eitaa logo
قرارگاه‌شهیدحسین‌معز‌غلامے
556 دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
436 ویدیو
16 فایل
بسم الله ؛✨ آیا آن روز نیز خواهد رسید ، که بلبلی دیگر در وصف ما سرود شهادت بسراید؟ ‌ << موتوا قبل ان تموتوا >> ‌ ٫ سلامتے و ظهور بقیھ الله (عج) صلوات !💚 * پیام‌های سنجاق شده را چک کنید .
مشاهده در ایتا
دانلود
روضه خوانها ؛ بـھ روضه‌ی شما که می‌رسند ؛ ماجرا را بـھ تسبیحی تشبیه می‌کنند که نخش پارھ شدھ ... که روی زمین پخش و پلا شدھ ، که دیگر نمی‌شود ؛ دانه‌هایش را جمع کرد (: یا « ع ل ی ا ک ب ر (؏) » 💔!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قرارگاه‌شهیدحسین‌معز‌غلامے
سـلام شب ِ تاسـوعا ... سلام دستاۍ بریدھ !💔(:
زینب (س) صدا زد ، « پاشو خوش‌غیرت .. سنان آمد ..!💔 » تنها تو باید سدِّ راھ ِ این لعین باشی (:
بِسم‌ِرَبِّ‌الحُسَین‌علیہ‌السلام'💔✨
انا عباسي .. بروحي و انفاسي 💛(:
در مقام و منزلتِ شما همین بس کـه پنــٰاھِ عــالم ، حسیــن (؏) ؛ بـھ شما پناھ آورد (: ✨ ــــــــــــــــــــ ـــــ • ... 🌙
بعد از اینکه حسین آقا با قرآن انس گرفت و مداحی رو شروع کرد .من تصمیم گرفتم مصائب اهل بیت سلام الله علیها رو حسین یاد بگیره. چون اعتقاد داشتم نوحه سرایی برای اهل بیت سلام الله علیها کافی نیست و سعی میکردم حسین مصائب اهل بیت سلام الله علیها رو درک کنه. کتابهایی در این مورد تو خونه داشتیم .من این کتاب هارو ب شکل داستان براش نقل میکردم و ترغیبش میکردم تا حسین در این مورد مطالعه کنه. حسینم مطالعه میکرد و تو خونه از,روی همون مقتل برای ما روضه می خوند. با توجه به اینکه حسین بچه بود و معصوم , روضه هایش روی ما تاثیر می گذاشت و خیلی گریه می کردیم. روز تاسوعای حسینی ما در دسته عزاداری مداحی می کردیم ,وقتی دسته عزاداران برای اقامه نماز ظهر به مسجد برگشت , من به حسین گفتم برو اذان بگو ;حسین بدون هیچ مقاومتی رفت و شروع به اذان گفتن کرد . اذان ِ خیلی عجیبی بود. اصلا سابقه نداشت در اذان تمام مردم , زن و مرد , اینقدر گریه کنن. چون مردم در حال و هوای روز تاسوعا بودند, با اذان حسین به شدت گریه کردند . . بعد از اتمام اذان مردم یک کلمه حرف نمی زدند و انکار بهت زده بودند. بعدها اهالی مسجد به من می گفتند که این اذان , اذان معمولی نبوده که مردم رو این همه متحول کرده , دیگه این موضوع پیش نیومد و اون اذان روز,تاسوعا غوغایی کرد.شاید این همان معصومیت روضه های حسین بود. حسین سعی میکرد مقاتل رو با دقت بخونه و گوش کنه و درک کنه. دایی حسین ایام فاطمیه در منزل شخصیش برا حضرت زهرا سلام الله علیها مجلس زنانه میگیره. یه روز به حسین گفت برای روضه خوانی در فاطمیه به منزلش برن . حسین همراه مادرش به مجلس روضه رفت و شروع به روضه خوانی کرد . بعدها گفتند روضه ی عجیبی بود و فریاد خانم ها بلند شده بود.در این مجلس حتی چند نفر از حال رفته بودند.با اینکه این مجلس,روحانی داشت و روضه به قدر کافی خونده شده بود و مجلس رو به اتمام بود ولی بسیار تاثیر داشت. به نقل از( پدر مرحوم بزرگوار شهید ) عضویت👇 https://eitaa.com/joinchat/1358823425C295249d75f
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خوش است ظلمت امشب ... - بگو بسر نشود (:
امشب حسین (؏) ... از خاک صحرا خار می‌چیند ؛ فردا گُـلَش را خفته پشتِ خار می‌بیند !💔
امشب ... کمی در خیمه اصغر'؏ شیر خواهد خورد (:✨ فردا بـھ روی دستِ بابا تیر خواهد خورد !💔