8.59M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
˓˓ ࣪ 💔✨ ۪ʾʾ
الوعدھ وفـا .. ✋🏻
زیر قولش نزدھ امام رضا'؏ (:
ــــــــــــــــــــ ـــــ
هفت روز تا #محرم 🏴
قرارگاھ شهید معزغلامیباز محرم شد و ایام تو.mp3
زمان:
حجم:
1.23M
🏴 ؛
باز #محرم شد و ایام تو ..
هرچه فراموش بھ جز نام تو :)✨
نام تو یعنی همهی نامهـا ..
نام تو تسبیـح و منـاجـات ما 📿💛
ــــــــــــــــــــ ـــــ
- سلام بر حسین'؏ ...
سـلام بـر محـــرم ✋🏻
3.08M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سید مجید بنی فاطمهenc_16642943759822491929561.mp3
زمان:
حجم:
4.22M
🖤 ؛
بـابـا کجــــا رفتـی ندیدمت ...
از خیمـه ها رفتی ندیدمت ...
رو نیزهها بودی میدیدمت !💔
تشت طلا رفتی میدیدمت !😭
ــــــــــــــــــــ ـــــ
غصهی دل یک سـھ ساله را
مثل همهی چیزهایی که نفهمیدیم
آخرش هم ،
عقل دل ِ ما نخواهد رسید
به فهمیدنش !💔(:
- سوم #محرم✨
محمد حسین حدادیانenc_16593090745287926387314.mp3
زمان:
حجم:
3.82M
🖤 ؛
صورت زائرت اینجا خیس بارونھ ...
در و دیوار حرم میخونه
دختـر شاھ کجـا ویرونه !💔(:
ــــــــــــــــــــ ـــــ
همه میدانستند ، رقیه (س) چقدر حسین'؏ را دوست دارد و حسین'؏ چقدر رقیه (س) را :)🌱
• به وقت سوم #محرم ✨
قرارگاهشهیدحسینمعزغلامے
برمےگردم و تمام ِ محرم را یکبار دگر مےنگرم .✨ هفته به هفته ، روز به روز ، ساعت به ساعت و .. لحظه
محرم تمام شد ...
دوبارھ من میمانم و یک دنیا دلتنگی ، من میمانم و حسرت حرم ، من و آرزوی یک لحظه دیدار !💔(:
من میمانم و یازدھ ماھ بی #محرم ...
این لحظات آخر کمی برمیگردم ؛ نوکریهایم را مرور میکنم ... روضهها را دوبارھ میخوانم . یادم میآید آنجا که گریهام نمیگرفت تسبیح بـھ دست ذکر یا علمدار میگرفتم تا سقای حرم ، بـھ آبروی عطش ، التماس چشمانم را پاسخ دهند ...
اما من اینبار سراسر اشکم ؛ دلم آنقدر از دوری تنگ شده که جایی برای دُرَر ِ اشک ندارد ؛ یا ابوفاضل'؏ ، یک زیارت میخواهم ... چند قدمی ، نفسی در حرم میخواهم ؛ نصیب ِ این دل ِ شکسته میشود؟ ✨(:
ـــــــــــــــــــــــ ـــــــ
- #خیلےدلتنگم 🥀
ـ ـ
بشنـو از باد صبـا
پیغــام خونبــارِ مـرا
یا حسین (ع) کوفه میا !💔(:
• شـب اول #محرم ؛✨
ـ 🕯🖤 ـ
بـه گمانم کم کم ، همه جا دارند اذان مغرب میگویند . اذان میگویند و من در گوشم طنین روضههای شب سوم میپیچد ...
اذان میگویند اما من باورم نمیشود ؛ باورم نمیشود تپشهای گنجشکوار قلب سه سالهای را ، باورم نمیشود زخمِ دستان کوچکش را ... هق هقهای دردناکش را ، باورم نمیشود سرخی صورتش از بابت گریهی زیاد نه! از سیلی را !💔(:
ـــ ـ
یـٰا رقیـّـه (س) جـان✨
شـب ســـوم #محرم ؛
هدایت شده از 𝑯𝒂𝒏𝒊𝒇𝒂:)
1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
.
