eitaa logo
قرارگاه‌شهیدحسین‌معز‌غلامے
592 دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
396 ویدیو
15 فایل
بسمِ الله الرَّحمٰنِ الرَّحیم🌸 یاران! پای در راھ نهیم کھ این راھ رفتنی است و نھ گفتنی..🕊✨ ‌ اینجاییم تا از لوحِ قلبمان محافظت کنیم کھ: نیست بر لوح دلم جز الف قامت دوست !🌒 چھ کنم حرف دگر یاد نداد استادم..🌱 ‌ ٫ سلامتے و ظهور بقیھ الله (عج) صلوات !🤍
مشاهده در ایتا
دانلود
✨🌷✨🌷 🌷✨🌷 ✨🌷 🌷 بسم‌رب‌الحسین'؏✨ - 『ملجــاء'🌿』- (فَفَروا اِلےَ الحُسین'؏❤️!) " ؛ نمےبخشم !" 📜 نگاهی به بابا کردم و گفتم: «چرا نمی‌خواین معین تقاص کاری که کرده رو پس بده؟ قرار نیست اعدام بشه! حکم دادگاه، چند سال زندانه! همین!» آهی کشید و گفت: «تو که از خودت می‌گذری از پدر و مادرت نه؛ باید حال یک مادر رو بفهمی! مادر معین داره دق می‌کنه! من معین رو طرد کردم! از ارث محرومش کردم! دیگه برام مهم نیست آزاد باشه یا تا ابد گوشه زندان بمونه! معین آبروی چندین و چند ساله منو با کثافت کاریاش برده! اگر الان اینجام و دارم التماستون می‌کنم فقط برای مادرشه! خواهش می‌کنم رضایت بده بیاد بیرون! کاری که من با معین کردم از صدتا زندان براش بدتره!» بابا نگاهی به تردید چشمای من کرد و از آقای سالاری پرسید: «با این اوضاع قطعا علی اکبر رو مقصر می‌دونه و باز میاد سراغش!» آقای سالاری دستی به صورتش کشید و گفت: «دست و پاشو می‌شکنم که خونه نشین بشه!» بابا مکثی کرد و گفت: «می‌تونه به کس دیگه‌ای بسپره که بیاد سراغ پسر من!» آقای سالاری، کلافه شد و با درموندگی گفت: «نمی‌کنه! نمی‌ذارم بکنه! به خدا قسم نمی‌ذارم بکنه!» با التماس نگام کرد و گفت: «خواهش می‌کنم پسرم!» نگاهم رو ازش گرفتم و گفتم: «هر کار بابا بگن من همونکار رو می‌کنم!» بابا سکوت طولانی‌ای کرد و بعد گفت: «باید فکر کنیم! بهتون خبر میدم...» آقای سالاری از خوشحالی نمی‌دونست چیکار کنه. این طرف و اونطرف می‌رفت و یک نفس تشکر می‌کرد. بابا اما خشک و سرد باهاش خداحافظی کرد و در رو بست! همونجا پشت در، سرمو بالا آورد. توی چشمام نگاه کرد و با بغض گفت: «چجوری از دردایی که کشیدی، بگذرم؟» تکیه داد به در، دستش رو روی صورتش گذاشت و... جلوی چشمام، شونه های کوه زندگیم لرزید! 💌 - این عاشقانه ، ادامه دارد ... ✍🏻 ــــــــــــــــــــــــــــــ ــ هدیه به‌ آقای جوانان حضرت علے‌اکبر (؏)💕 بـھ قلــم : نوڪرالحســن (مرضیـه_قــٰاف)🌱 - بـا احتـرام ⚠️'! نشر‌ باقید نام نویسندھ و‌ منبع ، ✋🏻🌼! ✨قرارگاه‌شھیدحسین‌معزغلامے 𓄳 https://eitaa.com/shahid_gholami_73
راستے .. رفقایے که دل دادین به عاشقےهای ِ ملجاء🌿، بعد ِ از یک ساله شدنش ، چه خبر از حال ِ دلاتون ؟❤️(: + https://harfeto.timefriend.net/16589415747356💕✨
نــٰام‌تو‌را‌بـھ‌آسمان‌دلم‌آویختم🌱، صبح‌شد🌤'! یــٰااللّھ ...💛(:
چشمانت شرم می دهد معطلی هایمان از درکِ عشق را... و این خلاصه ای است از پریشانی و دلتنگی:) @shahid_gholami_73
85.5K
از داد و وداد آن همه گفتیم و نکردیم .. یارب چقدر فاصله ی دست و زبان است:)
- 🪴🤍 '! - یا اَنیسَ القُلوب🌱 ــــــــــــــــــــ ـــــ خدایا ... ڪیست ڪه شیرینےِ محبتت را چشیدھ باشد و آهنگ دیگرۍ را ڪند؟ - 📨💙
قرارگاه‌شهیدحسین‌معز‌غلامے
ـ 🌸'! خلاصه شرح #خطبه_21 ؛✨ پیام امام امیر المومنین(؏) . ـــــــــــــــــــــــــــــ ــــــــ ـــ
ـ 🌸'! خلاصه شرح ؛✨ پیام امام امیر المومنین(؏) . ـــــــــــــــــــــــــــــ ــــــــ ــــ ‮حضرت دستور بالا را با اين جمله تڪميل مےفرمايد: «فإنّما ينتظر بأوّلكم آخركم». اين جمله اشارھ به اين دارد ڪه مجموعۀ جهان بشريّت ، در حڪم قافلۀ واحدۍ است ڪه گروهے در پيشاپيش آن در حرڪت بودھ‌اند و گروهے در وسط و گروهے در آخر اين قافله‌اند و همه ، يڪ مسير را طے مےڪنند و براۍ رستاخيز بزرگ به هم ملحق مےشوند . به تعبير ديگر ، قانون مرگ استثنا بردار نيست و به يقين در سرنوشت همۀ انسان‌ها ؛ رقم زدھ شدھ است ... بنا بر اين سرنوشت پيشينيان ، هشدارۍ براۍ بازماندگان و پيام روشنے براۍ همه انسان‌ها است .🌿 📜'!
havaye-haram.mp3
3.19M
📻🌿 ؛ یعنے مـن بـھ محـــرم میرســم یا نه؟ سیاهیتو بـھ چشمام مےڪشم یا نه؟ ــــــــــــــــــــ ـــــ - @heiate_sayyar | هیئتِ سیـٰار
قرارگاه‌شهیدحسین‌معز‌غلامے
در این گرماگرم ِ ایام ، جرعه‌ای شربت ِ عشق میل داری ..؟❤️ در بقچه ام چند لیوان بیشتر دارم ! (: ــــــــــــــــــــ ــ نوش ِ جانتان ؛✨ یک قسمت از ملجاء جان !🌿