#روایت_عشق'^💜^'
…سہ ماه پیکر مطہرش روی زمینی از جنسِ نمڪ، ڪه معروف به ڪارخانه نمڪ بود ماند
و تنش ڪبود شدهبود💔…
…وقتی دفترچهای ڪه همیشه همراهش بود را پیداڪردند🍃…
…معلوم شد با دستخط خودش روی اولین صفحه نوشته بود:
"خُدایـــــا
دوست دارم آنقدر بدنم روی زمین بماند
تا مرا پاڪ گردانی"🙃
#شهید_علی_خوش_لهجه
رفاقت تا شهادت
┄┅─✵🕊✵─┅┄
https://eitaa.com/joinchat/3741843547C517158791b
#روایت_عشق^'💜'^
⚘خیره شده بود به آسمان،
حسابی رفته بود توی لاک خودش،
بهش گفتم: چی شده محمد؟
انگار بغض کرده باشه، گفت:
بالاخره نفهمیدم " اربا اربا " یعنی چه؟
میگن آدم مثل گوشت کوبیده میشه!
یا باید بعد از عملیات کربلای۵ برم کتاب بخونم
یا همینجا توی خط بهش برسم...
⚘توی بهشت زهرا که میخواستند دفنش کنند،
دیدم جواب سوال رو گرفته،
با گلوله توپی که خورده بود توی سنگرش....💔
#شهید_سیدمحمد_شکری♥️🕊
رفاقت تا شهادت
┄┅─✵🕊✵─┅┄
https://eitaa.com/joinchat/3741843547C517158791b
~🕊
#روایت_عشق^'💜'^
🌿پیشبینی شهادت فرمانده برونسی..
⚘در #عملیات_بدر واقعاً فرماندهان شجاع، شریف و با تجربه ای را سپاه از دست داد، مخصوصاً #شهید_برونسی که واقعاً نیروی با تجربه و ورزیده ای بود و از اخلاص و ایمان قوی برخوردار بودند، قبل از شروع عملیات بود که ما شنیده بودیم که برونسی گفته بود:
✨" اگر من از این عملیات زنده برگردم به مسلمانی خودم شک میکنم."✨
⚘اما ایشان در این عملیات #شهید شد و با شهادتش نشان داد که نه تنها مسلمان، بلکه مؤمن واقعی بود که مورد پذیرش حق قرار گرفت.
#شهید_عبدالحسین_برونسی♥️🕊
رفاقت تا شهادت
┄┅─✵🕊✵─┅┄
https://eitaa.com/joinchat/3741843547C517158791b
#روایت_عشق^'💜'^
میگفت:
عڪس شهدا را زده بود بہ سقف اتاقش ..
تا هر زمان از خواب چشم باز میکند
اولین چیزی که میبیند
عڪس شہدا باشد
💫روزت را بہ نام شہدا زیبا کن..
✍🏻به روایت همسر
#شهید_نوید_صفری♥️🕊
.
رفاقت تا شهادت
┄┅─✵🕊✵─┅┄
https://eitaa.com/joinchat/3741843547C517158791b
~🕊
#روایت_عشق^'💜'^
🌿ࢪاھ ڪࢪبݪا ڪھ باز شـد بࢪمیگࢪدم!
⚘مادرش تعریف میکرد: چهار ساله بود...
مریضی سختی گرفت... پزشکان جوابش کردند...
گفتند: این بچه زنده نمیماند!
پدرش او را نذر آقا اباالفضــل(ع) کرد.
به نیت آقا به فقرا غذا میداد.
تا اینکه به طرز معجزهآسایی این فرزند شفا یافت!
⚘هرچه بزرگتر میشد ارادت قلبی این پسر به قمࢪبنےهاشــم بیشتر میشد...
تاریخ تولد شناسنامه را تغییر داد و به جبهه رفت! در جبهه آنقدر شجاعت از خود نشان داد که مسئول دسته گروهان اباالفضــل(ع) از لشگر امام حســین(ع) شد...
