بیادشهدای مظلوم غواص عملیات کربلای ۴ که دست بسته (
به گور) شهید شدند🌹🌹
@shahid_gomnam15
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آرامش در میدان نبرد حق علیه باطل یعنی این🌹🌹🌹
@shahid_gomnam15
اگر از سیمخاردار میخواهی رد بشی،
اوّل باید از سیمخاردارِنفْست عبورکنی!
وقتی گرفتارخودمان هستیم،
نمیتونیم کاری انجام بدیم ..
شهیدعلیچیتسازیان
@shahid_gomnam15
1_1060154224.mp3
1.39M
اذان شهید باکری..
به افق دلهای بیقرار
دلتون شکست التماس دعا🤲🤲🌾🌾
حی علی الصلاه
التماس دعا🌹
#اللهمعجللولیکالفرج
🌴💎💢💎🌴
#معرفی_شهید📝
نــام : امیر
نـام خـانوادگـی : حسین پور
متولد : 1375/3/27
محل تولد : تبریز
تاریخ شهادت : 1402/4/21مجروح شدن و چهار روز بعد به شهادت رسیدن
محل شهادت : تبریز
محل دفن : بهشت زهرا تبریز
#شهید_امیر_حسین_پور 🦋
🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹
#تصویر_شهدایی 🖼
" دنیا "...
تنها چهار حرف است؛
اما پای خنده های تو که بیاید وسط،
" دنیا "هزار حرف است...💛
هزار جمله...!
لبخند تو پایان پریشانیها♥️
#شهید_امیر_حسین_پور 🦋
شهــدا همــان پــرستــوهـاے آسمــانے هستنــد ❤️🕊
🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
😭برای شادی روح تمام شهدا 🤲🤲 آسمانی الفاتحه
مع الصلوات 🤲
اللهم صلی علی محمد وال محمد🤲 عجل فرج
🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹
بهش میگفتم دانیال ، حالا درسته اردوی
جهادی خوبه ،ولی تو تک بچه خانواده ای
مادرت تنهاست، نمیخواد همیشه هم همراه
ما باشی ؛ میگفت : مادرم تنهاست ، ولی
سقف سالم بالا سرشه ، سقف این خونه ها
بریزه رو سر یک مادر ، با خودم چی بگم؟
من باید بیام، وظیفمه!!..
#شهید_دانیال_رضا_زاده
اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج
☀️ صبح روز اول آذرماه ۱۳۵۹ در اقدامي بي سابقه، براي تقدير وتشكر از شجاعت ها وشهامت هاي او در بيش از ۵۰ ماموريت جنگي خطرناك، بلوار منتهي به منطقه هوايي شيراز را به نام او كرده وحواله يك قطعه زمين را به وی دادند.
#دوران درباره اين مراسم نوشت:
✍ "غرور و شادي را در چشم هاي همسرم ديدم، خانواده ام نيز خوشحال بودند. حواله زمين را كه دادند دستم، فقط به خاطر دل همسرم گرفتم وبه خاطر او و مردم كه اين همه محبت دارند وخوبند پشت تريبون قرار گرفتم، ولي همين كه پايم به خانه رسيد، ديگر طاقت نياوردم، حواله را پاره كرده و ريختم زمين. يعني فكر مي كنند ما پرواز مي كنيم و مي جنگيم تا شجاعت هایمان را ببينند و به ما حواله خانه و زمين بدهند؟!"
#شهید_عباس_دوران
🔹 آن شب هوا بارانی بود ما هم در سنگر خوابیده بودیم نیمه های شب، باران شدیدتر شد و آب به داخل سنگر نفوذ کرد.
◇ من بیدار شدم و دیدم همه جا خیس شده خواستم بچه ها را بیدار کنم که دیدم حسین نیست.
◇ از سنگر خارج شدم همینطور که در حال مشاهده اطراف بودم احساس کردم پشت تانکر آب چیزی تکان می خورد.
◇ حسین را دیدم که در آن نیمه شب و باران شدید به نماز ایستاده بود.
👤 راوی: آقای علی میر احمدی
📘 در کتاب نخل سوخته
شهید_محمدحسین_یوسف_الهی