فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•••🥀💔
♥️#دلنوشته مادرشهید:
مسعود جان هر چند بار که این تکه فیلم
کوتاهو دیدم با خنده ی شیرینت، خندیدم...
آخر فیلم، با تکون دستت که خواستی سوال
کننده رو رد کنی، قربون صدقت رفتم...
مادر به فدای شوخ طبعیت
مادر به فدای شجاعت و جدی بودنت
خدارو شکر بخاطر داشتنت
خدارو شکر بخاطر عاقبت بخیریت
پسر مهربونم، تا آخر عمر محتاج نگاه
مهربون و دعای خیرت هستم
لحظه لحظه های زندگیم به یادتم
به امید روزی که دستمو بگیری و شفیعم باشی
💔مادرانه
#شهیدمسعودعسگری
🌷مادران_شهدا
اللهمعجللولیکالفرج
رفاقت تا شهادت
┄┅─✵🕊✵─┅┄
https://eitaa.com/joinchat/3741843547C517158791b
18.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴مصاحبهی هدی حجازی، مادر سه دختری که در حملهی هوایی ۲۰۲۳/۱۱/۵ رژیم صهیونیستی به خودروی غیرنظامی در جنوب لبنان به شهادت رسیدند
رفاقت تا شهادت
┄┅─✵🕊✵─┅┄
https://eitaa.com/joinchat/3741843547C517158791b
امروز مصادف با سالروز شهادت
سید بزرگوار❣
شهید سید مرتضی میر معصومی
متولد شهر اصفهان،محله لادان
🌹شهید سرافراز دردوران کودکی بهمراه پدرش راهی مسجد میشد
واین شروع عاشقی به اهلبیت علیهم السلام بود.
🌸درهمان کودکی عاشق نماز و قرآن بود بطوریکه در سن ۵سالگی نماز ش راصحیح میخواند و مورد تشویق اطرافیان قرار میگرفت،
🌷با گذشت زمان وشروع نهضت اسلامی به جمع انقلابیون پیوست و همواره دراین جهت پیشتاز بود
🌷اولین بار ازطریق جهاد عازم مناطق جنگی شد و سپس بعنوان رزمنده ای دلاور به سوی جبهه ها شتافت
سرازپا برای رسیدن به معبود نمی شناخت ووصیت وی گواه این موضوع است
🌹شهید عزیز در عملیات محرم شرکت و بادلی مملو از عشق اهلبیت وامام بزرگوار به یاران شهیدش پیوست وجسدمطهرش مفقود گردید،
آقا سید ما دارای اخلاقی وارسته وقلبی پاک و مهربان داشت
خوش برخورد وسربزیرومتواضع
وفروتن
🌹در گوشه ای از وصیت خود چنین میگوید:
من درحالی وصیت نامه می نویسم که ممکن است تاصبح روز دیگر دراین دنیا نباشم
فرمان رهبرم رامو به مواجرامی کنم ویک قدم ازخدا وولایت فقیه دورنخواهم شد
ازشما می خواهم که برای فرج امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف وسلامتی امام دعا کنید
هرگاه به یاد من افتادید بجای گریه کردن برای من،برای علی اکبر امام حسین علیه السلام وقاسم جوان وحضرت ابالفضل العباس علیه السلام گریه کنید
شهید #سیدمرتضی_میر_معصومی🕊🌹
رفاقت تا شهادت
┄┅─✵🕊✵─┅┄
https://eitaa.com/joinchat/3741843547C517158791b
شهید شهبازی می گفت: وقتی کاری تکلیف شد، روی چند و چونش نباید حرف زد، بلکه باید عمل کرد. واقعا هم همین طور بود. همان حاج محمودی که در راه مقر فرماندهی، مثل کوه سفت و سخت ایستاده بود که نباید عملیات کنیم، حال که پای تکلیف شرعی شده با تمام وجود آماده ی انجام عملیات بود.
شهید#محمود_شهبازی🕊🌹
رفاقت تا شهادت
┄┅─✵🕊✵─┅┄
https://eitaa.com/joinchat/3741843547C517158791b
خانواده آسمانی 13.mp3
9.01M
#خانواده_آسمانی ۱۳
#استاد_شجاعی 🎤
#استاد_پناهیان
امیرالمؤمنین علیهالسلام از راز دیگری از نظام خلقت پرده برداشته،
✦ و برادر مومن را از برادر تنی،
حقیقیتر، قویتر، و پیوند آنها را محکمتر و ماندنیتر بیان کرده است.
