✨🌷✨🌷
🌷✨🌷
✨🌷
🌷
بسمربالحسین'؏✨
- 『ملجاء'🌿』
(فَفَروا اِلےَ الحُسین'؏❤️!)
"ادامہقسمتبیستودوم - ایندلوبایدساخت! 📜"
باز سرمو پایین انداختم: حالا هم اون کابوس، که... دیدنش، این لحظات رو رقم زد و... میشه حتی بهش گفت مقدمه یک رویا!
این عشقی که ازش حرف زدی! خدا...
سربلند کردم و گفتم: نمیتونم سعید! نمیتونم در برابر این همه لطف، بی معرفت باشم و تنها خواسته شون ازم رو عملی نکنم!
سعید سر خم کرد و گفت: خواسته شون ازت چیه؟
-زندگیِ خوب! خوب زندگی کردن!
برای اینکه خوب زندگی کنم، باید از گناه دوری کنم!
دوری از گناه آدمو به کارای خوب علاقه مند و نزدیک میکنه... یعنی... یعنی فکر میکنم اگر علاقهت رو سمت گناه رها نکنی، ناچارا باید سمت خوبی ها رها کنی دیگه، درسته؟
سعید با آرامش سرتکون داد. گفتم: خب... برای دوری از گناه و انجام کار خوب هم که باید دلو ساخت!
تو چشماش نگاه کردم و گفتم: بگو چجوری دلمو بسازم!
سرجاش جابه جا شد. نفسی گرفت و گفت: اگه به اون بچه که دوست داره همه چی رو با هم بخوره، فقط بگن نکن!
شاید به اجبار، همون یه بار رو نکنه، اما دفعه بعد که تو همون موقعیت یا شبیهش قرار بگیره، سمتش میره!
چون دلش، یه علاقه ی آماده ی رها شدن تو خودش داره و ... یه نکن!
نکنی که براش هیچ منطقی جز ظلم مامان و باباش نداره! اما اگر وقتی بهش بگن نکن!
بعد هم بگن چون طعم و مزه چیزایی که روی میزه فرق داره و رو هم رو هم خوردنش باعث میشه تو معدت با هم دعواشون بشه!
شیرین میگه اینجا جای ما شیریناست!
ترش برو بیرون! ترش میگه نه جای ماست!
تو برو بیرون... دعواشون که بشه، غوغا میشه!
دلت به هم میپیچه و حالت بد میشه!
پس به اندازه و از یه جور غذا بخور...
لبخند روی لب هام نشست: چه قشنگ گفتی!
خب... اینطوری مسلما بچه خوب خوب میفهمه!
سرتکون داد: دقیقا... و دفعه بعد که موقعیتی شبیه همون موقعیت براش پیش بیاد، حتی سمتش هم نمیره! پس...؟
مکثی کردم و گفتم: پس... باید کارای اشتباه رو بشناسیم و از اون مهم تر، بدونیم چرا اشتباست!
-کاملا درسته!
من و منی کردم و گفتم: خب... قبول! اما... اما خب چطور؟
از کجا مطمئن باشیم یه کاری واقعا اشتباه یا... حتی واقعا درسته؟
و باز ازون مهم تر! از کجا یه دلیل مثل حرفی که تو زدی رو پیدا کنیم تا درست و حسابی به دلمون بفهمونیم، این چیز خوش رنگ و لعاب و وسوسه برانگیز، صخرهست؟
اصلا اینجوری بگم! چجوری درست و حسابی افسار دلمونو بکشیم؟
لبخندی زد و از جا بلند شد. سمت قفسهی گوشه حال رفت و کتابی رو از بین کتابا بیرون کشید.
برگشت. کتاب رو سمتم گرفت و گفت: اولین بار که رفتم سوریه این قرآن همراهم بود...
دور ضریح بی بی (س) چرخیده!
حسابی متبرک شده! بیا! مالِ تو ...
بی اختیار چشمام از اشک پر شد.
اشکی که شوق شنیدن اسم خواهرِ ارباب، تو دلی که تازه عاشق شده بود، باعثش شده بود.
تا خواستم حرفی بزنم گفت: خدا میدونست چی ساخته!
میدونست بنده هاش کنجکاون و وقتی دلیل چیزی رو بدونن بهتر بهش عمل میکنن.
برای همین قرآن رو نوشت!
تو این چند ورق آرامش مطلق، راه و رسم زندگی رو یادمون داده!
کتاب راهنمای همون دینیه که فهمیدیم: عشق و حاله! اگر درست یادش بگیری و دلتو ساخته باشی!
دستی به جلدش کشید و گفت: متن اولِ کتاب روایت عشق یادته؟
همون که تو یه برگه کوچیک، بین صفحات بود.
چند ثانیه طول کشید تا متن دقیقش یادم بیاد. سر که تکون دادم، انگار که برگه جلوش باشه، شروع کرد متنش رو خوندن:
- دنیای خاکی ما، هزار توی پیچ در پیچیست که انسان را از بدو تولد در خود گم میکند.
دیدنِ تو در تویَش بصیرت و دیدن راه رهاییاش چشم دل میخواهد.
