eitaa logo
رفاقت تا شهادت...🌱
4.6هزار دنبال‌کننده
7هزار عکس
4.3هزار ویدیو
33 فایل
بسـم‌ربّ‌عشــق ماهمیشھ‌فکرمیکنیم‌شھدا یه کارخاصی‌کردن‌کہ‌شھیدشدن❗ ، نه‌رفیق . .🖐🏽 اونا خیلی‌کارهارونکردن‌که شھید شدن :))💔 اگه انتقاد و پیشنهادی داشتی من اینجام @rabbani244 تبادل نداریم تبلیغات https://eitaa.com/joinchat/187105918Ce558e6c9ac
مشاهده در ایتا
دانلود
معرفی کتاب درگاه این خانه بوسیدنی است 🌱 بریده هایی از کتاب: ۱-بچه‌هایم آن‌قدر خوب بودند که همه زندگی‌شان در یک جمله جا می‌شود: «قد کشیدند، مرد شدند، شهید شدند.» ۲-در بهشت‌زهرا وقت کم می‌آورم. همه یک گل آنجا دارند من یک گلستان گل که باید به همه‌شان سر بزنم. عزیز، مادرشوهرم، محمد برادرم و حاجی. تازه اینها که تمام می‌شوند، سراغ بچه‌ها می‌روم. به خنده می‌گویم دارم به خانه بچه‌هایم می‌روم؛ ولی واقعاً همین‌طور است. آنجا خانه‌شان است. سنگ مزارشان را می‌بوسم که: «درگاه این خانه بوسیدنی‌است.» ۳-خدا عزیز را رحمت کند. بعد از شهادت بچه‌ها تنها نصیحتش به من همین بود. همیشه می‌گفت: «داغ دیدی، مادری، تحملش سخته. از این به‌بعد تنهایی داری، بهشت‌زهرا داری، گریه داری؛ ولی اگر می‌خوای دورت خلوت نشه و مردم ازت فرار نکنن، باید غمت تو دلت باشه.» خودش هم همین بود. در زندگی کم سختی نکشیده بود؛ ولی یک‌بار هم ندیدم از چیزی گله کند و غصه‌اش را به دل مردم بریزد. 🕊🌱 🕊🌱 🕊🌱 🕊🌱 رفاقت تا شهادت ┄┅─✵🕊✵─┅┄ https://eitaa.com/joinchat/3741843547C517158791b
معرفی کتاب آقای شهردار 🌱 بریده هایی از کتاب: ۱-دوست دارم وقتی شهید می شوم، جسدم پیدا نشود تا یک‌وجب از خاک این دنیا را اشغال نکنم. ۲-هنوز که هنوز است، بسیجیان سوخته‌دل لشکر عاشورا، چشم به آب های جنوب دارند که چه زمانی آقامهدی بازمی گردد؛ اما این آرزوی مهدی بود که پیکرش زمین را اشغال نکند. مهدی به دریا پیوست! ۳-گفت: «راستی، من هنوز اسمت را نمی‌دانم.» مهدی گفت: «اسم من به چه درد تو می خورد؟ من کوچک شما هستم: الله بنده سی.» 🕊🌱 🕊🌱 رفاقت تا شهادت ┄┅─✵🕊✵─┅┄ https://eitaa.com/joinchat/3741843547C517158791b
معرفی کتاب حاج قاسم 🌱 بریده هایی از کتاب: ۱-حاج‌قاسم گفته بود که تمام بی‌حجاب‌ها... دختران منند... فرزندان حاج‌قاسم، باید خودشان را شبیه اندیشهٔ پدرشان کنند... ۲-خیلی‌ها می‌گویند حاج‌قاسم را قبول داریم، سردار سلیمانی، سردار دل‌ها بود. دلمان آتش گرفت از کار آمریکا اما... اما ما کاری با نظام و رهبر نداریم. جمله آخر داستان را بخوانید. او سردار سید علی حسینی الخامنه‌ای بود. سرداری که عمرش را در جنگ‌های برون مرزی، دور از خانه و خانواده گذراند! سرداری که که با اشارهٔ رهبرش امنیت کشور را تأمین کرد... امنیت من و شما را! 🕊🌱 🕊🌱 رفاقت تا شهادت ┄┅─✵🕊✵─┅┄ https://eitaa.com/joinchat/3741843547C517158791b
معرفی کتاب عبدالمهدی 🌱 بریده هایی از کتاب: ۱-اگر دین اسلام را لحظه لحظه نخوانی و ندانی، در گِل می‌مانی. ۲-یا الله درگذر از خطاهایی که باعث شد دعاهایی که حتی تو دلت می‌خواست برای من مستجاب کنی، اجابت نشود! خدایا من خودم نگذاشتم دعایم مستجاب شود، نگذاشتم، نخواستم، ندیدم، نشنیدم... خدایا تو بر من تمام محبتت را کامل کردی و من بر خودم ظلم کردم! 🕊🌱 🕊🌱 رفاقت تا شهادت ┄┅─✵🕊✵─┅┄ https://eitaa.com/joinchat/3741843547C517158791b
