اول فدایی حرمِ خواهر حسین'؏ !💔(: ــــــــــــــــــــ ـــــ مسلم از پله های دارالامارھ می‌رفت بالا میگن دیدم دارھ می‌لرزھ و گریه میکنه ... از مسلم بعید بود اینجور گریه کردن . گفتم چرا داری گریه می‌کنی؟ تو‌که خوب شمشیر میزدی ، خوب رجز میخوندی ، نکنه اومدی اینجا ترسیدی؟

وَاللّه أَبکی لِلحُسَین'؏ وَ آلِ الْحُسَین'؏ !💔(: ــــــــــــــــــــ ـــــ دیدم صورتش رو آورد بالا غرقه اشکه ... قسم خورد گفت من برا حسین‌'؏ گریه می‌کنم ، آخه‌ دلواپسم (:

رفقا میاید یه قولی بدیم؟!
شب دوم محرم رو برای 

مولـانـاحسن‌اشک‌بریزیم‌وسینه‌بزنیم ؛

توفیق‌نوکری‌بخوایم‌ازخودآقای‌کـریم
آخه‌هرکی‌برای‌مولاناحسن‌نوکری‌کنه
خود مــٰادرسـادات دعـاش میکنه♥️((:

#زرنگ_باشیم✨

✨ ؛ خدایـــٰا ... ممنون که اجازھ دادی دوبارھ تو ‌#محرم نفس بکشم (: ــــــــــــــــــــ ـــــ - #الحمدلله🌱

🕯 ؛ بـابـایی ... خیال کردی قهـرم حالا اومدی واسـه آشتی؟ 💔(: ــــــــــــــــــــ بمیرم واسه دلِ باباییِ تو (: ـــ ـ یـٰا رقیـّـه (س) جـان✨

🖤 ؛ بـابـا کجــــا رفتـی ندیدمت ... از خیمـه ها رفتی ندیدمت ... رو نیزه‌ها بودی میدیدمت !💔 تشت طلا رفتی میدیدمت !😭 ــــــــــــــــــــ ـــــ غصه‌ی دل یک سـھ ساله را مثل همه‌ی چیزهایی که نفهمیدیم آخرش هم ، عقل دل ِ ما نخواهد رسید به فهمیدنش !💔(: - سوم #محرم✨

🖤 ؛ صورت زائرت اینجا خیس بارونھ ... در و دیوار حرم میخونه دختـر شاھ کجـا ویرونه !💔(: ــــــــــــــــــــ ـــــ همه می‌دانستند ، رقیه (س) چقدر حسین'؏ را دوست دارد و حسین'؏ چقدر رقیه (س) را :)🌱 • به وقت سوم #محرم ✨