خوشحال بود که به عاشقان اربابش خدمت میکند...
⚘علیرضا کریمی شانزده سال بیشتر نداشت.
آخرین باری که به جبهه میرفت گفت: راه #کربلا که باز شد برمیگردم!
شانزده سال بعد پیکرش بازگشت. همان روزی که اولین کاروان بهطور رسمی به سوی کربلا میرفت!!!
⚘آمده بود به خواب مسئول تفحص، گفته بود: زمانش رسیده که من برگردم!!!
محل حضور پیکرش را گفته بود!! عجیب بود...
📚کتاب دست ساختههای فاطمه
#شهید_علیرضا_کریمی♥️🕊
رفاقت تا شهادت
┄┅─✵🕊✵─┅┄
https://eitaa.com/joinchat/3741843547C517158791b
#روایت_عشق^'💜'^
راوی میگفت:
شهـدای هویزه
عجیب بہ شهدای ڪربلا شبیه اند
فرماندهشان #حسین_علم_الهدی بود
در میدان نبرد تنها ماندند
پیڪرشان در زیر تانڪ ها
محل شهادتشان حرم شان شد.
#شهداےهویزه♥️🕊
#یادشهداباصلوات
رفاقت تا شهادت
┄┅─✵🕊✵─┅┄
https://eitaa.com/joinchat/3741843547C517158791b
#روایت_عشق^'💜'^
ﻭﻗﺖ ﺭﻓﺘﻦ ﮔﻔﺖ:
ﻓﺮﺯﻧﺪﻡ ﺩﺧﺘﺮه ﺍﺳﻤﺶ ﺭو بذﺍﺭید ﻣﺤﺪﺛﻪ
ﺩﺭ ﺁﺧﺮﯾﻦ ﺗﻤﺎﺱ ﺗﻠﻔﻨﯽﺍﺵ ﻫﻢ ﮔﻔﺖ:
ﻣﻦ ﺩیگه ﺑﺮﻧﻤﯽﮔﺮﺩﻡ ﻗﻨﺪﺍﻗﻪ ﻣﺤﺪﺛﻪ ﺭو
توی ﺗﺸﯿﯿﻊ ﺟﻨﺎﺯﻩﺍﻡ ﺑﺬﺍﺭﯾﺪ ﺭﻭﯼ ﺗﺎﺑﻮﺗﻢ
ﻣﻄﻤﺌﻨﺎ ﻣﻦ ﻭ ﺩﺧﺘﺮﻡ ﻫﺮﮔﺰ همدیگه ﺭو
ﻧﺨﻮﺍﻫﯿﻢ ﺩﯾﺪ...
ﺩﻗﯿﻘﺎ ﻫﻤﺎﻥ ﺷﺪ ﮐﻪ ﻣﯽﮔﻔﺖ ﻧﻮﺯﺍﺩ ﺭﻭﯼ
ﺗﺎﺑﻮﺕ ﻭ دختر و پدر همدیگه رو ندیدن..🥀
#شهید_حبیبالله_افتخاریان♥️🕊
رفاقت تا شهادت
┄┅─✵🕊✵─┅┄
https://eitaa.com/joinchat/3741843547C517158791b
#روایت_عشق^'💜'^
ﻭﻗﺖ ﺭﻓﺘﻦ ﮔﻔﺖ:
ﻓﺮﺯﻧﺪﻡ ﺩﺧﺘﺮه ﺍﺳﻤﺶ ﺭو بذﺍﺭید ﻣﺤﺪﺛﻪ
ﺩﺭ ﺁﺧﺮﯾﻦ ﺗﻤﺎﺱ ﺗﻠﻔﻨﯽﺍﺵ ﻫﻢ ﮔﻔﺖ:
ﻣﻦ ﺩیگه ﺑﺮﻧﻤﯽﮔﺮﺩﻡ ﻗﻨﺪﺍﻗﻪ ﻣﺤﺪﺛﻪ ﺭو
توی ﺗﺸﯿﯿﻊ ﺟﻨﺎﺯﻩﺍﻡ ﺑﺬﺍﺭﯾﺪ ﺭﻭﯼ ﺗﺎﺑﻮﺗﻢ
ﻣﻄﻤﺌﻨﺎ ﻣﻦ ﻭ ﺩﺧﺘﺮﻡ ﻫﺮﮔﺰ همدیگه ﺭو
ﻧﺨﻮﺍﻫﯿﻢ ﺩﯾﺪ...