معرفی کتاب راز کانال کمیل 🌱 بریده هایی از کتاب: ۱-یکی دیگر از بچه‌ها فریاد زد: ما در کانال مانده‌ایم که دیگر صدای سیلی نشنویم، همان سیلی که مادرمان را پرپر کرد و داغی سنگین بر سینه‌ی علی (ع) نشاند. ما پرپر می‌شویم، اما اجازه نمی‌دهیم تاریخ تکرار شود و نامردی پیدا شود و به امام ما سیلی بزند! ۲-ما ایرانی‌ها رسم داریم بهترین چیزهایمان را برای مهمان می‌گذاریم. مولا و مقتدای جوان‌مردان عالم، اسیر و قاتل خود را بر خود مقدم می‌دانست. چگونه می‌شود دم از علی (ع) زد و مرام او را نداشت. ۳-تا ابد این نکته را انشا کنید پای این طومار را امضا کنید هرکجا ماندید در کل امور رو به سوی حضرت زهرا (س) کنید 🕊🌱 رفاقت تا شهادت ┄┅─✵🕊✵─┅┄ https://eitaa.com/joinchat/3741843547C517158791b
معرفی کتاب وصال 🌱 بریده هایی از کتاب: ۱-روزی پیامبر (ص) به علی (ع) فرمودند: «عجیب‌ترین مردم از نظر ایمان و بزرگ‌ترین آنان از نظر یقین مردمی هستند که در آخرالزمان می‌آیند. درحالی‌که پیامبر خود را درک نکرده‌اند و حجت و امام آنان در غیبت است. با این حال از روی کتاب و نوشته‌ها ایمان می‌آورند.» ۲-من آن شب‌ها را، آن گریه‌ها و اشک‌ها را، آن توسل‌ها را، آن پاکی و نورانیت را ... این علی (ع) را و این مهدی (عج) را در زندگی‌ام کم داشتم ... ۳-ایشان می‌فرمودند: «دوای همه‌ی دردها التجا به امام زمان (عج) است. و ادامه می‌دادند: هر وقت که به زیارت امام رضا (ع) می‌روم به نیابت از امام زمان (عج) می‌روم.» 🕊🌱 رفاقت تا شهادت ┄┅─✵🕊✵─┅┄ https://eitaa.com/joinchat/3741843547C517158791b
معرفی کتاب از چیزی نمیترسیدم 🌱 بریده هایی از کتاب: ۱-عکس خمینی آینهٔ روزانهٔ من بود: روزی چند بار به عکس او می‌نگریستم. انگار زنده در کنارم بود و من جَنب او که مشغول خواندن قرآن است، نشسته بودم. او بخشی از وجودم شده بود. ۲-وارد مسافرخانه شدم. عکس را از زیرِ پیراهنم بیرون آوردم. ساعت‌ها در او نگریستم. دیگر باشگاه نرفتم. روز چهارم، رفتم ترمینال مسافربری و بلیت کرمان گرفتم؛ درحالی‌که عکس سیاه‌وسفیدی که حالا به‌شدت به او علاقه‌مند شده بودم را در زیر پیراهن خود که چسبیده به قلبم بود، پنهان کرده بودم. احساس می‌کردم حامل یک شیء بسیار ارزشمندم. ۳-اساساً ورزش تأثیر زیادی بر اخلاق دینی من داشت و یکی از مهم‌ترین عواملی که مانع مهمی در کشیده‌نشدنم به مفاسد اخلاقی بود، به‌رغم جوان‌بودن، ورزش بود؛ خصوصاً ورزش باستانی که پایه و اصولِ اخلاقی و دینی دارد. 🕊🌱 🕊🌱 رفاقت تا شهادت ┄┅─✵🕊✵─┅┄ https://eitaa.com/joinchat/3741843547C517158791b
معرفی کتاب شهیدان زنده اند 🌱 بریده هایی از کتاب: ۱-یا اباالفضل گفتم و از یکی از بچه‌ها خواستم یک لیوان آب بدهد. بعد آب را روی قبور مطهر شهدا پاشیدم ... یکباره تمام فضای طلائیه پر از شمیم مطهر و معطر بهشت شد... عطری که هیچ جای دنیا مثل آن پیدا نمی‌شود. ۲-شهادت باختن و از دست دادن نیست، بلکه یافتن و به دست آوردن است. ۳-می‌گفت: از دست شما راضی نیستم. شما که حجابت، خدا را ناراضی کرده. 🕊🌱 رفاقت تا شهادت ┄┅─✵🕊✵─┅┄ https://eitaa.com/joinchat/3741843547C517158791b