چه رازی در خلقت است که این استحکام و اتصال قدرتمند روحی را به وجود آورده است ؟
#ریشه_حقیقی
#ارتباط_موفق
فصل سوم : شمشیر ذوالفقار
قسمت چهارم
آخر شب دراز کشیدم تا کمی استراحت کنم. پاهایم ورم کرده بود، خسته بودم. چشمانم را بهسختی باز نگه داشتم. زیر دلم خیلی درد میکرد. باد بزن دست گرفتم و کمی خودم را باد زدم. چند دقیقه بعد درد امانم را برید؛ فهمیدم موقع زایمان است. چراغ اتاق برادرم خاموش بود. مادرم شب را سر کار مانده بود. رجب فوری رفت دنبال زن دایی. چندین مرتبه از حال رفتم و به هوش آمدم. نفهمیدم چطور به بیمارستان رسیدیم. درد نفسم را بریده بود. چیزی نمانده بود کمرم از وسط نصف شود. بازوی پرستار را محکم فشار دادم و جیغ کشیدم. پرستار با عصبانیت دستم را پس زد و گفت: «چیکار میکنی؟! تو رو تربیت نکردن؟!» انگار آب یخ روی سرم ریختند! بهزحمت از تخت پایین آمدم. خیلی بهم برخورد. گفتم: «من درد دارم. دست خودم نیست! بازوت رو محکم فشار دادم، از جا که نکندم!» چادر سر کردم و از اتاق رفتم بیرون، دنبال درِ خروجی بیمارستان میگشتم. رجب و زن دایی افتادند دنبالم که: «کجا میری؟!» فریاد زدم: «منو ببرید خونه! دیگه اینجا نمیمونم.» رجب دستپاچه دنبالم راه افتاده بود و میگفت: «صبر کن زن! بذار ببینیم دکتر چی میگه.» فریاد زدم: «بمیرمم اینجا نمیمونم. رجب! منو ببر خونه.» پا در یک کفش کرده بودم و داد میزدم. با لجبازیِ من به خانه برگشتیم. رجب دنبال قابله رفت. اشهدم را خواندم. گفتم خورشید فردا را نمیبینم! از هوش رفتم؛ اما تقدیر چیز دیگری برایم نوشته بود. اول خرداد سال 44 صدای اذان صبح و گریههای امیر به هم گره خورد و قابله گفت: «آقا رجب! مژدگونی بده! بچهت پسره!» رجب زد تو ذوق قابله و گفت: «خودم میدونم. کلی آدم خواب دیدن؛ اسمشم امیره.» دستمزدش را داد و راهیاش کرد. زن دایی تا آمدن مادرم کنارم ماند. نزدیک ظهر مادرم برگشت خانه. با صدای گریهی امیر، فهمید من فارغ شدم. دست و پای امیر را بوسید و برایمان اسپند دود کرد.
روایت زندگی زهرا همایونی؛ مادر شهیدان #امیر_و_علی_شاه_آبادی
📙#قصه_ننه_علی
رفاقت تا شهادت
┄┅─✵🕊✵─┅┄
https://eitaa.com/joinchat/3741843547C517158791b
waqe_346196.mp3
29.55M
🌱#قرار_شبانه
سوره واقعه
با صدایِ دلنشین و گرمِ
امیرحسین ساجدی
رفاقت تا شهادت
┄┅─✵🕊✵─┅┄
https://eitaa.com/joinchat/3741843547C517158791b
اعماڵ قبل خواب یادت نࢪه 🌱
رفاقت تا شهادت
┄┅─✵🕊✵─┅┄
https://eitaa.com/joinchat/3741843547C517158791b
❣#سلام_امام_زمانم❣
اَلسَّلاَمُ عَلَي بَقِيَّهِ اللَّهِ فِي بِلاَدِهِ وَ حُجَّتِهِ عَلَي عِبَادِهِ الْمُنْتَهِي إلَيْهِ مَوَارِيثُ الأَْنْبِيَاءِ وَ لَدَيْهِ مَوْجُودٌ آثَارُ الأَْصْفِيَاءِ، اَلْمُؤْتَمَنِ عَلَي السِّرِّ وَ الْوَلِيِّ لِلْأَمْرِ
💎سلام بر باقي مانده خدا در كشورهايش و حجّت او بر بندگانش، آنكه ميراث پيامبران به او رسيده، و آثار برگزيدگان نزد او سپرده است. آن امين بر راز، و ولي امر.
📚فرازی از زیارت نامه حضرت مهدی(عج)
رفاقت تا شهادت
┄┅─✵🕊✵─┅┄
https://eitaa.com/joinchat/3741843547C517158791b
اسمش را گذاشته اند شهیدِ عطری
مادرش میگوید:
از سن تکلیف تا شهادتش، نماز شبش ترک نشده بود...
شهیدسیداحمدپلارک
رفاقت تا شهادت
┄┅─✵🕊✵─┅┄
https://eitaa.com/joinchat/3741843547C517158791b
❣همسر شهید تهرانی مقدم با اشاره به حضور سرزده رهبر انقلاب در منزل شهید پس از شهادت ایشان گفت: حضرت آقا آمدند و در این دیدار گفتند که ۲۵ سال حاج حسن را از نزدیک میشناختند و فرمودند: «من خودم مصیبت زدهام» و این جمله خیلیها را به یاد جمله امام (ره) در مورد شهادت شهید مطهری با همین مضمون انداخت.
شهید#حسن_طهرانی_مقدم🕊🌹
🌷@shahedan_aref