📨#خاطرات_شهدا
🌕شهید مدافعحرم ستار عباسی
🔷جلوگیری از سقوط یک شهر مهم
🌻پدر شهید نقل میکند: در یکی از عملیاتهای مهم برای مقابله با تروریستها اگر ستّار حضور نداشت، بدون تردید یکی از حسّاسترین شهرهای سوریه سقوط میکرد و تبعات آن بسیار سنگین میبود.
💙یکی دیگر از کارهای شهید عباسی این است که یکی از ژنرالهای عراق به او میگوید«شما به ما بپیوندید و هر مقام و درجه و پولی بخواهید، به شما میدهیم که پیش ما باشید و به بچههای ما آموزش دهید»!
🌻ستّار هم با بصیرتی عمیق در قبال این پیشنهاد میگوید«اگر تمام جهان را به من بدهید، یک وجب از خاک ایران را به تمام جهان نمیدهم؛ در ضمن من سرباز آقای خامنهای هستم و جز در این لباس نمیتوانم خدمت کنم؛ چرا که همهی ایمان و توانایی من در سربازی برای ولایت فقیه است.»
💙سردار سلیمانی هم که این را میشنود، ستّار را میبوسد و با شوخی میپرسد «چرا نرفتی؟» ستّار میگوید: «چطور بروم؟ من ایرانی هستم، سرباز ولایت و رهبر هستم.» سردار نیز ستّار را تشویق میکند.
🌹
💌#خاطرات_شهدا
🌕شهید مدافعحرم ابراهیم اسمی
♨️فرماندهی گمنام و با اخلاص
🌟ابراهیم با اینکه جزو تیم حفاظت رهبری بود و جایگاه ویژهای داشت اما برای بچههای پایگاه بسیجشان کلاس قرآن و معارف اسلامی برگزار میکرد. یعنی اینقدر خاکی و خودمونی بود!
🎈در سوریه هم فرمانده محور سیّار و مسئول اطلاعات عملیات محور بوکمال سوریه بود و در ایران، آبدارچی روضههای اهلبیت علیهمالسلام!
🌟هیچکس حتی پدر و مادرش هم از جایگاه ابراهیم چه در زمان حفاظت اطلاعات و چه در زمان جبهههای سوریه خبر نداشت و ابراهیم در گمنامی کامل به دنبال الماس گمشده خود یعنی «شهادت» میگشت.
🎈بعد از شهادتش، حاج مهدی سبزی، یکی از فرماندهان جبهه مقاومت به منزلشان آمد و گفت: آنقدر فرمانده ابراهیم گمنام و با اخلاص بود که آدم را عاشق و مجذوب خود میکرد و وقتی که از او نزد دیگر همرزمانش تعریف میکردم، غِبطه میخوردند.
🌹
📸#ببینید | #عکسنوشته
🔵شهید مدافعحرم امیر سیاوشی
ظهر شده بود!
بــــرای ناهــــار،
کنار یک رستوران
ماشین رو نگه داشت!
رفــــت ناهــــار گرفــــت!
یکی از بچههای فــــالفروش
به ماشیــــنمون نزدیــــک شد!
امیــــر شیشه رو کشید پاییـــن و ... !
🌹
9.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📚#معرفی_کتاب
💠کتاب «بلاگردان»
📜زندگینامه
🌹شهید مدافعحرم داوود نریمیسا
✍نویسنده: طاهره ولی پور
🖨ناشر: انتشارات قدر ولایت
ای که مرا خواندهای، راه نشانم بده...
با شهدای زیادی آشنا بودم و به راه و هدفشان عشق میورزیدم اما آشنایی با شهیدداوود نریمیسا، چیز دیگری بود! وقتی تصمیم گرفتم که با کسب اجازه از خانوادهی این شهید بزرگوار، خاطرات ایشان را در مجموعهای گردآوری کرده و به چاپ برسانم، فصل جدیدی در زندگی من آغاز شد. برای این کار با موانع زیادی مواجه شدم؛ مثلاً پیدا کردن تعداد زیادی از دوستان و همرزمان ایشان که در شهرهای مختلف ساکن بودند و همچنین دیدار با آنها خیلی سخت بود ولی هیچکدام از این موانع، با عنایت شهید، باعث نشد که دست از تلاش بردارم.
شهید داوود نریمیسا آرزو داشت که بلاگردان دیگران شود و به آرزویش هم رسید. حال من هم آرزو میکنم که این کتاب هم با به نمایشگذاشتن حداقل کمی از عظمت روح این شهید بزرگوار، بتواند بلاگردان زندگی دیگران بهخصوص جوانان شود.
