سخت است پاره تنت را
به مسلخ جنگ رهسپار کنی...
اما مادران در مکتب حسین گویند:
🥀 جوانم به فدای جوان أبا عبدالله... 🥀
رفاقت تا شهادت
┄┅─✵🕊✵─┅┄
https://eitaa.com/joinchat/3741843547C517158791b
۳۳ روز از دامادیاش میگذشت...
که در حادثه پلاسکو دچار سوختگی شد و به فیض شهادت نائل آمد و در قطعه ۵۰ گلزار شهدای تهران آرام گرفت.
مادر شهید در خصوص ارادت فرزند خود به شهدا بیان کرد: بهنام تا فرصتی به دست میآورد، راهی گلزار شهدا میشد.
تفریحش زیارت شهدا بود.
شبهای قدر را در کنار آنها احیا میکرد و آرزو داشت در قطعه شهدا آرام بگیرد تا پس از شهادت باز هم با دوستان وی در این مکان مقدس جمع شوند.
مادرش میگوید:
فرزندم به شهیدان «محمدابراهیم همت»، «سید احمد پلارک» و «محمدهادی ذوالفقاری» علاقه خاصی داشت.
بهنام عاشق شغل آتش نشانی بود و همیشه میگفت «آتشنشانی شغل نیست، عشق است.»
#شهید_آتش_نشان_بهنام_میرزا_خانی 🕊🌱
رفاقت تا شهادت
┄┅─✵🕊✵─┅┄
https://eitaa.com/joinchat/3741843547C517158791b
معرفی کتاب ما افسانه نبودیم 🕊🌱
«ما افسانه نبودیم» خاطرات سیدرضا رسولزاده طباطبایی از دوران هشت سال دفاع مقدس است.
سیّدرضا رسولزاده طباطبایی یکی از سربازان و رزمندگانی است که سالهای جوانیاش را در میدان جنگ سپری کرده ولی به قول خودش، او و همرزمانش یک فرق اساسی با دیگر سربازان دنیا دارند.
او میگوید: «اگر تمام دنیا برای دفاع از آرمانهای ملّیشان در صحنهٔ نبرد حاضر میشوند، ما برای اعتقاداتمان ایستادیم و جنگیدیم و جان دادیم تا توانستیم به دنیا ثابت کنیم که با دست خالی هم میشود جنگید؛ اگر خدا کنارمان باشد. ما خدا را در لحظههای سخت و تلخ و شیرین دفاع مقدّس، با تمام وجود حس کردیم.»
سیّدرضا طباطبایی حالا یکی از پیشکسوتان خراسانی دفاع مقدّس است.
او عَلَم روایتگری را به دوش گرفته و هر کجا که عدّهای را جمع میبیند، برایشان از سالهای عاشورایی دفاع مقدّس و خاطرات آن روزها میگوید.
#معرفی_کتاب_شهدا 🕊🌱
#خاطرات_سیدرضا_رسول_زاده 🕊🌱
رفاقت تا شهادت
┄┅─✵🕊✵─┅┄
https://eitaa.com/joinchat/3741843547C517158791b
معرفی کتاب جهنم تکریت 🌱
سرانجام اجازه عبور داده شد.
با سرعتی کم، وارد شهر بغداد شدیم.
هوا کاملاً تاریک شده بود.
از خیابان باریکی شبیه خیابان لالهزار تهران گذشتیم و از زیر یک پل بزرگ هوایی، وارد پادگانی که معروف به الرشید بود، شدیم.
بعد از عبور از چند خیابان، داخل پادگان، از دروازۀ کوچکی که میان دیوارهای بلندی قرار داشت عبور کردیم.
اتوبوس وارد محوطۀ جدیدی به نام زندان الرشید شد.
بعد از اینکه از مقابل دو محوطۀ مشابه رد شدیم، ما را از اتوبوسها پیاده کردند.
در این دو محوطه، تعداد قابل توجهی انسان با لباسهای عجیب و غریب وجود داشتند.
ابتدا فکر کردم عراقیاند؛ بعد متوجه شدیم اسرای ایرانی اینجا زندگی میکنند!
از اتوبوس که پیاده میشدم، زیاد متوجه نبودم.
یک سرباز عراقی که کنار در ایستاده بود، محکم پشت گردنم کوبید.
نزدیک بود زمین بخورم.
به سختی خودم را کنترل کردم و از کنار خیل عظیم اسیرانی که از ترس، سرها را لای پاهایشان فرو برده بودند، عبور کردم و جلوی یک ساختمان قدیمی که کمی بزرگتر از اتاق العماره بود، نشستم.
