eitaa logo
قرارگاه‌شهیدحسین‌معز‌غلامے
587 دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
386 ویدیو
15 فایل
بسمِ الله الرَّحمٰنِ الرَّحیم🌸 یاران! پای در راھ نهیم کھ این راھ رفتنی است و نھ گفتنی..🕊✨ ‌ اینجاییم تا از لوحِ قلبمان محافظت کنیم کھ: نیست بر لوح دلم جز الف قامت دوست !🌒 چھ کنم حرف دگر یاد نداد استادم..🌱 ‌ ٫ سلامتے و ظهور بقیھ الله (عج) صلوات !🤍
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از انقطاع
حآج‌حسن‌خلج‌یھ‌‌روضھ‌‌دارھ‌میگفت: یھ‌‌نفر‌اومد‌پیشم‌گفت: شمافارسید‌میدونید‌‌یآرآلی‌‌ینی‌چی؟! گفتم‌آره‌ینی‌ای‌مجروح،ای‌زخمی..(: گفت‌نھ‌،معنیش‌این‌نیست.. یآرآلی‌ینی: "ای‌مجروح‌توهین‌شده"😭 🥀 🌱 「انقـطا؏」 @sgezaj0313
✨ بِسم اللھ ، بھ اذن ِ مولا (؏) .. امامے کھ چاھ ، اشکاشونو شمردھ !💔((:
حضرت عشق ..!💛
«وَيُنَجِّي اللَّهُ الَّذِينَ اتَّقَوْا بِمَفَازَتِهِمْ» و خداوند کسانی را که حرمت فرمان‌های او را نگاه داشتند با رستگاری رهایی می‌بخشد || سوره زمر ۶۱ 🪴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💕ما همان نسل جوانیم که ثابت کردیم 🍃در ره عشق جگردارتر از صد مردیم 💕هر زمان بوی خمینی به سر افتد مارا 🍃دور سید علی خامنه ای می گردیم.
✨ بسم اللھ ، بھ اذن ِ ارباب (؏) .. او کھ مادر ۜ ، جای ِ کفن ، پیراهن کهنه برایشان گذاشتند !💔((:
بغض ، اشڪ ؛ باران !💔
محمد رضا نوشه ورچشماتو به روی حیدر نبند.mp3
8.04M
ــــــ مےخوای داد بزنم تا همه بشنون ؟ - تنهـام فاطمـه ۜ !💔
قرارگاه‌شهیدحسین‌معز‌غلامے
چشماتو به روی حیدر نبند !💔((:
و روضه آنجا بالا مےگیرد کـھ .. چشم مولا را اشڪ مےگیرد ، مےگویند : منم فاطمه جان ؛ پسرعموت ! علے ! چشماتو باز نمےکنے ..؟ باهام حرف نمےزنے ..؟💔
قرارگاه‌شهیدحسین‌معز‌غلامے
ــــــ مےخوای داد بزنم تا همه بشنون ؟ - تنهـام فاطمـه ۜ !💔
مےشود با همین یڪ جمله ، دق ڪرد !💔((: حیف ؛ گناھ جان سختمان کردھ است !🚶‍♂
هدایت شده از خاکستری!
