيلي اصرار كرد. من هم مطمئن بودم اين پول حلاله، چون براش زحمت كشيده بودم. ظهر با همان پول نان خريدم و خوردم. پدر وقتي ماجرا را شنيد لبخندي از رضايت بر لبانش نقش بست. خوشحال بود كه پسرش درس پدر را خوب فرا گرفته و به روزي حلال اهميت ميدهد. 🔸دوستي پدر با از رابطه پدر و پسر فراتر بود. محبتي عجيب بين آن دو برقرار بود كه ثمره آن در رشد شخصيتي اين پسر مشخص بود. اما اين رابطه دوستانه زياد طولاني نشد! نوجوان بود كه طعم خوش حمايت هاي پدر را از دست داد. در يك غروب غم انگيز سايه سنگين يتيمي را بر سرش احساس كرد. از آن پس مانند مردان بزرگ به زندگي ادامه داد. آن سال ها بيشتر دوستان و آشنايان به او توصيه مي كردند به سراغ برود. او هم قبول كرد. 📚 منبع : کتاب سلام بر ابراهیم 👉 شهید رفاقت تا شهادت ┄┅─✵🕊✵─┅┄
مستند صوتی شنود - 04.mp3
17.15M
🎙 مستند صوتی شنود، قسمت ۴ (تجربه نزدیک به مرگ یک مسئول امنیتی در بیمارستان بقیه الله تهران) 🔺 تجربه‌گر در پی حذف برخی قسمت‌ها توسط ارشاد و نامفهوم شدن برخی قسمت‌های آن و همچنین بیان برخی مطالب گفته نشده، تصمیم به روایت صوتی تجربه خود گرفته‌ است و استاد امینی‌خواه مستندات روایی مرتبط با تجربه را بیان می‌دارد. جلسه چهارم: 🔻از اینکه افراد سرشار از تعفن ولی بی خیال بودند، تعجب کردم 🔻موجودی هفت برابر انسان، با قیافه بسیار زشت را دیدم 🔻چرا شیطان بلندبلند می خندید 🔻کثافاتی که با وجود انسانها یکی بودند 🔻شبکه نور و ظلمت که به هم تنیده بودند 🔻خانه های نورانی با شعاع نور به هم وصل بودند و از هم انرژی می گرفتند 🔻نورانی ترین نقطه عالم با رائحه ای دیوانه کننده 🔻به شفاعت حضرت عبدالعظیم برگشتم 🔻یکی بودن کربلا وحرم شاه عبدالعظیم 🔻اثر گناه مثل آهن گداخته روی پوست است 🔻با وضو طهارت روحی پیدا میکنیم 🔻طهارت ظاهر وباطن انسان را در معرض نور خدا قرار می دهد 🔻مکان نورانی و عمل نورانی انسان را نورانی می کند 🔻مسجد محل صدور نور است 🌍 رفاقت تا شهادت ┄┅─✵🕊✵─┅┄
برای نماز و غسل یکشنبه ماه ذی‌القعده ثواب زیادی ذکر شده از جمله از رسول اکرم(ص) نقل شده: هر کس این نماز را به جا آورد، توبه‌اش‌ مقبول و گناهانش آمرزیده می‌شود، دشمنان او در روز قیامت از او راضی شوند، با ایمان می‌میرد، دین و ایمانش از وی گرفته نمی‌شود؛ قبرش گشاده و نورانی شده و والدینش از او راضی گردند؛ مغفرت شامل حال والدین او و ذریه او گردد؛ توسعه رزق پیدا کند؛ ملک الموت با او در وقت مردن مدارا کند؛ به آسانی جان دهد... سند 🔻امروز یکشنبه ماه ذی القعده هستش چگونگی خواندن نماز در تصویر هست... رفاقت تا شهادت ┄┅─✵🕊✵─┅┄
❌خودکشی شب جمعه بود که بر سر مزار یادبود شهید ابراهیم هادی رفتم. خانمی با لهجه عربی مشغول توزیع شیرینی بود و همینطور برای ابراهیم صلوات می گرفت. او میگفت از اهواز تا اینجا آمده ام. یکی از خانم ها باتعجب از او پرسید: علت آمدن شما چیست: این خانوم کنار مزار ابراهیم نشست و گفت: مدتی قبل گرفتاری های دنیا خیلی به من فشار آورد. همچنین گرفتاری مالی شدید نیز ایجاد شد. دیگه هیچ راه چاره ای نداشتم. آخر شب بود که به موضوع خودکشی فکر کردم. به دیدگاه خودم این آخرین راه درمان بود. تصمیم قطعی گرفتم که فردا خودکشی را عملی کنم. همان شب در عالم خواب جوانی را دیدم که با من صحبت کرد و گفت: خودکشی راه حل مشکلات شما نیست، بلکه مشکلات شما را صد برابر می کند. هم در برزخ گرفتار می شوی و هم پدر و مادر و فرزندت را گرفتار می کنی. عذاب روحی خودکشی به مراتب بالاتر از مشکلات شماست. مشکلات دنیای حل خواهد شد و... اینقدر صحبت کرد که وقتی بیدار شدم، مجاب شدم به خودکشی فکر نکنم. چند روز بعد گرفتاری مالی ما به طرز عجیبی برطرف شد، مدتی از این ماجرا گذشت و من به طور کل موضوع خودکشی را فراموش کردم، اما همیشه به این فکر می کردم که آن جوان که بود؟! یک روز که در فضای مجازی به دنبال مطلبی میگشتم، یک باره با تصویر جوانی روبرو شدم که آن شب با من در مورد خودکشی حرف زد! روی عکس کلیک کردم، نوشته شده بود: شهید ‌‌ رفاقت تا شهادت ┄┅─✵🕊✵─┅┄
waqe_346196.mp3
29.55M
🌱 سوره واقعه با صدایِ دلنشین و گرمِ امیرحسین ساجدی رفاقت تا شهادت ┄┅─✵🕊✵─┅┄ https://eitaa.com/joinchat/3741843547C517158791b