آن روز که در خلوت خویش اعتراف کردی، گم گشتهای؛ بدان تازه راه یافتهای!
پیش گوشت به تقلب میخوانم ای دوست...
گم شده را، راه نشان کربلاست!
ففروا الی الحسین علیه السلام!
مکثی کرد و ادامه داد:
یکبار راه حسینیه رو پیدا کردی، عاشق شدی و تازه فهمیدی گم شدی، ففروا الی الحسین (ع)! پناه بردی به ارباب!
اینبار هم راه خدا رو پیدا کردی، باز عاشق شدی و باز فهمیدی گم شدی!
حالا هم اینو بدون که: لا ملجاء من الله الا الیه!
پناه ببر به ملجاء خودش!
لا ملجاء من الله الا الیه!
💬- اینعاشقانہ، ادامہدارد...🕊
هدیہ بہ آقای جوانان حضرتعلےاکبر'ع💕
بہقلم: نوڪرالحسن (مرضیہ_قاف) ✋🏻✨
#کپےممنوع❌
#نشرباقیدنامنویسندهومنبع_بلامانع🖇
✨قرارگاهشھیدغلامے
https://eitaa.com/shahid_gholami_73
🌷
✨🌷
🌷✨🌷
✨🌷✨🌷
قرارگاهشهیدحسینمعزغلامے
✨🌷✨🌷 🌷✨🌷 ✨🌷 🌷 بسمربالحسین'؏✨ - 『ملجاء'🌿』 (فَفَروا اِلےَ الحُسین'؏❤️!) "ادامہقسمتبیستودوم - ا
خیلے مشتاقم بعد سوال و جوابے ڪه داشتیم، حالا نظرتون رو در مورد جوابے ڪه سعید داد بدونم✋🏻❤️'!
- https://harfeto.timefriend.net/16384717756624
هر چند ڪوتاه، اما نظر بدید ڪه نظرتون ایندفعه خیلے مهم تر از قبله👌🏻🌸'!
هدایت شده از ˼حُــــجَت|нσʝαт˹
در عالم رویا حضرت زهرا (س) فرمودند :
عبدالزهرا اینقدر روضہی حسین مےخونے، مگہ حسن بچہی من نیست؟
چرا روضہی حسنم رو ڪم مےخونے؟
قرارگاهشهیدحسینمعزغلامے
در عالم رویا حضرت زهرا (س) فرمودند : عبدالزهرا اینقدر روضہی حسین مےخونے، مگہ حسن بچہی من نیست؟ چ
بفرمایید روضهی غریبِ ڪوچهها💔(:
تو دعای ڪمیل خوندن هاتون
اونجا ڪه مےرسید به :
[ فبعزتڪ استجب لے دعای🌱 ]
هفت مرتبه خدا رو به اسم (ارحمالرحمین) صدا بزنید و بعد صلواتے بفرستید و بعد برای فرج #امام_زمان(عج) دعا ڪنید و باز صلواتے بفرستید🕊✨'!
خدا رو چه دیدین؟
شاید فردا صدای (انا المهدی💚) رو شنیدیم❤️(:
قرارگاهشهیدحسینمعزغلامے
تو دعای ڪمیل خوندن هاتون اونجا ڪه مےرسید به : [ فبعزتڪ استجب لے دعای🌱 ] هفت مرتبه خدا رو به اسم (ا
گرچه دیروزی ڪه امروز بود، فردا شده و امروزی ڪه فردا بود، ۵۴ دقیقهست رسیدھ❤️'!
آقا ...✨!
از همین لحظه ،
تا ۲۳ ساعت و ۳ دقیقه ، دلامون منتظره و میتپه برای شنیدن صدایِ اومدنتون💚'!
منتظریم جانا !
نا امیدمون نڪنینا❤️(:
[ یا الله ! و لاتقطع من فضلڪ رجائے🌱 ]
شبتون به زیبایے تبسم #امام_زمان(عج)💚!
تا صبح انتظار، در پناه مولا علے✋🏻❤️!
هدایت شده از قرارگاهشهیدحسینمعزغلامے
‹بِسمرَبِّمولاناٰ،صاحِبألزَمان'؏ـج🌹🌿›
.🌼'|
- وقتے بـــاران ببــارد 🌧،
تو را بہ یاد مےآورم ...
- وقتے غنچہ مےخندد🌹،
تو را بہ یاد مےآورم ...
- در این دنیا هر زیبایی ڪه مےبینم، نشان از توست✨ خدایا با این آیات، یادت را در قلبم پایدار ڪن و زبانم را بہ ذڪرت گویا'💕!
#ازعبدڪالعاشق📞💛
.🌼'| sᴀʜɪᴅ.ɢʜᴏʟᴀᴍɪ
- یـھ بخش از دعای ندبه هست ڪه میگه:
اَینَ الحَسن و اَینَ الحُسَین؟
اَینَ اَبنـٰاءُ الحُسَین✨؟
- ڪاش یڪی این بین اصل مطلب رو مےنوشت:
اَینَ اُمَّ الحَسَنِ وَ الحُسَین؟
اَینَ قَبرِ اُمَّ الحَسَنِ وَ الحُسَین؟💔(: