eitaa logo
شهید گمنام
3.5هزار دنبال‌کننده
15.3هزار عکس
6.6هزار ویدیو
93 فایل
🥀شھید...به‌قَلبت‌نگـاھ‌میکُند اگࢪجایےبࢪايَش‌گذاشتھ‌باشےمےآيد‌مےمانَد لانھ میکُند تاشھيدت‌ڪُند ࢪفیق‌شهیدشهیدت‌میڪند.🥀 ارتباط با مدیر کانال شهید گمنام ⤵️⤵️⤵️ @khakreezfarhangi ⤵️⤵️⤵️ @gomnam30 خادم تبادل ⤵️⤵️⤵️ @YaFateme1349
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸 بِسمِ رَبِّ الشُهَدا و الصِدّیقین 🌸 هفتمین روز (19بهمن) چله ی ختم صلوات مون هدیه به روح مطهر سلامتی و تعجیل در فرج حضرت مهدی (عج) میباشد دست جمعی مون روزانه ۱۰۰ مرتبه الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم 🌱🌸🌱🌺🌱🌸🌱🌺🌱🌸🌱🌺🌱 گروه ختم صلوات مون ⤵️⤵️⤵️ https://eitaa.com/joinchat/3400007970C7419aa8d81
شهید گمنام
به فرموده پیـامبر اکرم صـلی الله علیه و آله، انسـان مخلص چهـار نشـانه دارد: «قلبی پاك وسالم دارد، اع
یکی از همرزمان شهیدمیگوید: «حدود سالهاي60 _ 61 بود. پایگاهشکاري هشتم، نامه اي از ستاد فرماندهی تهران آمد که خلبانان نمونه را براي دریافت اتومبیل معرفی کنیـد.شـهیدبابایی آنروزها فرمانـده پایگاه بود. ایشان نامه را دیدو دسـتور پیگیري داد. اسامی تهیه شد.طبق بررسـیهـاي انجـام شـده، نام بابایی هم در لیست قرارگرفت. اسامی را بردیم پیش شـهیدبابایی تا نامه و لیست افراد را امضـا کند. به محضاینکه نامخودش را دید،خط زد وگفت: «برادر ! این حق بقیه است، نه من!» گفتم: «طبق بررسـیهايما،شما خودت بیشترین پرواز را داشتی و امتیـازت از همه بالاـتر است.» اما او به، جاي اسم خودش، اسم فرد دیگري را نوشت و لیسـت را امضاکرد». «یکشب هم از اصـفهان تا یزد رفتیم براي دیـدارشـهیدآیت الله صدوقی. ایشان خیلی به عباس علاقه داشت. به کسـی اطلاع ندادیم، اما وقتی رسـیدیم منزل شهیدصدوقی، دیدیم ایشان در منزل ایستاده و منتظر ماست. تا ما را دید،جلو آمدوسر عباس را روي سـینه اش گذاشت وگفت: «آقاي بابایی! منتظرتانبودم.»چندساعتی در محضر ایشان بودیم. زمان خداحافظی، که رسید،شهیدصدوقی سوییچ یک سواري پیکان راجلوي عباس گذاشت وگفت: «شنیدم به همه خلبانان پایگاه ماشین دادندو شما نگرفتید؛ این متعلق به شـماست.» عباس گفت: «حاج آقا! من احتیاجی ندارم. اگر این را به پایگاه هدیهدکنید، آنوقت من بیشترخوشـحال میشوم و میتوانم اسـتفاده کنم.»شـهیدصـدوقی دوبـاره فرمود: «آقـاي بابـایی! پایگاه سـهمیه دارد؛ این مال شماست.» اینبار عباس باحالت تواضع، سرش را پایین، انداخت وگفت: «حاج آقا! اگر به پایگاه هدیه بدهید، من، خوشحال، تر میشوم.» آیت الله صدوقی فرمود: «حالاکه اصرار میکنی،چشم. این ماشین را به پایگاه هدیه میکنم». شهیـدصـدوقی علاـقه زیـادي به عبـاس بابـایی داشت. به گوش خودم شـنیدم که فرمود: «بابایی،جوان دوست داشـتنی و اهل معنایی است. اي کاش ما هم درکارهای مان اینچنین خلوصی داشته باشیم». «روزهـا بودکه در منطقه بودیم. اوایـل جنگ بود. یک روز عباس آمـدپیش من وگفت: «بایـد راننـدگی تانکر یادم بـدهی.» گفتم: «چرا؟»گفت: «نیروکم است، مشـکلات داریم. بچه هاخیلی اذیت میشوند. بایدیک کاري کنیم.» منابع آب خراب شده بودند و بایدبا تانکر ازشـهر، آب میآوردیم. آنقدر اصـرارکردکه بالاخره یادگرفت. دیگه شده بود.کار هر روزش که بعـداز پایان کار اداري وحتی بعداز پرواز، ازکابین که بیرون میآمد، میرفت سـراغ تانکر آب. آن موقع اگر به کسـی میگفتی این راننده تانکر، فرمانده پایگاه هشتم هوایی، است، امکاننداشت باورکند» رو یاد کنیم با ذکر صلوات ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@shahid_gomnam15
نمیخواهد شما خودتان را برای انقلاب فدا کنید، انقلاب راه خودش را می رود؛ شما خودتان را بسازید و اصلاح کنید. ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ @shahid_gomnam15
چيزی را كه من در ايشان نيافتم،‌ علاقه،‌ توجه و فريفتگی به ماديات و زرق و برق دنيــا بود؛ زندگی بسيار سـاده ای داشت. بارها به من می گفت كه هيچ وقت خمس بدهـكار نمی شود و اصلا مهلت نمی دهد خمسی به گردنش بيفتد و سرماه از حقوقش به اندازه مخارجش برمی دارد و بقـيـه را در راه خــدا می دهـد.»