✨🌷✨🌷
🌷✨🌷
✨🌷
🌷
بسمربالحسین'؏✨
- 『ملجاء'🌿』
(فَفَروا اِلےَ الحُسین'؏❤️!)
"قسمتبیستوهفتم - گفتمنرو؛خندیدورفت! 📜"
حسینیه از صدایِ گریه پر شده بود اما گوش هایِ من چیزی جز تکرارِ بیتی که ایمان خوند، نمیشنید!
سرجام خشک شده بودم و نگاهم خیره به پرچمِ یا زینبِ(س) آخر حسینیه، لحظه به لحظه تار تر میشد!
قلبم بی نظم میپید! با هر بار تکرار اون بیت، شکستن چیزی تو وجودم رو حس میکردم!
اشک و خون، با هم جلوی چشمام رو گرفته بود. و فقط یک سوال تو سرم میپچید:
بین اونهمه نامرد، یک مرد نبود؟
غل و زنجیر و کوچه های شام و نگاهِ نامحرم ... بعدِ از بیست و سه سال، فهمیدن یکی از حقایق محرم، وجودم رو آتیش زده بود!
سه ماه رو به تحول بودم اما... این روضه منو شکست!
شکسته ها، هیچ وقت مثل اول نمیشن!
با بلند شدنِ همه، به خودم اومدم.
چشمام تار شده بود و میسوخت. پیشونیم تیر میکشید و سرم گیج میرفت!
قولم هم با تموم وجودم، شکسته بود!
حالا همه به نظم، کوچه باز کرده بودن و رو به روی هم ایستاده، به سینه میزدن.
ایمان نشسته بود و زار میزد. میکروفون، دستِ سیدمهدی بود و از غربتِ آقا و نامردی های امثال من میگفت...
-بمیرم برای آقایی که ظلم به خونوادشون رو میبینن، میدونن منتقمِ همه این اتفاقاتن اما از بدیِ ما، از لحنِ کوفیِ فرج خواستن های ما، نمیتونن جز خون گریه کردن کاری کنن!
حالم بهم ریخته بود.
از خودم بدم میومد که هیج کاری برای ظهور نکردم، هیچ؛ دلیلِ طولانی شدنِ غیبت آقام هم شدم.
کلافه بودم! اشک میریختم و با سینه زدنِ جمع، سرمو به دیوار پشتم میزدم...
مهدی لحن و اهنگ به صداش داد و دم گرفت.
نفسی که دلِ از منِ شکسته میبرد و هر لحظه بیشتر من رو از منِ قبل، دور میکرد!
- ای ساربان آهسته ران! آرام جان گم کرده ام!
آخر شده ماه حسین(ع)! من میزبان گم کرده ام...
- در میکده بودم ولی، بیرون شدم از غافلی!
ای وای از این بی حاصلی، عمرِ جوان گم کرده ام...
- پایان رسد شامِ سیه! آید حبیبِ من زِ ره!
اما خدا؛ حالم ببین! من یار را گم کرده ام...
- ای وای از این غوغای دل! از دلبرم هستم خجل!
وقت سفر ماندم به گِل! من کاروان گم کرده ام...
- نعمت فراوان دادی ام! منت به سر بنهادی ام!
اما ببین نامردی ام! صاحب زمان (عج) گم کرده ام...
- من عبد کوی عشقم و .. من شاه را گم کرده ام! خودمونیم ... آقا تو را گم کرده ام... (:
- بنوشتم این نامه چنین، با خونِ دل ای مه جبین! اما ببین بختِ مرا؛ نامه رسان گم کرده ام...
- شرمنده ام اما بگم... شرمنده ام اما بگم: آقا تو را گم کرده ام!
💬- اینعاشقانہ، ادامہدارد...🕊
هدیہ بہ آقای جوانان حضرتعلےاکبر'ع💕
بہقلم: نوڪرالحسن (مرضیہ_قاف) ✋🏻✨
#کپےممنوع❌
#نشرباقیدنامنویسندهومنبع_بلامانع🖇
✨قرارگاهشھیدغلامے
https://eitaa.com/shahid_gholami_73
🌷
✨🌷
🌷✨🌷
✨🌷✨🌷
هدایت شده از قرارگاهشهیدحسینمعزغلامے
منِ دلتنگِ شما، ساعت نمےشناسم !
یادتان افتادم آقا ...
عرض سلام❤️(:
#اللهمعجللولیڪالفرج💚'!
هدایت شده از قرارگاهشهیدحسینمعزغلامے
‹بِسمرَبِّمولاناٰ،صاحِبألزَمان'؏ـج🌹🌿›
•
.
- يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا ...
لِمَ تَقُولُونَ مَا لَا تَفْعَلُون؟🌱
اۍ مؤمنان✨!
چرا چیزۍ را مےگویید ڪه خود به آن عمل نمےڪنید؟🚶🏻♂
- #أحسَنَ_الْحَديث💕
.🌸'| sᴀʜɪᴅ.ɢʜᴏʟᴀᴍɪ
قرارگاهشهیدحسینمعزغلامے
. . .❤️
- گمنـامے براۍ شهرت پرست ها دردآور است، اگر نـھ همه اجر ها در گمنامے است✨؛ تا آنجـا ڪه فرمودھاند : آنگونه در راھ خدا انفاق ڪن ڪه دست دیگرت هم با خبر نشود 🖐🏻!
.
•
[ شھید سیـد مرتضےٰ آوینے🕊 ]
#حـالوهواییدارھاینگمنامے❤️(:
.🌸'| sᴀʜɪᴅ.ɢʜᴏʟᴀᴍɪ
منِ دلتنگِ شما، ساعت نمےشناسم !
یادتان افتادم آقا ...
عرض سلام❤️(:
#اللهمعجللولیڪالفرج💚'!
هدایت شده از قرارگاهشهیدحسینمعزغلامے
‹بِسمرَبِّمولاناٰ،صاحِبألزَمان'؏ـج🌹🌿›
4_6051051867100679465.mp3
24.72M
「 🎧✨」
- لحظه هاۍ فراقت ،
تلــــــــــــخ مےگذرد💔!
امـــا مـن عھــد ڪردھام
هر لحظهاۍ ڪه میگذرد ⏳
عــــاشقــــانه تـر از قبــل ،
چشــم بـھ راهت بـــاشم 💚(:
.🌱'| sᴀʜɪᴅ.ɢʜᴏʟᴀᴍɪ
ــ🌱✨
شاها نظر کن گوشهاۍ
بــر زائــر دلخستـــهات❤️(:
.🌸'| sᴀʜɪᴅ.ɢʜᴏʟᴀᴍɪ