ﺩﻗﯿﻘﺎ ﻫﻤﺎﻥ ﺷﺪ ﮐﻪ ﻣﯽﮔﻔﺖ ﻧﻮﺯﺍﺩ ﺭﻭﯼ
ﺗﺎﺑﻮﺕ ﻭ دختر و پدر همدیگه رو ندیدن..🥀
#شهید_حبیبالله_افتخاریان♥️🕊
رفاقت تا شهادت
┄┅─✵🕊✵─┅┄
https://eitaa.com/joinchat/3741843547C517158791b
~🕊
#روایت_عشق^'💜'^
🌿بوی عطر جنازه...!
⚘از بچههای عملیات کربلای ۵ بود. تنش پر بود از تیر و ترکش، ولی بعثیها نبردنش بهداری. همان شب از دنیا رفت. زدیم به در و نگهبان عراقی را صدا کردیم. گفتند: چهار نفر برش دارند و ببرند بیرون. وقتی جنازهاش را آوردیم توی راهرو، یکدفعه بوی عطر همه جا را پرکرد. همه تعجب کردیم، حتی عراقیها.
⚘....بو کردند. جلو آمدند. جنازه بود، جنازه بوی عطر میداد. عصبانی شدند. با کابل افتادند به جان ما، که چرا به جسد او عطر زدهایم. خودشان هم میدانستند که حتی نمیتوانیم، یک سوزن با خودمان بیاوریم توی سلول. حرصشان گرفته بود، ولی بوی عطر قطع نمیشد....
📚 کتاب "آسمان مال آنهاست" نوشته مهدی قزلی
رفاقت تا شهادت
┄┅─✵🕊✵─┅┄
https://eitaa.com/joinchat/3741843547C517158791b
~🕊
#روایت_عشق^'💜'^
۵۰۰ تانک دشمن برابر لشکر ۲۵ کربلا آرایش گرفته بود.
#حاجحسینبصیرگفت:
بهنام پنج تن آلعبا،۵ نفر بروند و آنها را منهدم کنند.
به جاے ۵ نفر،بیش از ۱۵نفر بلند شدند🌱
#شهید_حاج_حسین_بصیر❤️🕊
رفاقت تا شهادت
┄┅─✵🕊✵─┅┄
https://eitaa.com/joinchat/3741843547C517158791b
~🕊
#روایت_عشق^'💜'^
پرسیدم:چندبارمجروحشدے ؟
باتبسمگفت:۱۱بار !
واگرخدابخوادبہنیت۱۲امام
درمرتبہدوازدهمشهیدمیشم
رضاهمانطورڪہوعدهدادهبود،
مدتےبعدتوےشرهانے
باترڪشخمپارهشهیدشد . . .
#شهید_رضا_شاهچراغی♥️🕊
رفاقت تا شهادت
┄┅─✵🕊✵─┅┄
https://eitaa.com/joinchat/3741843547C517158791b
18.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سلام فرمانده ۲🙂
سرودی با ۱۰ هزار دهههشتادی😍💪🏻
...
من سربازتم
یه نگام بکن از اون نگایی که به حاج قاسم کردی🥺
#کلیپ
#سلام_فرمانده
#روایت_عشق
رفاقت تا شهادت
┄┅─✵🕊✵─┅┄
https://eitaa.com/joinchat/3741843547C517158791b