من نمی‌دانم امام‌ زمان‌عج‌الله کِی ظهور می‌کند! نمی‌دانم هم که در دستگاهِ حضرت پذیرفته می‌شوم یا نه... نمی‌دانم اگر قابل بودم و امام قبولم کرد،چه کاری در سپاهش بهم محول می‌کند. برای همین است که دوست دارم همه کار از دستم بر بیاید! که وقتی امام ظهور کرد و ان‌شاءالله ما را در دستگاهش راه داد و کاری بهمان سپرد، آن روز سرخ و سفید نشوم و جلوی حضرت که بلد نیستیم این دستور شما را اجرا کنیم. زشت است آدم جلوی امامش کم بیاورد و بگوید ازم بر نمی‌آید. آن وقت امام نمی‌گوید این همه سال که هی صبح تا شب، داشتی دعای فرج می‌خواندی، بهتر نبود کنارش می‌رفتی کار هم یاد می‌گرفتی که وقتی آمدم عصای دستم باشی؟(((: *شهید‌صادق‌عدالت‌اکبری
🥀 ؛ مادر از بستر خود ، آمدھ امشب به حرم✨ با عصا آمدھ؛ انگار خودش بیمار است!💔 ـــــــــ امشب ، تو آسمون ڪربلا روضه‌ی مفصلے برپاست !🏴((:
مےگفت : شب ِ جمعـه ها رو خیلے دوست دارم !✨ آخه همه‌ی اهل بیت (س) ڪربلان .. یعنے ؛ شب جمعه ها ، آقام امام حسن (؏) زائـر دارن !💚((: ــــــــــ ــ السَّلامُ علـےٰ الحسیـن (؏) ، و علـےٰ اخیـه الغـریب ..!💔
✨بسم اللھ ، بھ اذن ِ صاحبنـٰا (عج) .. او کھ امروز ، هـر ثانیـھ منتظر برگشتن ِ ما هستند !💚((:
هدایت شده از کانال حسین دارابی
سید عبدالکریم کفاش شخصی بود که مورد عنایت ویژه (عج) قرار داشت و حضرت دائماً به او سر می زد. روزی حضرت به حجره کفاشی او تشریف آوردند در حالی که او مشغول کفاشی بود. پس از دقایقی حضرت فرمودند: «سید عبدالکریم، کفش من نیاز به تعمیر دارد ، برایم پینه می زنی؟»، سید عرض کرد: «آقاجان به صاحب این کفش که مشغول تعمیر آن هستم قول داده ام کفش را برایش حاضر کنم، البته اگر شما امر بفرمائید چون امر شما از هر امری واجب تر است، آن را کنار می گذارم و کفش شما را تعمیر می کنم». حضرت چیزی نگفتند و سید مشغول کارش شد. پس از دقایقی مجدداً حضرت فرمودند: «سید عبدالکریم! کفش من نیاز به تعمیر دارد، برایم پینه می زنی!؟»، سید کفشی را که در دست داشت کنار گذاشت، بلند شد و دستانش را دور کمر مبارک حضرت حلقه زد و به مزاح گفت: «قربانت گردم اگر یک بار دیگر بفرمایید "کفش مرا پینه می زنی" داد و فریاد می کنم آی مردم آن امام زمانی که دنبالش می گردید، پیش من است، بیایید زیارتش کنید!» حضرت لبخند زدند و فرمودند: «خواستیم امتحانت کنیم تا معلوم شود نسبت به قولی که داده ای چقدر مقید هستی.» منبع: (کتاب روزنه هایی از عالم غیب؛ آیت الله سید محسن خرازی) 👈 عضوشوید @hosein_darabi
- 🥀 ؛ صدای ِ فریاد خونخواهےمان بلند است و .. بھ هر در مےزنیم تا انتقامتان را بگیریم ! خیالتان راحت ! تا تڪ تڪ آن سنگ‌دلان را سزای عمل نچشانیم ، عقب نخواهیم کشید !✋🏻🔥 اما برادر ؛ ای ڪاش .. برای آمدن ِ منتقم ِ خون ِ ماندھ بر در و دیوار مدینه کاری مےکردیم ! ((: بین خودمان بماند ولے .. اصلا حواسمان نیست خونتان بر دیوار ماندھ تا چشممان بھ خون ِ گلوی اربابتان ، کھ هنوز ماندھ بر زمین کربلا ، باز شود ! خون ِ شش ماهه .. خون ِ اربـا اربـا .. قطرھ قطرھ خون علمدار ، کھ در راھ خیمه ها ریخته .. ما نمےبینیم ، خون ِ جگر سوخته‌ی امامان مسموممان را .. ما نمےبینیم ، خون ِ ماندھ بر محراب ِ نماز ِ مولایمان را .. ما نمےبینیم ! و آھ ؛ از جمعه هایے کھ منتقم نیامدند و .. غروب شد !💔 این جمعه هم گذشت ، روسیاهے برایمان ماند .. مےشود اینبار شما خطای ِ ما را پیش مولایمان بپوشانید ..؟ ((: ما حواسمان نیست وگرنھ .. اشڪ ِ مولا ، شیعه را دق مےدهد !💔 ـــــ (عج) !✨
💛 ؛ بھ امام رضا (؏) میگم حرفامو ..✨ آخه بهتر مےدونـن دردامو ..!💔((: