باز‌هم‌مثل‌شب‌های‌قبل‌نیمه‌شب‌که از خواب‌بیدارشدم‌دوباره‌دیدم‌که‌ابراهیم روی‌زمین‌خوابیده! ‌بااینکه‌رختخواب‌برایش‌پهن‌کرده‌بودیم اماآخرشب‌وقتی‌ازمسجد‌آمد دوباره‌روی‌فرش‌خوابید صدایش‌کردم‌و‌گفتم: داداش‌جون،هوا سرده،یخ میکنی.چرا توی‌رختخواب‌نمی‌خوابی؟ گفت:خوبه،احتیاجی‌نیست وقتی‌دوباره‌اصرارکردم‌گفت: رفقای‌من‌الان‌توی‌جبهه‌ی‌گیلان‌غرب توی‌سرما‌و‌سختی‌هستند من‌هم‌بایدکمی‌حال‌اون‌هارودرک‌کنم🌿💔 شهیدابراهیم‌هادی @shahid_gomnam15🕊

مگر عشق را جز در هجران و فُرقَت و غُربَت می‌توان آموخت؟! پس این دردِ فراق همہ‌یِ هستی آدمی‌است و مایه اصلۍ هنر نیز همین غربت است ڪه با اوست از آغاز تا انجام🤍🍃 شهیدسیدمرتضی‌آوینی @shahid_gomnam15🕊

🕗 #وقت_سلام  از خدا جز تو نمی‌خواهم کسی را لحظه‌ای هست عشقت حاجتِ صبح و شبانگاهم حسین(ع) با یک سلام زائر آقا شوید✋ @shahid_gomnam15🕊

نام تو پناه است؛ نگاه تو امان است‌آغوش تو؛ دلباز ترین جای جهان است🌱 @shahid_gomnam15🕊

جان‌اگر‌جان‌است ، به‌قربان‌حسین‌ابن‌علی❤️ !「من‌بین‌ڪل‌هذاالقلق ڪان‌التفڪیر‌بڪ‌إطمِئنان ♡ . .」 -دَرمِیان‌این‌هَمِه‌اِضطِراب..؛ فِڪر‌کَردن‌بِه‌تو‌آرامِش‌اَست🫀..′':))    ‌     امـٰام‌ح‌ـسین‌من :)`🌱 @shahid_gomnam15🕊

°●💚🌿●° نه تنها جانت را نمیخواهی نامت هم به چشمت نیامد مگر در دل فرزند روح الله جز نور چیزی جای می‌گیرد‼️ پنجشنبه های شهدایی @shahid_gomnam15🕊

🕊 🌿 باران شدیدی در تهران باریده بود. خیابان 17 شهریور را آب گرفته بود. چند پیرمرد می خواستند به سمت دیگر خیابان بروند مانده بودند چه کنند. همان موقع ابراهیم از راه رسید. پاچه شلوار را بالا زد. با کول کردن پیرمردها، آن ها را به طرف دیگر خیابان برد. ابراهیم از این کارها زیاد انجام می داد. هدفی جز شکستن نفس خودش نداشت. مخصوصا زمانی که خیلی بین بچه ها مطرح بود! شهید_ابراهیم_هادی🕊🍃 @shahid_gomnam15