#دفترچه‌خاطرات‌🥀 بنی‌صدر که فرار کرد زنش رو گرفتند. زنگ زد که زن بنی‌صدر تخلفی نکرده باید زود آزاد بشه؛آزادش نکردند. گفت با اختیارات خودم آزادش می‌کنم!! #بهشتی می‌گفت: هر یک ثانیه که در زندان باشه گناهش گردن جمهوری اسلامیه✋🏽. #شهید‌‌سید‌محمد‌بهشتی @shahid_gomnam15

#دفترچه‌خاطرات‌🥀 خاکے و بی‌ریا بودن (: این جاست که جملھ معروف میگہ: ✛ما مدعیان صف اول بودیم از آخر مجلس شہدا را چیدند✛ #شهید‌حسین‌زینال‌زاده @shahid_gomnam15

#دفترچه‌خاطرات‌🥀 -از گردان اومده بودیم خیلی خسته بودیم، به آقا مهدی گفتم: «بیا بریم یه جا خستگی در کنیم یه چیزی بخوریم بعدش می رسونمت خونه». گفت: +نه الان برسونم خونه،خستگی من کنار خانواده تموم می شه. بعد سفارش کرد که ما کارمون یه طوریه که برای خانواده وقت کم میاریم. حتی چند دقیقه هم که وقت گیر آوردی کنار خانوادت باش . #شهید‌مهدی‌علیدوست @shahid_gomnam15

#دفترچه‌خاطرات‌🥀 قصہ مدافعین حࢪم تمـٰام نشدنے است؛ حࢪیم اهݪ بیت قرن هاست، ڪہ فدایے دارد، حتۍ اگر تنهـٰا حرمے از آن بزرگواران بـٰاشد... «"اصݪا‌حࢪم‌ناموس‌ما‌شیعہ‌هاست"» @shahid_gomnam15

#دفترچه‌خاطرات‌🥀 تا دو، سه‌ي‌ نصفه‌ شب‌ هي‌ وضو مي‌گرفت‌ و مي‌آمد سراغ‌ نقشه‌ها و به‌دقت‌ وارسيشان‌ مي‌كرد. يك‌وقت‌ مي‌ديدي‌ همان‌جا روي‌ نقشه‌هاافتاده‌ و خوابش‌ برده‌. خودش‌ مي‌گفت‌ «من‌ كيلومتري‌ مي‌خوابم‌.» واقعاً همين‌طور بود. فقط‌ وقتي‌ راحت‌ مي‌خوابيد كه‌ توي‌ جاده‌ باماشين‌ مي‌رفتيم‌. عمليات‌ خيبر، وقتي‌ كار ضروري‌ داشتند، رو دست‌ نگهش‌ مي‌داشتند. تا رهاش‌ مي‌كردند، بي‌هوش‌ مي‌شد. اين‌قدر كه‌ بي‌خوابي‌ كشيده‌ بود #شهید‌حاج‌ابراهیم‌همت @shahid_gomnam15

#دفترچه‌خاطرات‌🥀 من زندگی را دوست دارم ولی نه آنقدر که آلوده اش شوم و خویشتن را گم و فراموش کنم. علی وار زیستن و علی وار شهید شدن، حسین وار زیستن و حسین وار شهید شدن را دوست می دارم.🌹 #شهید‌حاج‌ابراهیم‌همت @shahid_gomnam15

#دفترچه‌خاطرات‌🥀 -بوی عطر عجیبی داشت نام عطر را که می پرسیدیم جواب سر بالا میداد؛ شهید که شد در وصیت نامه‌اش نوشته بود: به خدا قسم هیچ گاه عطری به خود نزدم هر وقت خواستم معطر بشم از ته دل میگفتم: السلام‌علیک‌یا‌اباعبدالله‌الحسین‌♥️(: #شهید_حسینعلی_اکبری @shahid_gomnam15

#دفترچه‌خاطرات‌🥀 همسرش‌میگفت‌: وقتایے‌ڪہ‌ناراحت‌بودم‌با‌اینڪہ‌ سرش‌دادمے‌زدم‌مے‌گفت‌ -جان‌دل‌هادے....؟ چند‌هفتہ‌بیشتر‌از‌شهادتش‌نگذشتہ‌بود یه‌شب‌ڪ ِخیلی‌دلم‌گرفتہ‌بود‌ قلم‌و‌ڪاغذ‌برداشتم‌شرو؏‌ڪردم‌ به‌نوشتن...از‌دل‌تنگم‌گفتم... از‌عذاب‌نبودنش‌براش‌نوشتم‌،هادے‌... فقط‌یه‌بار.... فقط‌یه‌باردیگہ‌بگو‌جان‌دل‌هادے....💔 نامہ‌رو‌تازدم‌وگذاشتم‌رومیز‌خوابیدم‌.... بعد‌شهادتش‌بهترین‌خوابے‌بودڪ ِمیشد ازش‌ببینم...دیدمش...صداش‌ڪردم‌... بهترین‌جوابے‌ڪ ِ‌میشد‌ازش‌بشنوم... -جان‌دل‌هادے...؟ چیه‌فاطمہ؟ چرا‌اینقدر‌بے‌تابے‌مےڪنے...؟🙂💔 توجات‌پیش‌خودمہ‌شفاعت‌شده‌اے(: #شهید‌هادۍشجاع پ‌ن:حقیقتا‌بغضی‌شدم🥺💔 @shahid_gomnam15

#دفترچه‌خاطرات‌🥀 بی‌پلاک‌افتاده‌اما،دستچین‌فاطمه‌است.. آن‌شهیدی‌که‌به‌سر،سربند‌یا‌زهرا زده..(: #شهید‌مدافع‌حرم‌ابراهیم‌عشریه @shahid_gomnam15

#دفترچه‌خاطرات‌🥀 به‌ شوخی به‌ یکی‌ از دوستانم‌ گفتم: من ٢٢ ساعت‌ متوالی‌ خوابیده‌ام! گفت : بدون‌ آب و غذا⁉️ همین‌ سخن‌ را به‌ دوست‌ دیگرم‌ گفتم: گفت : بدون‌ نماز⁉️ و این‌ گونه‌ خدای‌ هرکس‌ را شناختم... 🌸 معصومین بزرگوار علیهم‌السلام که الگو بودند ، وقتی در گفتگوی مهمی با افراد بی دین بودند و نزدیک بود که آنها را مغلوب کنند، وقت اذان کار و بحث را رها کرده سراغ نماز می رفتند.. #شهید‌مصطفی‌چمران @shahid_gomnam15

#دفترچه‌خاطرات‌🥀 شهید مصطفیٰ صدرزاده می‌گفت : یه شهید انتخاب کنید برید دنبالش بشناسیدش ، باهاش ارتباط برقرار کنید، شبیهِش‌بشید، حاجت بگیرید شهید میشید ..🌸!' #شهید‌مصطفی‌صدر‌زاده @shahid_gomnam15

#دفترچه‌خاطرات‌🥀 یکی از بارزترین ویژگی های سید، احترام فوق العاده اش به والدین بود. هر سال اسفند که بحث راهیان نور پیش می‌آمد می‌گفتیم سید امسال هم رفتنی هستی؟! می‌گفت معلوم نیست! باید مادرم اجازه بده. اگر کار های مادرم تمام شد من هم رفتنی هستم. تمام کار های مربوط به خانه تکانی و ... را انجام می‌داد و بعد می‌رفت. #سید_میلاد_مصطفوی @shahid_gomnam15