#معرفی_کتاب_شهدا 🕊🌱
#خاطرات_سرگرد_آزاده_مجتبی_جعفری 🕊🌱
رفاقت تا شهادت
┄┅─✵🕊✵─┅┄
https://eitaa.com/joinchat/3741843547C517158791b
دیدن بعضی عکس ها چشمنمیخواد
دل میخواد....
رفاقت تا شهادت
┄┅─✵🕊✵─┅┄
https://eitaa.com/joinchat/3741843547C517158791b
زمانی که در جنوب شرق ماموریت داشتیم شب به یک پاسگاه ژاندارمری که روستا بود رفتیم و قرار بود صبح برای شناسایی حرکت کنیم.
آن شب به دلیل کمبود جا باید حدود ۱۴ نفر در یک اتاق می خوابیدیم در حالی که فقط یک تخت سربازی در اتاق بود.
من به گمان اینکه سردار حاج قاسم سلیمانی برای استراحت به اتاق دیگری می رود قبل از ورود بقیه روی تخت دراز کشیدم.
زمانی حاج قاسم را در حال ورود به اتاق دیدم از جا بلند شدم اما حاج قاسم آمد داخل همان اتاق و از من خواست سر جایم دراز بکشم.
من با اصرار خواستم ایشان به جای من روی تخت بخوابند اما خطاب به من گفت من فرمانده تو هستم و به تو امر می کنم همانجا بخوابی.
آن شب حاج قاسم با وجود کمبود جا زیر تختی که من خوابیده بودم با سختی خوابید و به ما درس های بزرگی داد...
#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی 🕊🌱
رفاقت تا شهادت
┄┅─✵🕊✵─┅┄
https://eitaa.com/joinchat/3741843547C517158791b
5.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏴🚩
هرجای دنیا هم باشم میدونی
باید که #اربعین کنارت باشم
#اربعین_زیارت_امام_حسین
#صلیاللهعلیکیااباعبدالله
بسیار انسان هایی دیده ام که پرندگان محو تماشای پروازشان بوده اند
رفاقت تا شهادت
┄┅─✵🕊✵─┅┄
https://eitaa.com/joinchat/3741843547C517158791b
سالگرد تولد شهید مصطفی صدرزاده 🌱
از داییِ مصطفی خواهش کردیم تا او را در هتل المپیک استخدام کنند.
دایی اش مدیرعامل آنجا بود و گفته بود ایشان در اتاق مانیتورینگ مشغول به کار شود اما بعد از مدتی بیرون آمد.
به او گفتم: باباجان دردسر می خوای بکشی؟ برای چه نماندی؟ هم کار میکردی و هم میتوانستی درست را بخوانی.
گفت: چون دایی مدیرعامل بود من را به اتاق مانیتورینگ بردند در حالی که نیروهای آنجا هشت سال زحمت کشیده بودند تا به اتاق مانیتورینگ بروند.
باید یک نفر را بیرون می کردند تا من به جای او بنشینم این خارج از جوانمردی بود. اگر هم مثل بقیه نگهبانی میدادم در حق دایی نامردی کرده بودم چون مردم میگفتند نگاه کن به بچه خواهرش رحم نکرده و او را در سرما و گرما جلوی در گذاشته است برای همین بهتر بود از آنجا بروم.
تولدت تو آسمونا مبارک قهرمان 🌻
تاریخ تولد: ۶۵/۶/۱۹ 🌹
رفاقت تا شهادت
┄┅─✵🕊✵─┅┄
https://eitaa.com/joinchat/3741843547C517158791b
شهيد كسی است كه به آخرين مرحله كمال خود رسيده است و راهش را با آگاهی، ايمان و خلوص می پيمايد و هميشه پيروز و جاويد است.
به ولايت فقيه ارج بنهيم و بدانيم كه الان امام ما بر ما ولايت دارد.
و بدانيم تنها در اين صورت در دنيا و آخرت موفق می شويم كه با همديگر صميمی باشيم و با دشمن مقابله كنيم.
چه دشمنانی كه در درون ما هستند و چه دشمنان بیرونی...
#شهیده_مریم_فرهانیان 🕊🌱
رفاقت تا شهادت
┄┅─✵🕊✵─┅┄
https://eitaa.com/joinchat/3741843547C517158791b
قیام ۱۷ شهریور ۱۳۵۷ خورشیدی یکی از تاثیرگذارترین حرکتهای مردم برای رسیدن به پیروزی علیه رژیم پهلوی بود.
کشتار این روز موجب شد که شکافی بزرگ میان مردم و دولت به وجود آید به طوری که صحنه سیاست از میزهای مذاکره به خیابان ها و محله های فقیرنشین پرجمعیت کشانده شد. 🥀
رفاقت تا شهادت
┄┅─✵🕊✵─┅┄
https://eitaa.com/joinchat/3741843547C517158791b