🌹
~🕊
ساده نگذر از ڪنار پوتینهای بیپا ڪه پاهایشان را برای تو جا گذاشتند ... !
تا پای دشمن به ڪوچه و خیابان ،
به شهر ، روستا و خانههای ما باز نگردد ...✔️
#شهدا_شرمنده_ایم💔
🌹
معرفی کتاب از چیزی نمیترسیدم 🌱
بریده ای از کتاب:
برای سرزدن به دوستم فتحعلی، به هتل کَسریٰ آمده بودم. هوا گرم بود و هر دوی ما از پنجرهٔ ساختمان، پایین را نگاه میکردیم. آن طرف خیابان، در مقابل ما، شهرداری و شهربانیِ کرمان بودند. دختر جوانی با سرِ برهنه و موهای کاملاً بلند در پیادهرو در حال حرکت بود که در آن روزها یک امر طبیعی بود. در پیادهرو یک پاسبانِ شهربانی به او جسارتی کرد. این عمل زشتِ او در روز عاشورا برآشفتهام کرد. بدون توجه به عواقب آن، تصمیم به برخورد با او گرفتم. پاسبان شهربانی بهسمت دوستش رفت که پاسبان راهنمایی بود و در چهارراه جنبِ شهربانی مستقر بود. بهسرعت با دوستم از پلههای هتل پایین آمدم. آنقدر عصبانی بودم که عواقب این حمله برایم هیچ اهمیتی نداشت. دو پلیس مشغول گفتوگو با هم شدند. برقآسا به آنها رسیدم. با چند ضربهٔ کاراته او را نقش بر زمین کردم. خون از بینیهایش فَوَران زد!
#معرفی_کتاب_شهدا 🕊🌱
#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی 🕊🌱
🌹
شهید پلارک
همون شهید معروف که از مزارش بوی عطر میاد
از زبان مادرش :
در 13 سالگی تا به هنگام شهادت 23 سالگی نماز شبش ترک نشده بود.
شبهای بسیاری سر بر سجده عبادت با خدای خود نجوا می کرد و اشک می ریخت...
مادرش اینطور نقل کرده که پسرش در مدت عمرش چهارکار را هرگز ترک نکرد:
1. نماز شب
2. غسل روز جمعه
3. زیارت عاشورای هر صبح
4. ذکر 100 صلوات
اشکهای شهید سید احمد پلارک امروز رایحه معطری است که انسانها را تسلیم محض اراده و قدرت آفریدگارش میکند.
❤️مرحوم آیت الله العظمی بهجت رحمة الله علیه در وصف این شهید والامقام فرمودند: 🌿«یکی از نهرهای بهشت از زیر قبر مطهرشان رد میشود».🌿
خیلی ها او را با نام شهید عطری می شناسند.
❤️میگویند خودش به مادر وصیت کرده که بعد از شهادتم از مزارم #بوی_حسین_(ع) به مشامتان می رسد. حقیر که توفیق زیارت قبر مطهر این شهید را پیدا کردم واقعاً نتوانستم بوی عطری که از قبر ایشان به مشامم رسید را با عطرهای دنیوی مقایسه کنم بوی عطرش خیلی خاص است. رایحه دلپذیر و مشام نواز معطری که از خاک شهید سید احمد پلارک که پایانی ندارد نظر همگان را به خود جلب می کند.
#شهید_احمد_پلارک
🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شهید بهمن دُرولی 🌱
یک روز به خانه آمد دیدم موهای سرش را تراشیده چون رابطهای صمیمی با بهمن داشتم و اکثر مواقع با یکدیگر شوخی میکردیم به او گفتم این چه قیافه ای است که برای خودت درست کردی؟ بهمن چقدر زشت شدی. در جوابم گفت: موهایم داشت باعث غرورم میشد من هم مرخصشان کردم. راستش هنوز از جوابش مبهوتم...
راوی: خواهر شهید 🌻
تاریخ شهادت: ۶۵/۳/۲۰ 🥀
🌹
شهید عباس دانشگر 🌱
آخر من کجا و شهدا کجا، خجالت میکشم بخواهم مثل شهدا وصیت کنم، من ریزه خوار سفره آنان هم نیستم، شهید شهادت را به چنگ میآورد راه درازی را طی میکند تا به آن مقام میرسد، اما من چه! سیاهی گناه چهرهام را پوشانده و تنم را لخت و کسل کرده، حرکت جوهره اصلی انسان است و گناه زنجیر...
تاریخ شهادت:۹۵/۳/۲۰ 🥀
🌹