🏴این دو پسر ناشنوا هستند، پدر میشنود
براشون با اشاره توضیح میده پسر بچهها گریه میکنند😭
#پیشنهاددانلود
#محرم
هدایت شده از شوق پرواز
و آخرین نفر از شهدای کربلا را دفن کرد، کاری که برای بقیه امکانش نبود...
قبری کوچک با غلاف شمشیر کَند و طفلِ ششماهه را، به همراه همهی آرزوهای خود دفن کرد. و رباب را کنار آن قبرِ کوچک تنها گذاشت...
غمْ با همهی لشکرش بر او هجوم کرد و سینهاش تنگ شد. آهنگِ رفتنِ به خیمهی عباس کرد. آنجا را خالی یافت. سپس به خیمهی علیاکبر و فرزندان عقیل و حبیب و زهیر و دیگر یارانش رفت، همه را خالی و سوتوکور یافت...
و تنها میان چادرها میرفت و زمزمه میکرد «لا حول ولا قوة الا بالله العلی العظیم»
سپس رو به دشمن کرد. فوجفوج ایستاده بودند سیاهترین موجودات زمین و به او خیره بودند و منتظر...!
از آنها نگاهش را گرفت و اطراف خودش را تماشا کرد. همهی یارانش به خاک افتاده بودند و او...
و او تنهای تنهای تنها بود...
صدایش را بلند کرد که «ای مسلم بن عقیل و ای هانی بن عروه و ای حبیب بن مظاهر و ای زهیر بن قین و ای یزید بن مظاهر و ای یحیی بن کثیر و ای هلال بن نافع و ای ...!
یکی یکی را صدا زد و گفت «ای بزرگواران... از خواب خویش برخیزید و طغیانگرانِ فرومایه را از حریم رسولالله باز دارید...»
تأملی کرد و گفت «چه شده که صدایتان میزنم و پاسخم را نمیدهید؟!»
و باز تأملی کرد و گفت «میدانم اگر بودید، هرگز در پاسخ به دعوت من کوتاهی نمیکردید و از یاری من پنهان نمیشدید...»
و آنگاه به راه افتاد تا از اهل حرم، برای رفتنِ به میدان خداحافظی کند...
#عاشورا
#محرم
#امام_حسین
@shogh_prvz
هدایت شده از خط نگــار 🇮🇷
•
حکایت غریبیست که
امام سجّاد علیه السّلام؛
حجّتِ حق خدا بر خلایق،
حقانیت مجسّم،
در غل و زنجیر، با آن تن نحیف و بیمار،
بخواهد حقانیتش را به این جماعت جاهل،
این جماعت پرورشیافته
دستگاه اموی اثبات کند.
جماعتی که اسلام را با یزید
و معاویه شناختهاند.
پیرمردی جلوی امام میایستد،
دستهاش را به آسمان بلند میکند
و میگوید: «خدا را شکر که اهل شما را کشت و با کشتن مردانتان بلاد مسلمین را امنیت بخشید!»
برافروخته میشوید.
امام سجّاد را میبینید که آرام پیرمرد را نگاه میکند و میپرسد: «قرآن خواندهای پیرمرد؟»
- آری.
– «وَ آتِ ذالقربی حَقّه را خواندهای؟ ذالقربی ماییم.
قُل لا اَسئَلکُم علیهِ اَجراً اِلّا المَوَدّه فِی القُربی را خواندهای؟ القربی ماییم.
وَ اعلموا انّما غنمتم مِن شیء فانّ لله خمسه و للرّسول و لذی القربی را خواندهای؟ القربی ماییم.
انّما یریدالله لِیُذهِبَ عنکم الرّجس اهل البیت و یطهّرکُم تطهیراً را خواندهای؟
اهل البیت ماییم...
حالا دیگر نه پیرمرد که همه جماعت شامی آن معرکه دارند با چشم دیگر نگاهتان میکنند.
پیرمرد که اشک ازچشمهاش جاری شده است، وسط گریهاش میپرسد:
هَل لی مِن توبه؟
...
آری شکستند و شکستند و شکستند
هم حرمتش را هم دلش را هم...بماند...
#شهادت_امام_سجاد
#محرم
🌱https://eitaa.com/khat_negarr