معرفی کتاب با اجازه بزرگ تر ها بله 🌱 بریده هایی از کتاب: ۱-گفت: "دلم می‌خواد جوری زندگی کنم که هرگز برای حل مشکلات‌مون توی زندگی مجبور نشیم به کسی مراجعه کنیم و برعکس، زندگی‌مون طوری باشه اگه کسی مشکلی داشت به ما مراجعه کنه." ۲-آقاجان مثل همیشه هیچ حرفی نمی‌زد. فقط قبل از این‌که سوار شوم، از من پرسید: "تا امروز به تو چیزی راجع به شوهرت گفته‌م؟" گفتم: "نه." جوابم را که شنید، گفت: "قدر شوهرت رو بدون. این‌قدر ارزش داره که حتی روزی سه بار کفش‌هاش رو جلوی پاش جفت کنی. این رو تا امروز به تو نگفته بودم، چون تو دخترمی." ۳-"ببینید! من می‌خوام با کسی ازدواج کنم که زندگی با اون من رو یه قدم به تکامل نزدیک‌تر کنه." 🕊🌱 رفاقت تا شهادت ┄┅─✵🕊✵─┅┄ https://eitaa.com/joinchat/3741843547C517158791b
معرفی کتاب شیر کوهستان 🌱 بریده ای از کتاب: در ساختن خود و محل خودتان کوشا باشید، هر قدر که می‌توانید قرآن و دعا زیاد بخوانید و از نمازتان مراقبت نمایید... شما باید شمع باشید، بسوزید و دیگران از روشنی شما استفاده کنند. به قول امام عزیز؛ نگویید انقلاب برای ما چه کرد،‌ شما برای انقلاب چه کرده‌اید. 🕊🌱 🕊🌱 رفاقت تا شهادت ┄┅─✵🕊✵─┅┄ https://eitaa.com/joinchat/3741843547C517158791b
معرفی کتاب پا برهنه در وادی مقدس 🌱 بریده هایی از کتاب: ۱-بین‌الطلوعین فاصله‌ی زمانی از اذان صبح تا طلوع آفتاب است. حدود یک ساعت و نیم طول می‌کشد. در روایات از این زمان به ساعتی از ساعات بهشت یاد شده و آثار و برکاتی برای آن بیان شده. انسان به این نتیجه می‌رسد که اگر می‌خواهد خوشبختی و سعادت دنیا و آخرت را داشته باشد و از بدبختی‌ها رهایی یابد، باید در این ساعات بهشتی بیدار بماند. ۲-یک روز دیدم که سید حمید با یک ماشین پر از یخچال و وسایل خانگی و برقی آمد خانه! همه را خالی کرد در وسط حیاط. خوشحال شدم. گفتم بالاخره حمید به فکر ازدواج و تشکیل خانواده افتاده. داشت دیر می‌شد. حالا دیگر ۲۵ سالش شده بود. آمدم جلو و به او تبریک گفتم و خوشحالی خودم را بیان کردم. تعجب کرد و گفت: نه بابا، این‌ها را برای خانواده‌هایی گرفته‌ام که پدر یا همسرشان در جبهه هستند و به این وسایل نیاز دارند. 🕊🌱 🕊🌱 رفاقت تا شهادت ┄┅─✵🕊✵─┅┄ https://eitaa.com/joinchat/3741843547C517158791b
معرفی کتاب شناسایی 🌱 بریده هایی از کتاب: ۱-نه به نامحرم نگاه می‌کرد، نه با نامحرم حرف می‌زد. خواهرش می‌گفت: اگر در کوچه از کنارش رد شوم، متوجه من نمی‌شود. گویی مصداق حدیثی بود که پیامبر فرمودند: چشمان خود را از نامحرم ببندید تا عجایب را ببینید. ۲-یکبار دیدم آقامهدی قبل از ورود به مسجد به پشت دیوار و کنار مقبره‌ها رفت! از روی کنجکاوی به دنبالش رفتم. توی تاریکی یکدفعه زد تو گوش خودش! باتعجب نگاهش کردم. به خودش نهیب زد وگفت: مهدی اینها برای تو نیومدن. اینها برای امام‌زمان (عج) اومدن. نکنه غرور تو رو بگیره! ۳-من و آن دو قبل از عملیات والفجر ۸ کنار هم در سنگر خوابیده بودیم. آن دو اهل تهجد و نماز شب بودند اما من... نیمه‌های شب تکانی خوردم. یکدفعه از خواب پریدم. دیدم هر دو برادر بعد از نماز شب نشسته‌اند و با هم صحبت می‌کنند. حرفشان در مورد دیدار با ملائک بود!! آنها از زمان شهادت خودشان مطلع بودند! از بهشت و ... سخن می‌گفتند!! فکر کردم خواب می‌بینم اما نه، آنها چیزهایی می‌دیدند که ما از آن بی‌خبر بوده و هستیم. 🕊🌱 رفاقت تا شهادت ┄┅─✵🕊✵─┅┄ https://eitaa.com/joinchat/3741843547C517158791b